جریده ٔ حشم

لغت نامه دهخدا

جریده حشم. [ ج َ دَ / دِ ی ِ ح َ ش َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) دفتر ثبت اسامی افراد حشم : التماس کرد که چندان توقف کند که استاد ابوعلی عارض بدیشان رسد و اسامی ایشان در جریده حشم ثبت کند. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 75 ).

فرهنگ فارسی

دفتر ثبت اسامی افراد حشم التماس کرد که چندان توقف کند که استاد ابوعلی عارض بدیشان رسد و اسامی ایشان در جریده حشم ثبت کند .

پیشنهاد کاربران

بپرس