تکرار یا برای دوباره رخ دادن بکارگیری می شود یا دوباره گویی
فارسی = عربی = انگلیسی
باربار = تکرار = repeat
چندین بار = . = severl times
دوباره = . = again
یکبار = . = once, one time
دوباره گویی، بازگویی، باز کرد، بازگفت = همه ترجمه های دقیق نیستند.
... [مشاهده متن کامل]
دوباره گویی = telling again
بازگویی telling again ، reiteration
باز کرد . . . . .
بازگفت . . . . . . این کلمات برای این معنی بسیار غیر طبیعی به نظر میرسند. تقاضا میکنیم که معانی جدید را با انطباق به ادب فارسی انتخاب و نشر کنید. و باز وقتی خود کلمه مترادف دقیق تر فارسی وجود داشته باشد ساختن کلمات ترکیبی لازم نیست.
بازآیی
تکرار = بازانجام
واژه تکرار
معادل ابجد 821
تعداد حروف 5
تلفظ tekrār
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی]
مختصات ( تَ ) [ ع . ] ( مص م . )
آواشناسی tekrAr
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی معین
بازآوری جایگزین تکرار است
در طول جاده زندگی، تابلوها واضح وروشن:"از گناه دور شوید واز جاده اصلی منحرف نشوید!"
أمّا اینقدر تکرار شد دیگه کسی بهش إعتناء ندارد وتوجّه نمیکند وإنگار وجود ندارد!
"صم بکم عمی فهم لا یرجعون".
ازنو
🇮🇷 واژه ی برنهاده: بازکرد 🇮🇷
کاری را یا حرفی را یا فکری دوباره انجام دادن
بازگفت . [گ ُ ] ( مص مرکب مرخم ) تکرار. بازگو کردن . بازگفتن . تکرار سخن : و در افشای سر و بازگفت حرکات وسکنات تو تلقین های بوجه میکرد. ( سندبادنامه ص 92 ) .
چون نباشد ز بازگفت گزیر
دانم انگیخت از پلاس حریر.
... [مشاهده متن کامل]
نظامی .
و آن شکر لب ز روی دمسازی
بازگفتی نکرد از آن بازی .
نظامی .
دوبارگی
چندبارهیدنِ/چندبارستن = چندبار کاری را تکرار کردن.
دوبارهین/دوبارستن = باری دیگر کاری را انجامیدن.
بَس آمَدن/بَسامدن = پدیدار شدن چندباره، تکرار شدن
بس آمد/بسامد = frequency
بس آیش/بَسایش = تکرار شدن ( در حالت اسمی )
بَس آیان/بَسایان = frequent
بَساکردن = تکرار کردن، کاری را چند بار انجام دادن
بَساکُنِش = تکرار، انجام چندباره یک کار
بَساکُنِش پذیر = تکرارپذیر، قابل انجام به صورت چندباره
بساکنش ناپذیر= تکرارناپذیر
بَساسُهیده = تکراری، چند بار تجربه شده، چند بار حس شده
{سُهیدن = حس کردن با حواس پنجگانه}
خواهشمند است از تکرار یادداشت های دیگران با نامی تازه پرهیز شود. بویژه بدون نام بردن از نام نویسنده نخست کار درستی نمی باشد.
درود فراوان بر اشکان گرامی و سپاس فراوان از مهرش به میهن
بازانجام
واکرد
تکرار: [ اصطلاح بدن سازی ) منظور از تکرار، تعداد دفعاتی است که یک حرکت را انجام می دهید، که معمولا با توجه به نوع تمرینی که انجام می دهید بین ۳ تا ۳۰ متغیر است.
http://fitnessmagazine. ir
مجدد ، باز گرد
دوباره کاری ، از سرگیری، دوباره انجام دادن، بازگویی، واگویی، بازگو کردن، بازگفتن،
در ایران باستان پبید ، آم رد، سبدال
زیبنده ترین واژه برای تکرار ک در گویش سیستانی نیز کاربرد دارد واکرد میباشد
باز آمد
با سپاس بیکران از واکاوی اشکان
بازکنش/ بازکرد
پیاپی
این واژه ایرانی است :
لغت آریایی کر *kar به معنای وقت time است که از آن واژگان زیر را ساخته اند:
کرت ( کر ات=پسوند حالت ) =نوبت - گاه - بار - دفعه
دیگر diti - gar ( دیتی=دومین کر - گر=وقت ) = دومین بار - گاه دوم - وقت دوم
... [مشاهده متن کامل]
آزگار ( اوس - اوز - آز=جدا - دور - بیرون گار=وقت ) =پیاپی - دمادم - وقت به وقت - بی مکث
( آزمایش=بیرون از سنجش - - - - یک سال آزگار/پیاپی زجر کشید )
روزگار ( روز گار=وقت ) =روزهنگام و شبگار ( شب گار=وقت ) =شب هنگام
تکرار ( دی - تی=دو کر=وقت ار=آورش ) =دیگری را آوردن
ورگاره vargara** ( ور=بر - پیش - نزدیک گار=وقت هـ ) =کشت یا برداشت زودرس در کشاورزی
دانستنی است لغت دیگر در معنای تغییر نیز به کار میرود همانطور که در ازبکستان و قزاقستان لغت o'zgarish اوزگرش ( اوس - اوز - آز=جدا - دور - بیرون گر=گار - کار اش=پسوند ) را در معنای دیگر/بدل/عوض شدن به کار میبرند. ازینرو میتوان لغت اوسگرد سگرد اوزگرد آزگرد هزگرد را همتای لغت تغییر دانست.
پیرسها:
* Dictionary of Khotan - Saka by H. W. Bailey
** jahromi2jahrom. blogfa. com/post - 52. aspx
دوباره گی
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
پَبید ( پهلوی: پْبید )
آمرِد ãmred ( سنسکریت: آمرِدا )
آنْوا ãnvã ( سنسکریت: آنوواهَ )
سَبدال ( سنسکریت: سَبدالَمکارَ )
شامروت ( پهلوی )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٩)