تضمین

/tazmin/

مترادف تضمین: پشتوانه، وثیقه، پایندانی، پذرفتاری، تعهد، ضمانت، کفالت، ضامن شدن

برابر پارسی: پایندانی، پشتیبانی، تاوان دادن، در پناه

معنی انگلیسی:
assurance, entailment, guarantee, indemnity, pawn, safeguard, safety net, surety, testimonial, undertaking, warranty, security, giving a security, insertion or anothersverses in ones own poem

لغت نامه دهخدا

تضمین. [ ت َ ] ( ع مص ) چیزی را به پایندانی فرا کسی دادن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( از زوزنی ). چیزی را به ضمان دادن.( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). || پذیرانیدن و تاوان دادن او را آن چیز. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). پذیرانیدن و ضامن گردانیدن کسی را. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). غرامت دادن کسی چیزی را. ( از اقرب الموارد ). || در پناه و جای آوردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). در پناه خود درآوردن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). || در میان چیزی نهادن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). در ظرف قرار دادن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). در ظرف قرار دادن چیزی را. ( از اقرب الموارد ). چیزی در میان چیزی نهادن.( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). چیزی را در میان نهادن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). || ( اصطلاح قافیه ) در فن عروض وابسته بودن قافیه بیت است به مابعد خود بدان سان که بیت بالاستقلال فایدت ( معنی ) نکند و آن عیب است. ( از اقرب الموارد ). نوع اول آن است که تمام معنی بیت اول به بیت دوم متعلق باشد و بر آن موقوف. و آن بیت را مضمن خوانند و ضمان مال در شریعت آن است که کسی ذمت خویش را در تعلق دین با ذمت مدیون پیوندد و گویند در ضمان خدا باش یعنی به حفظ و کلائت خدا پیوسته باش و بحکم آنکه استادان صنعت گفته اند که شعر چنان میباید که هر بیت بنفس خویش مستقل باشد و جز در ترتیب معانی و تنسیق سخن بیکدیگر محتاج نباشد، بدین جهت تضمین را عیب شمرده اند. پس هرچند این احتیاج و تعلق بیشتر بود، بیت معیب تر باشد و فی الجمله این معنی در اشعار عرب بیشتر تواند بود برای آن که در شعر تازی می افتد که از یک کلمه بعضی قافیت مصراع اول میشود و بعضی اول مصراع دوم چنانکه گفته اند:
لم ابک للاظعان ولت ام لرسَ
م مقفر اوحش منهم و درس.
کلمه لرسم را دو نیمه کرده است و رس را قافیه درس ساخته و میم را از آخر اسم به اول مصراع دوم برده. و شک نیست که این جنس مضمن قبیح باشد اما چون در اشعار پارسی این جنس تفریقات الا در نظمی که بر سبیل هزل و ظرافت گویند نیفتد چنانکه سوزنی گفته است :
شادمان باد مجلس مستو
فی مشرق حمید دین الجو
هری آن صدر کز جواهرالَ
فاظ او اهل دین و دانش و دو
لت تفاخر کنند و جای تفا
خر بود زانک از آن جواهر طو
ق مرصع شود بگردن اب
نای ارباب فر و زینت و رو
بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) بر عهده گرفتن تاوان ضامن شدن پذرفتاری کردن . ۲ - درپناه خود در آوردن . ۳ - در ظرفی قرار دادن ( چیزی را ) ۴ - ( ادب ) آوردن مصراع بیت یاابیاتی ازشعردیگران درضمن شعرخود اگر شعر مشهور و شاعر آن شناخته باشد احتیاجی بذکر نام آن شاعر نیست والا باید نام او را ذکر کرد تا(( سرقت ) ) محسوب نشود . ۵ -( اسم ) پذرفتاری پایندانی . جمع : تضمینات .

فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - بر عهده گرفتن تاوان ، ضمانت کردن . ۲ - بیتی یا مصراعی که شاعری از شاعر دیگر در شعر خود بیاورد.

فرهنگ عمید

۱. برعهده گرفتن تاوان و غرامت، تاوان دادن.
۲. در پناه خود درآوردن.
۳. چیزی را در ظرفی قرار دادن، گنجانیدن.
۴. (ادبی ) آوردن یک بیت یا مصراع از شاعر دیگر در شعر خود. اگر آن شعر از شاعر معروفی باشد حاجت به بردن نام او نیست والا باید به نام گویندۀ آن اشاره کرد.

