تفسیر قران

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تفسیر قرآن. تفسیر، دانش شرح و تبیین آیات قرآن که از عهد نزول وحی با شخص پیامبر آغاز شده و پس از رحلت آن حضرت ، بتدریج بسط و تنوع یافته و گرایش ها و روش های مختلف در این حوزه پدید آمده است . علاوه بر فراهم آمدن آثار فراوان تفسیری به عربی و فارسی و سایر زبان ها، در طول چهارده قرن ، مبانی و قواعد تفسیر نیز از دیرباز تدوین گردیده و به استقلال یا در مقدمه تفاسیر عرضه شده است.
واژه تفسیر در لغت به معنای ایضاح و تبیین است. تفسیر از واژه فسر به معنای روشن کردن و آشکار ساختن است.راغب اصفهانی می گوید: «فسر و سفر همان گونه که از نظر لفظی قریب هم اند، از لحاظ معنایی نیز به یکدیگر نزدیک اند؛ با این تفاوت که فسر برای اظهار معنای معقول و مفاهیم غیر محسوس و سفر برای نمودار ساختن اشیای خارجی و محسوس به منظور دیدن است، مثلا می گویند: سفرت المراة عن وجهها و اسفرت: زن صورت خویش را آشکار کرد. یا گفته می شود: اسفر الصبح: سپیده صبح پدیدار گشت».
ریشه
درباره ریشه این کلمه دو رأی وجود دارد:
← ماده فسر
تفسیر در اصطلاح مفسران عبارت است از زدودن ابهام از لفظ مشکل و دشوار، که در انتقال معنای مورد نظر، نارسا و دچار اشکال است.ماده «فسر» را به باب تفعیل برده اند تا بیانگر مبالغه در دستیابی به معنا باشد، همان گونه که ماده «کشف» را به همین منظور به باب افتعال می برند و «کشف و اکتشف» هر دو به یک معناست، جز اینکه دومی برای افاده مبالغه در کشف به کار برده می شود؛ زیرا قانون کلی داریم که «زیادة المبانی تدلّ علی زیادة المعانی»؛ یعنی هر چه تعداد حروف یک کلمه بیشتر باشد، به همان تناسب معانی بیشتری را افاده خواهد کرد؛ از این رو تفسیر، تنها کنار زدن نقاب از چهره لفظ مشکل و نارسا نیست، بلکه عبارت است از زدودن ابهام موجود در دلالت کلام.بنابراین، تفسیر در جایی است که گونه ای ابهام در لفظ وجود دارد که موجب ابهام در معنا و دلالت کلام می شود و برای زدودن ابهام و نارسایی، کوشش فراوانی می طلبد. همین نکته مرز بین تفسیر و ترجمه است؛ زیرا ترجمه در جایی است که معنای لغوی لفظ را نمی دانیم، که البته با مراجعه به فرهنگ ها مشکل حل می شود و تلاش و زحمت چندانی هم لازم نیست، بر خلاف تفسیر که در آن، در عین روشنی معنای لغت، هم چنان هاله ای از ابهام بر چهره آن نشسته است.تفسیر در اصطلاح عام به شرح و توضیح کتاب های علمی و ادبی و فلسفی اطلاق می شود، چنانکه آثار مکتوب در شرح کتاب های دانشمندانی چون ارسطو و اقلیدس و نیز شرح برخی سخنان و اشعار مهم به این نام خوانده شده است . همچنین تفسیر یکی از صنایع ادبی است . در این صنعت ، شاعر یا گوینده آنچه را که در آغاز به صورت مبهم یا مجمل آورده ، شرح می دهد. ، اما به دلیل کثرت استعمال تفسیر در بیان معانی الفاظ و عبارات قرآن ، این واژه ، به تنهایی و بدون ذکر قرینه ، در عرف دانشمندان اسلامی و همه مسلمانان بر تفسیر قرآن دلالت می کند.
واژه تفسیر در قرآن
...

