جان فرسا

/jAnfarsA/

معنی انگلیسی:
grueling, gruelling, profound, serious, bleak, evil, excruciating, severe, vicious, vital

لغت نامه دهخدا

جان فرسا. [ ف َ ] ( نف مرکب ) جانفرسای. جانفرساینده : اگرچه رنج غربت جانفرسا است اما تفرج بلدان و مشاهده غرائب جهان راحت افزا بود. ( کلیله و دمنه ).
آه جانفرسا اگر در سینه نشکستی مرا
اینکه جان فرسودم از آه آسمان فرسودمی.
خاقانی.
رجوع به جانفرسای شود.

فرهنگ فارسی

( صفت ) جان فرسانده عذاب دهند. روح .

فرهنگ معین

( جانفرسا (ی ) ) (فَ ) (ص فا. ) جان فرساینده ، خسته کننده .

فرهنگ عمید

۱. خسته کننده.
۲. دردناک.

پیشنهاد کاربران

خسته کننده، کسل کننده، یک نوع صفت است که به معنی عذاب دهنده هم می شود.

بپرس