فرهنگستان زبان و ادب

{guaranty, warranty} [عمومی] تعهد سازنده یا فروشندۀ کالا در قبال خریدار برای ارائۀ خدمات پس از فروش در طی مدت مشخص متـ . ضمانت

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تضمین (ابهام زدایی). تضمین ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • تضمین قرآن، اقتباس بخشی از قرآن در کلام• تضمین (علوم قرآنی)، تحمل معنای فعل توسط فعل دیگر، و همچنین در اسم یا حرف• تضمین (اصول)، فهماندن معنای یک کلمه در ضمن کلمه دیگر• تضمین (علم نحو)، اصطلاحی در نحو عربی• تضمین (علم بدیع)، اصطلاحی در علم بدیع
...

[ویکی فقه] تضمین (اصول). تضمین به فهماندن معنای یک کلمه در ضمن کلمه دیگر اطلاق می شود.
تضمین، از احوال لفظ بوده و در ادبیات عرب دارای معانی متفاوتی است، از جمله:اعطای معنای چیزی، به چیز دیگر و به بیان دیگر، قرار دادن لفظی به جای لفظ دیگر به سبب این که معنای آن را می رساند. این نوع تضمین در حروف و افعال وجود دارد.
بیان نمونه
برای مثال، در آیه " عینا یشرب بها عبادالله " به جای کلمه " مِن "، " با " آورده شده است، با این قرینه که " یشرب " همیشه با " مِن " متعدی می شود.
تضمین در اسم
تضمین در اسم به این معنا است که یک اسم هم معنای خودش و هم معنای اسم دیگری را افاده نماید؛ برای مثال، در جمله " حقیق علی أن لا اقول الا الحق "، کلمه " حقیق " هم " سزاوار " و هم "حریص " معنا می دهد.البته تضمین به این معنا نوعی مجاز به حساب می آید.

[ویکی فقه] تضمین (علم بدیع). تضمین، اصطلاحی در علم بدیع و نحو عربی می باشد.
تضمین ــ که در لغت به معنای گنجاندن و نهادن چیزی در جایی است ــ در علم بدیع ، آوردن یک مصراع یا یک بیت یا ابیاتی از شعر دیگران در ضمن شعر خود است. رادویانی تضمین را آوردن بیتی شعر از شاعر دیگر در میان قصیده به عنوان «مهمان»، نه سرقت، دانسته و گفته است که رسم، آن است که شاعر نخست بگوید که بیت تضمین شده از چه کسی است. رشیدالدین وطواط نیز تضمین را آوردن مصراعی یا بیتی یا دو بیت از آنِ دیگری در میان شعر خود در جایی مناسب به عنوان تمثّل و عاریت، نه سرقت، دانسته و تأکید کرده است که آنچه تضمین می شود باید مشهور باشد.
فائده
به نوشته شمس قیس رازی ، اگر تضمین بجا و مناسب باشد، بر رونق شعر می افزاید.
اقسام
واعظ کاشفی سبزواری تضمین را به «مصرّح» و «مبهم» تقسیم کرده، مصرّح را تضمینی دانسته است که شاعر در اثنای شعر به اشاره یا تصریح بگوید که شعر از دیگری است و مبهم را تضمینی که به نام شاعر یا گرفتن شعر از دیگری اشاره نکند، با این شرط که شعر تضمین شده مشهور باشد تا تهمت سرقت به او نزنند.گاهی شاعر یکی از اشعار خود را در شعر دیگرش تضمین می کند، مثلاً انوری سه بیت از یک قصیده خود را در قصیده دیگرش تضمین کرده است.
در اشعار شعرا
...