[ویکی شیعه] تفسیر قرآن. تفسیر از دانش های مرتبط با قرآن کریم است که تعریف های متعددی از آن ارائه شده، مانند «بیان معانی آیات قرآنی و کشف مقاصد و مدالیل آن». واژه تفسیر همچنین برای اشاره به کتاب های حاوی تفسیر قرآن به کار می رود.
تفسیر قرآن از همان عصر نزول قرآن آغاز شده است. امام علی(ع) را می توان پس از پیامبر اکرم(ص) نخستین مُفسّر قرآن دانست که بسیاری از صحابه روایات تفسیری خود را از او نقل کرده اند. همچنین گروهی از صحابه همچون ابن عباس و ابی بن کعب، قرآن را تفسیر می کردند. پس از آنان، تابعین و تابع تابعین از ضرورت پرداختن به تفسیر غافل نشدند و آثاری تفسیری از خود به جای گذاشتند. در دوره های بعد، تفسیرها شکل فنی تری به خود گرفتند و تنوع تفاسیر، سبب پدیدآمدن روش های مختلف در تفسیر شد.
از مهم ترین دسته بندی های که می توان در تفسیر نام برد، تفسیر قرآن به قرآن، تفسیر روایی و تفسیر عقلی است. همچنین از مهم ترین روش ها می توان از این روش ها نام برد: روش موضوعی، ترتیبی، تاریخی و ...

[ویکی اهل البیت] تفسیر قرآن. تفسیر از ماده «فسّر» در لغت به معنی: پیدا و آشکارکردن، بیان نمودن معنی است
تعریف غالب تفسیر "پرده برداری از لفظ مشکل است" اما این تعریف، تعریف کاملی نیست به خاطر اینکه اولا منحصر به بیان معنی الفاظ است و بیان منظور آیه را که هدف اصلی تفسیر است در بر نمی گیرد و از سوی دیگر فقط تفسیر را مربوط به بیان معنای واژگان مشکل می داند که در صورت وجود تعداد آن در قرآن بسیار اندک است.
علامه طباطبائی در تعریف تفسیر می گوید: هو بیان معانی الآیات القرآنیة و الکشف عن مقاصدها و مدالیلها
تفسیر بیان معانی آیات قرآنی، و کشف مقاصد و مدالیل آنست .
این واژه در قرآن یک بار در جواب منکران نبوت به کار رفته: «وَلا یَأْتُونَکَ بِمَثَلٍ إِلَّا جِئْناکَ بِالْحَقِّ وَ أَحْسَنَ تَفْسِیراً»(سوره فرقان/33): و برای تو مثلی نیاوردند، مگر آن که حق را یا تفسیر درست آن مثل را برای تو آوردیم).
قرآن مجید کتابی است که باید خواند و فهمید. در آیاتش تدبّر کرد و تعلیماتش را به کار بست؛ امّا وسعت دامنه مطالب، الفاظ ناآشنا و هنرمندیهای ادبی آن و مخصوصا آیات مجمل و متشابهش نیاز به شرح و توضیح دارد. دانشی که پرده از چهره معانی قرآن برمی گیرد و مراد خدای تعالی را روشن می کند «تفسیر» نامیده می شود.
اگر این شبهه پیش آید که قرآن خود را به وصف «مبین» توصیف کرده، پس چرا نیاز به تفسیر و روشنگری دارد؟

[ویکی فقه] تفسیر قرآن (علوم قرآنی). کشف معانی قرآن را تفسیر قرآن گویند.
در علم تفسیر قرآن، از انواع تفسیر و روش های تفسیری بحث می شود. علم تفسیر شاخه ای از مبحث تفسیر و مفسران است که از رده های مهم علوم قرآنی به شمار می آید.
معنای لغوی
"تفسیر" در لغت از "فسر" است که در اشتقاق کبیر ماخوذ از "سفر" و مقلوب آن است که هر دو به معنای کشف و برداشتن پرده و پوشش هستند؛ با این تفاوت که "فسر" در کشف باطنی و معنوی و "سفر" در کشف ظاهری و مادی به کار می رود.
گوناگونی تفسیر در اصطلاح
۱. علمی که در آن از احوال قرآن از نظر دلالت بر مراد پروردگار بحث می شود.۲. علمی که در آن از احوال قرآن از جهت نزول و ادای لفظ بحث می شود.۳. کشف معانی قرآن و بیان مراد (خداوند)؛ اعم از این که کشف آن به خاطر ابهام در لفظ باشد یا معنای ظاهری.۴. ابوطالب ثعلبی (تغلبی): بیان وضع لفظ از جهت حقیقت و مجاز؛ مانند: تفسیر صراط به طریق و تفسیر صیب به مطر.۵. ابوالبقا: بیان چیزی به لفظ آسان تر و ملایم تر از لفظ اصلی.۶. توضیح و رفع ابهام و گشودن گره ها و دقایق لفظی و معنایی قرآن مجید.۷. علم به نزول و شئون و قصص آیات و اسباب نزول آن ها و نیز دانستن مکی و مدنی، محکم و متشابه، ناسخ و منسوخ، خاص و عام، مطلق و مقید، مجمل و مبین و…. ۸. رفع ابهام و حل اشکال حاصل در لفظ. هرگاه در نحوه بیان اجمال و ابهامی یا پیچیدگی و اشکالی پیش آید تفسیر، آن ابهام و اجمال یا آن پیچیدگی را برطرف می کند؛ از این رو، گفته اند: "التفسیر رفع القناع عن اللفظ المشکل".
پیشینه تفسیر قرآن
...

