تیررس

/tirras/

مترادف تیررس: برد تیر، آماج، پرتاب

معنی انگلیسی:
range, rifle-shot, gunreach, bowshot, carry, circle, compass, gunshot, rifle range, rifle - shot, gunreach

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - مسافتی که تیر بتواند بهدف اصابت کند ۲ . - پایان مسافت مذکور .

فرهنگ معین

(رَ ) (اِ. ) مقدار مسافتی که تیر بتواند به هدف برسد.

فرهنگ عمید

مسافتی که تیر بُرد کند و به هدف برسد، انتهای مسافتی که گلوله پس از خارج شدن از توپ یا تفنگ به آن برسد و از آن بیشتر نرود.

گویش مازنی

/tir ras/ مقیاس فاصله – تیررس

مترادف ها

range (اسم)
دسترسی، حوزه، حدود، محدوده، رسایی، چشم رس، تیر رس، برد، خط مبنا، منحنی مبنا

gunshot (اسم)
تیر، تیر اندازی، گلوله، زخم گلوله، تیر رس

فارسی به عربی

مدی
طلق ناری

پیشنهاد کاربران

تیررس ؛ مسافت پرتاب یک تیر. آنجا که تیر گشادداده تواند رسید. آن مقدار مسافت که تیر به هدف اصابت تواند کرد. ( از یادداشتهای مرحوم دهخدا ) . فاصله بین تیرانداز و نشانه. ( ناظم الاطباء ) . مسافت راهی که تیر بدان رسد. تیر پرتاب. رجوع به تیر پرتاب شود.
نزدیکی
حوالی
اطراف
حول و حوش
پیرامون،
دور وبر
هدف - نشان کردن - target

بپرس