[ویکی فقه] تضمین (علم نحو). تضمین، اصطلاحی در علم بدیع و نحو عربی می باشد.
عبارت است از دادن معنای کلمه ای به کلمه دیگر تا آن کلمه، در صورت وجود قرینه، هر دو معنا را ادا کند. این قاعده در هر سه قسم کلمه در عربی ( اسم و فعل و حرف ) کاربرد دارد. ازینرو تضمین را در عربی بابی وسیع دانسته اند.
در فعل و حرف
تضمین در فعل و حرف مانند «عَیْناً یَشْرَبُ بِهاعِبادُاللّهِ..» فعل «یَشْرَبُ» با حرف جرّ «مِن» به کار می رود، ولی در این آیه با حرف جاره «ب» آمده، زیرا متضمن معنای فعل «یَرْوی» (سیراب می شود) یا «یَلْتَذُّ» (لذت می برد) است، و مفهوم آیه چنین است: چشمه ای که بندگان خدا در ضمن نوشیدن از آن، سیراب می شوند یا لذت می برند. همچنین می توان گفت که حرف «باء» متضمن معنای «مِن» است. تضمین در اسم مانند قول اعشی : «سُبْحانَ مِنْ عَلْقَمَةَالف'اخِرِ»؛ کلمه « سبحان » متضمن معنای برائت است، ازینرو با حرف جاره «مِن» و به معنای «بَراءَةً منه» آمده است.
در قرآن
تضمین در چندین آیه قرآن به کار رفته و بعضی مفسران نیز بدان تصریح کرده اند. ابوکبیر هُذلی ، شاعر جاهلی، و فَرَزْدَق (متوفی ۱۱۰) نیز آن را به کار برده اند.
در باب تعدی و لزوم
...

[ویکی فقه] تضمین (علوم قرآنی). تحمل معنای فعل توسط فعل دیگر، و همچنین در اسم یا حرف را تضمین گویند.
گاهی حروف، اسما، یا افعال مجازا جای هم نوع خود را هم می گیرند، که آن را «تضمین» می گویند؛ به عبارت دیگر، معنای یکی از حروف، اسما یا افعال به دیگری داده می شود.لفظ فعل، اسم یا حرف برای دو معنای حقیقی و مجازی با هم وضع نشده اند تا آن دو را بتوان با تضمین جمع کرد؛ پس تضمین، مجاز به شمار می آید.
تضمین افعال
تضمین افعال، جایی است که فعلی متضمن معنای فعل دیگری باشد؛ یعنی معنای دو فعل در آن باشد؛ مانند فعلی که با حرفی متعدی شود، در حالی که عادتا با آن متعدی نمی شود؛ بنابراین، لازم است یا خود فعل تاویل شود یا آن حرف به حرفی تاویل شود که عادتا تعدیه با آن انجام می شود؛ مانند: (عینا یشرب بها عباد الله...) که «یشرب» با حرف «باء» متعدی شده است؛ در حالی که معمولا با «من» متعدی می شود، و متعدی شدن آن با «با» یا بر تضمین «یشرب» به معنای «یروی و یلتذ» است، یا در تضمین «با» که به معنای «من» است.
تضمین در اسما
تضمین در اسما به این صورت است که اسمی، معنای اسم دیگر را دربرگرفته، معنای هر دو را افاده کند؛ مانند: (حقیق علی ان لا اقول علی الله الا الحق...) که «حقیق» معنای « حریص » را تضمین کرده تا بگوید او هم شایسته قول حق است و هم حریص بر آن.
تضمین در حروف
...