[ویکی فقه] تفسیر قرآن (قرآن). یکی از وظایف پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله تفسیر و تبیین معارف قرآن بود. در این مقاله آیات مرتبط با تفسیر قرآن معرفی می شوند.
تفسیر قرآن براى مردم، مسئولیتى بر عهده پیامبر صلی الله علیه وآله:بِالْبَیِّناتِ وَ الزُّبُرِ وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ.
نحل/سوره۱۶، آیه۴۴.
لزوم مراجعه مردم به پیامبر صلی الله علیه وآله براى فراگیرى تفسیر قرآن:وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ إِلَّا رِجالًا نُوحِی إِلَیْهِمْ فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ بِالْبَیِّناتِ وَ الزُّبُرِ وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ.
نحل/سوره۱۶، آیه۴۳.
تفسیر و تبیین قرآن، به وسیله پیامبر صلی الله علیه وآله زمینه اى براى تفکر:بِالْبَیِّناتِ وَ الزُّبُرِ وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ.
نحل/سوره۱۶، آیه۴۴.
...

پیشنهاد کاربران

تفسیر قرآن: تحریف قرآن
قرآن همان است که هست و نیازی به توضیح اضافی ندارد.
خود قرآن ، تفسیر و بیان و توضیحی بر شرح لحظه های یک انسان است که به شکل مثال ، معنا شده است!
حتی با اطمینان و قطعیت نمی توان گفت که خطاب آیات به چه کسی یا چه کسانی است!
...
[مشاهده متن کامل]

معنا نمودن مثال یعنی به بیراهه رفتن!
تفسیر آثار دیگران یعنی برداشت شخصی دیگران و ارائه ی آن به صورت همه پسند و عمومی البته هر تفسیری نشان از خلقیات و روحیات و نیت آن شخص نیز می باشد.
هرکسی تجربیات شخصی خودش از زندگی شخصی خودش را دارد یعنی هرکسی به اقتضای تجربیاتش از زندگی اش ، هر چیزی را معنا می یابد!

