جبه نویان

لغت نامه دهخدا

جبه نویان. [ ج َ ب َ ] ( اِخ ) یا یمه. یکی از سرداران مغول که بفرمان چنگیزخان با چند هزار تن سپاه مأمور دفع کوشلوک گردید و او را هزیمت داده وارد کاشغر شد. ( از حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 26، 27 ). عباس اقبال چنین آرد: چنگیزخان قبل از آنکه انتقام رعایای خود را از خوارزمشاه بگیرد مصمم شد که کوچلک خان را که در ترکستان شرقی مستقر شده و به آزار مسلمانان اشتغال داشت از میان بردارد آنگاه با خیال فارغ به ممالک خوارزمشاهی حمله برد. برای اجرای این مقصود چنگیز یکی از سرداران خود «جبه نویان » را با قشونی معظم به کاشغر فرستاد و جبه نویان کاشغر را بسهولت گرفت و کوچلک فراری شد. جبه نویان اول کاری که کرد این بود که بمردم آزادی مذهب داد و فشاری را که بر اثر استیلای کوچلک بر مسلمین بلاد ختن و کاشغر و غیره تحمیل شده بود برطرف کرد. همین شخص بعدها به اتفاق سبتای بهادر و تغاجار بفرماندهی سی هزار تن از طرف چنگیز مأمور تعقیب خوارزم شاه شد. رجوع به تاریخ مفصل ایران تألیف عباس اقبال ص 24، 36، 37، 38، 39، 48، 50، 52، 55 و 69 شود.

فرهنگ فارسی

از سرداران مغول

پیشنهاد کاربران

بپرس