دانشنامه آزاد فارسی

تَضمین
(در لغت به معنی گنجاندن) در اصطلاح بدیع، آوردن کلام گوینده ای دیگر در کلام خود. بدین معنی که شاعر شعر دیگری را درخلال شعر خود، به مناسبت و به ضرورت، بیاورد تا، به کمک آن، سخن خود را محکم و زیبا سازد: چه خوش گفت فردوسی پاک زاد/که رحمت بر آن تربت پاک باد: «میازار موری که دانه کش است/که جان دارد و جان شیرین خوش است» (سعدی) شرط اصلی تضمین آن است که گوینده باید حتماً، آشکارا یا به کنایه، به این نکته اشاره کند که آنچه نقل می کند از دیگری است، مگر این که کلامِ نقل شده چنان مشهور باشد که نیازی به ذکر گویندۀ آن نباشد؛ زیرا اگر گوینده مأخذ خود را ذکر نکند، کار او از سرقات ادبی به شمار خواهد رفت. این اشاره غالباً به دو صورت انجام می شود: ۱. اشارۀ صریح به نام گویندۀ قبلی (در این جا: کمال الدین اسماعیل): من جرعه نوش بزم تو بودم هزار سال/کِی ترک آبخورد کند طبع خوگرم/ور باورت نمی کند از بنده این حدیث/از گفتۀ کمال دلیلی بیاورم: «گر برکَنَم دل از تو و بردارم از تو مهر/آن مهر بر که افکنم، آن دل کجا برم؟» (حافظ) ۲. ذکر نام گویندۀ قبلی به اشاره و کنایه و با ذکر «مدعی» به جای شاعر قبلی (در این جا: سنایی): گفتِ عالِم به گوش جان بشنو/ور نمانَد به گفتنش کردار/باطل است آن که مدّعی گوید:/ «خفته را خفته کِی کند بیدار؟»/مرد باید که گیرد اندر گوش/ورنبشته ست پند بر دیوار (سعدی) تضمین غالباً شامل یک جمله یا یک مصرع یا یک دو بیت است. گاه تضمین نقل قول مستقیم نیست و گویندۀ دومی مضمون گفتار گویندۀ اولی را با تغییراتی آورده است: همه اندرز من به تو این است/که تو طفلی و خانه رنگین است (سنایی)/زین سبب گفت آن حکیم هوشیار: که تو طفلی، خانه پرنقش و نگار (مولوی) نوع دیگر تضمین آن است که غزلی از شاعر دیگری را به صورت مسمّط تضمین کنند. مثلاً غزل سعدی با مطلع «من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی» را شهریار تضمین کرده است که بند اول آن چنین است: ای که از کلک هنر نقش دل انگیز خدایی/حیف باشد، مه من، کاین همه از مهر جدایی/گفته بودی جگرم خون نکنی، باز کجایی/«من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی/عهد نابستن از آن بِهْ که ببندی و نپایی» گاه نیز قطعۀ شاعری دیگر را تضمین کنند. چنان که قطعۀ سعدی با مطلع «گِلی خوش بوی در حمام روزی» را ملک الشعرای بهار تضمین کرده است که بند اول آن چنین است: شبی در محفلی با آه و سوزی/شنیدستم که مرد پاره دوزی/چنین می گفت با پیر عجوزی: «گلی خوش بوی در حمام روزی/رسید از دست محبوبی به دستم»

مترادف ها

seal (اسم)
مهر، نشان، تضمین، خاتم، سوگند ملایم، خوک ابی، گوساله ماهی

assurance (اسم)
گرفتاری، اطمینان، گستاخی، خود رایی، خود سری، تعهد، تضمین، بیمه، ضمانت، قید، پشت گرمی، خاطرجمعی، وثیقه، گروی، دلگرمی

security (اسم)
اطمینان، ضامن، تضمین، ضمانت، وثیقه، ضمانت نامه، گرو، سلامت، سلامتی، امان، اسایش خاطر، امنیت، ایمنی، تامین

embodiment (اسم)
تجسم، تضمین، درج، در برداری

warranty (اسم)
تعهد، تضمین، ضمانت، ضمانت نامه، پابندان، گارانتی، امر مورد تعهد یا تضمین

guaranty (اسم)
تضمین، ضمانت، وثیقه

collateral (اسم)
تضمین

فارسی به عربی

امن , تامین , تضمین , ختم

پیشنهاد کاربران

پشتیبان پذیر پیمان نامه پذیره نویس پایدار پا برجا بدون سرپیچی و در قدیم وقتی ده برابر کل پیمان نامه هزینه سرپیچیی وانصراف خواسته بود آن وقت به مهرطغرای رئیس و سر پرست و پادشاه یا نمایندگان ملت پیمانه ممهور
...
[مشاهده متن کامل]
میگردید. نه مانند برجام که هیچ انصراف نامه ای در آن قید نگردیده بود که الان پنج کشور دیگر برای جبران ضرر انصراف متعهد انصرافنامه آمریکا باشند