برخلاف دیدگاه لغت شناسان که ریشه کلمه تفسیر را به سامی رسانده اند، این کلمه یک واژه ترکیبی است که از دو کلمه فارسی تشکیل شده است بصورت : تَف سیر
واژه تف از مصدر تف دادن یا حرارت دادن و واژه سیر به معنای سیر شدن از حرارت. خشت خام را در کوره های آتش پزی به اندازه کافی تف یا حرارت میدادند تا پخته شود و در مقابل ضربه و باد و تگرگ و برف و باران و طوفان مقاوم گردد. کلوخه های سنگ معدن را در کوره ها آنقدر تف و حرارت میداند و کف ایجاد شده در حین پختن آنقدر کنار میزدند تا اینکه شمش خالص بدون غل و غش باقی می ماند. سیر را در یک ظرف به اندازه کافی تف میدادند که بوی تند آن برطرف شود. در مورد یک متن هم که محتوای آن برای مردم عام به سهولت قابل دریافت و درک و هضم نبود آنقدر آنرا زیر و رو میکردند که معنای الفاظ و جملات و عبارات آن روشن و واضح گردد که رعایا، بردگان، کارگران و اکثریت مردم عام معنای آن متن را درک نمایند. نه عده قلیل و انگشت شماری تحت عناوین فرزانه، نخبه، فرهیخته، نابغه و علامه دهر. لذا علم تفسیر در طول عمر هزار چهارصد ساله خویش رسالت خودرا به خوبی انجام نداده و اکثریت مردم جوامع اسلامی را در ظلمت نگه داشته است. در عصر پیامبر اسلام بردگان اجازه آموزش خواندن و نوشتن را داشتند، اما در سرزمین پهناور ایران فرزندان رعایا و عمله ها و کارگران و پایین شهری ها اجازه یادگیری خواندن و نوشتن از طریق رفتن به مکتب خانه را نداشتند. طبق تعریف بعضی مفسرین به اصطلاح برجسته تفسیر به معنای توضیح مطلبی است تا قابل فهم شود. چنین مفسری مطمئنا مطلع نبوده است که در درجه اول " فهم " باید پرورش یابد و در درجه دوم آیا منظور مفسر از ارائه این تفسیر ، فهم چه اشخاص و دسته و گرو هایی بوده است. شاید فهم خودی وی به اندازه کامی تف داده نشده و سیرآب نگردیده باشد و اشتباها تصورش این بوده باشد که فهم دیگران پایین است. همین امروز در عصر جدید خیلی از علامه های دهر ایرانی اکثریت مردم را نادان و عامی می پندارند. در پاسخ آنان خطاب این حقیر این است: ای مفسرین برجسته آثار تفسیری قطور و کم مایه ای که بجای گذاشته اید و یا قرار است به جای بگذارید ارزانی تان باد. اگر پیامبر اسلام و پس از وی علی اولین مفسرین قرآن محسوب میشوند به این دلیل است که هدف و قصد خود پیامبر این بوده است که اثر دینی خودرا بزرگتر از حد معمول جلوه دهد و به قدر و عظمت آن در طول تاریخ بیفزاید تا پایدار بماند. قرآن حدود چهارصد یا پانصد صفحه میباشد و یک اثر تفسیری که چند صفحه بیشتر از صفحات قرآن باشد، آن چند صفحه اضافی دیگر ارزشی نخواهند داشت. تبدیل کردن یک اثر پانصد صفحه ای به یک اثر تفسیری قطور بیست یا پنجاه جلدی چیزی جز گسترش ظلمت نبوده و نمی باشد. اگر یک آیه یا جمله و یا یک لفظ و عبارت در قرآن دارای چند معنی مختلف و گوناگون باشند، وظیفه مفسر فهیم و عاقل و روشن بین این است که عام ترین معنی را انتخاب کند و آنرا درج نماید. اما اگر همه معانی را در کنار هم و پشت سرهم بنویسد، فقط حجم اثر را افزایش داده است و هیچ کمکی به توضیح مطلب و روشن نمودن معنای آن ننموده است. کتاب قرآن از همان روزی که وارد سرزمین ایران شد بجای حفظ کردن و از بهر کردن و در سینه پروراندن آن، نیاز به ترجمه روان و روشن به زبان فارسی روز بوده است که عموم مردم توانائی خواندن آنرا داشته باشند و نه عده قلیل و انگشت شماری تحت عنوان ادیب و شاعر و عارف و صوفی و حکیم و علامه یا جاهل دهر. معروف است که ارسطو در پیرامون یک موضوع هفت بار یک متن را می نوشت و هربار آنرا روشن تر از دفعه قبل تحریر می نمود که بار هفتم معنا و مفهوم آن روشن می گردید و قابل دریافت و هضم و درک میشد. هگل فیلسوف آلمانی در این رابطه گفته است که بهتر است متن را هفت در هفت بار یعنی چهل و نه بار از نو نوشت تا معنی و مفهوم آن روشن گردد. پیامبر اکرم هم میتوانست با اثر خویش همین کار را بکند که راه تفاسیر گوناگون را ببندد. اما طوریکه امروز میدانیم ، آن بزرگوار شخصا راه تفسیر را به روی دیگران یعنی اول یاران نزدیک و اصحاب و بعدا تابعین گشوده است و با این هدف که اثرش مرموز و دارای ظاهر و باطن باشد. این حقیر گرچه موافق تعبیر و تاویل و تفسیر قطور و پرحجم نمی باشم ، اما باورم این است که بعد از تفسیر میزان طباطبایی و تفسیر برتر مکار شیرازی ضروری است که برای عموم موئمنین فارسی زبان با دین و مذهب های مختلف یک تفسیر " عام و آخر " ارائه گردد که هم ترجمه باشد و هم تفسیر در یک جلد پانصد صفحه ای، طوریکه هر جمله و هر لفظ و هر عبارت عام ترین معنا و مفهوم الفاظ و آیات به زبان فارسی امروز ایران باشد و در آن اثر حتا یک پرانتز یا جمله عربی و یک جمله حاشیه نویسی وجود نداشته باشد. اما به اصطلاح نخبگان در چهار دیواری فهم و عقل و اندیشه خویش هر سازی که خواستند بنوازند و با آن برقصند و اندیشه عام را بیشتر از این گل آلود نکنند. کسانیکه به مبین یا روشن بودن متن قرآن باور دارند باید روی باور خود نیکو کارانه بیاستند و دچار وسوسه شیطانی تعبیر و تاویل و تفسیر قرار نگیرند.
...
[مشاهده متن کامل]

بپرس