پشتوانه
پشتوانش
تَضمین:
۱. پایبندی، پابندی، پایندانی
۲. پیماندهی، پیمانگری
۳. پشتگرمی، پشتوانه، پشتیبانی
۴. پذیرش، پذیرفتاری؛ پاسخگویی، بەگردنگیری، بەدوشگیری
۵. گرو
۶. تاواندهی
۷. پناهدهی، پناه دادن
٨. گنجاندن
۹. بیمه
تضمین: قبول کردن مسئولیت
مثلا شخصی میگوید من این کالا را تضمین میکنم یعنی من مسئولیت اینکه اگر این کالا مشکلی داشت قبول میکنم
واژه تضمین کاملا پارسی است چون در عربی می شود یضمن این واژه یعنی تضمین صد درصد پارسی است.
ضمانت کردن
بر عهده گرفتن تاوان
ضمانت کردن

گارانتی
ضامن شدن
پایوری
از دید من، هیچکدام از برابرهای یاد شده در بالا به آرشِ باریکِ واژه ی از ریشه عربیِ �تضمین� نیست. واژه ی پارسی �پایوری� و کاربرد آن همراه با کارواژه های �شدن� و �نمودن� ( پایور شدن یا نمودن ) ، برابرِ درستِ این واژه ی راه یافته به زبان پارسی است. آن را نخستین بار در ویرایش نوشته ای در پیوند زیر ( یا شاید پیش تر ) بکار برده ام:
...
[مشاهده متن کامل]

ب. الف. بزرگمهر یکم امرداد ماه ۱۳۹۲
http://www. behzadbozorgmehr. com/2013/07/blog - post_23. html

تضمین= گرو گذاشتن آبرو واعتبار چه در اسناد و چه در رهانیدن شخص متهم یا متخلف چون باز بین متهم و متخلف فرق بسیار است
تضمین=ضمیمه کردن اعتبار شخص معتبری در قباله یا سند و لذا ضمیمه کردن آیات حدیث شعر و غزل در شعر شاعر را هم تضمین میگویند و آن معانی فوق کاربرد تضمین و ضامن است والا هیچ معنی تضمین را ندارد
واژه پارسی_آریایی زامن←ضامن ( زا=سزا - برای مین=عوض ) به مانای جانشین آلشت پشتیبان ردوبدل جابجایی در زبان روسی به شکل زامینا заменаو به مانای replacement exchange substitute commutation backup ثبت شده که ریشه مین در سنسکریت به شکلमीनीते mInIte به مانای تعویض alter آمده است. ارب زامن را ضامن نوشته و سپس از ریشه فَرزی ضمن واژگان ضمانت و تضمین و متضمن و تضامن را جعل کرده است. دانستنی است زامن مانای کلید و سوئیچ یا هرچیزجابجاشونده نیز میدهد همانتور که وزیفه دستگیره زامن در تفنگ خودکار تعویض هالت شلیک گلوله است.
...
[مشاهده متن کامل]


پایندان
بادرود
گرانتی
این واژه و واژه های همخانواده آن برگفته از واژه زامن ایرانی است:
واژه آریایی زامن←ضامن ( زا=سزا - برای مین=عوض ) به معنای جانشین آلشت پشتیبان ردوبدل جابجایی در زبان روسی به شکل زامینا заменаو به معنای replacement exchange substitute commutation backup ثبت شده که ریشه مین در سنسکریت به شکلमीनीते mInIte به معنای تعویض alter آمده است. عرب زامن را ضامن نوشته و سپس از ریشه فرضی ضمن واژگان ضمانت و تضمین و متضمن و تضامن را جعل کرده است. دانستنی است زامن معنای کلید و سوئیچ یا هرچیزجابجاشونده نیز میدهد همانطور که وظیفه دستگیره زامن در تفنگ خودکار تعویض حالت شلیک گلوله است.
...
[مشاهده متن کامل]


تضمین از آرایه های ادبی و به معنی آوردن آیه، حدیث، یا سخن مشهور در بین سخن است.
تاکی غم وصال بسوزدمراجگر
از استادحبیب الله طاهری در کتاب سیمای آفتاب است که بنده تضمین کرده ام.
تاکی غم وصال بسوزدمراجگر
...
[مشاهده متن کامل]

یک چشم به راه وچشمی مرا قمر
دل درفراق توپیوسته بیقرار
ای کعبه ی دلهای بیقرار مرا نظر
. . . . . . . . عجل علی ظهورک

گواهی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس