تجارت قریش

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] به دلیل اوضاع نامناسب جوی و غیر قابل کشت بودن زمین، شغل اصلی اهالی مکه عموما تجارت بوده و هاشم بن عبد مناف در توسعه تجارت قریش نقش بسزائی داشته است.
از میان عواملی که بر تاریخ شبه جزیره عربستان شکل بخشیده، جغرافیا بیشتر از عوامل دیگر نقش داشته است. فقدان آب و زمین حاصل خیز مهم ترین عامل به شمار می رود. سرزمین مکه فاقد کشاورزی بود و زمین های آن قابلیت کشت را نداشتند. چنانکه حضرت ابراهیم (علیه السّلام) به خداوند عرضه می دارد: «رَبَّنا اِنِّی اَسْکنْتُ مِنْ ذُرِّیتی بِوادٍ غَیرِ ذی زَرْعٍ عِنْدَ بَیتِک الْمُحَرَّمِ...؛ پروردگارا، همانا من بعضی از فرزندانم را ( اسماعیل را به همراه مادرش) در دره ای بی کشت و زرع در نزد خانه محترم و مصون تو ساکن کردم،...» مقصود از غَیرِ ذِی زَرْعٍ، غیر ذی مزروع است، آن طور تعبیر کرد تا تاکید را برساند، و در نداشتن روییدنی مبالغه نماید، چون جمله مذکور بطوری که گفته اند علاوه بر دلالت بر نبودن زراعت این معنا را هم می رساند که زمین غیر ذی زرع اصلا شایستگی زراعت را ندارد، مثلا شوره زار و یا ریگ زار است، و آن موادی که روییدنی ها در روییدن احتیاج دارند، را ندارد. از این روز ساکنان مکه به کار تجارت و سوداگری اشتغال داشتند و زندگی خود را با وارد ساختن نیازمندی های خویش از خارج تامین می نمودند.
سفرهای تجاری در قرآن
خداوند متعال در آیاتی از قرآن مجید به مسئله سفرهای تجاری قریش اشاره کرده و مفسران آن را مایه الفت و امنیت قریش دانسته اند.• «لِایلافِ قُرَیْشٍ؛ (کیفر لشکر فیل سواران) بخاطر این بود که قریش (به این سرزمین مقدس) الفت گیرند (و زمینه ظهور پیامبر فراهم شود)!»• «ایلافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتاءِ وَ الصَّیْفِ؛ الفت آنها در سفرهای زمستانه و تابستانه (و بخاطر این الفت به آن بازگردند)!»• «فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَیْتِ؛ پس (بشکرانه این نعمت بزرگ) باید پروردگار این خانه را عبادت کنند،»• «الَّذی اَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ؛ همان کس که آنها را از گرسنگی نجات داد و از ترس و ناامنی ایمن ساخت.»• «اَ لَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِاَصْحابِ الْفیل ؛ آیا ندیدی پروردگارت با فیل سواران (لشکر ابرهه که برای نابودی کعبه آمده بودند) چه کرد؟!»بنا بر اینکه «ایلاف» تعلیل برای «الم تر کیف فعل...» باشد می تواند به این معنا باشد که هلاکت اصحاب فیل به جهت الفت دادن قریش برای اقامت در مکّه بوده؛ همان الفت دادنی که به هنگام سفرهای تجاری در تابستان و زمستان بوده است.
هاشم و تجارت قریش
وجود مکه و تقدسی که در میان قبایل عرب جاهلی داشت و منطقه حرم که جایگاه امنی بود و آمد و رفت قبائل عرب از نقاط مختلف عرب نشین به مکه چه برای پرستش بت های خود و چه به منظور شرکت در مراسم سالانه حج که در ماه رجب و ذی الحجه انجام می گرفت، زمینه خوبی برای تجارت تجار عرب و مبادلات تجاری آنها بود. تجارت قریش قبل از هاشم بن عبد مناف از مکه عدول نمی کرد. تجار غیر عرب کالاهایشان را می خریدند و در اطراف بلاد عرب می فروختند، تا اینکه هاشم بن عبد مناف سنت تجارت قریش به شام و یمن را بنیان نهاد. هاشم از ملوک شام اجازه تجارت در بلاد شام را گرفت، سپس برادرش عبدالشمس موفق به کسب اجازه از حاکم حبشه جهت تجارت به آنجا شد و نوفل بن عبد مناف کوچکترین فرزند عبد مناف نیز با سفر به عراق از کسری نامه ای دریافت کرد جهت تجارت به عراق. با پیمان هائی که فرزندان عبدمناف با حکام اطراف شبه جزیره عربستان برای تجارت، ستاندند، «هاشم» با روم و غسان، «عبدشمس» با حبشه و «نوفل» با ایران و «مطلب» با با یمن پیمان هایی منعقد کردند و با احترام و منزلتی که قریش در بین ساکنان شبه جزیره داشتند، توانستند در زمینه تجارت و بازرگانی به موفقیت های زیادی دست یابند. قریش این چهار برادر را به دلیل گرفتن این پیمان ها، «مجبرین» نامیدند. حتی اقدام هاشم در زمینه انعقاد قرارداد تجاری با روم و غسان، در اشعار شعرای عرب نیز انعکاس داشته، چنانچه در مورد او گفته شده: «هو الذی سنّ الرّحیلَ لقومه رحل الشتاء و رحله الاصیاف؛ او کسی است که مسافرت تابستانی و زمستانی برای قوم خود سنت کرد.» ابن عباس می گوید: آنگاه که قریش در فشار و گرسنگی به سر می برد، هاشم آنها را جمع کرده و به کار و تجارت آشنا کرد. بنابراین هاشم نخستین کسی بود که سفرهای تابستانی و زمستانی را برای تجارت پایه گذاری نمود. قریش در زمستان به یمن و تابستان به شام برای تجارت می رفتند. قرآن در سوره قریش به این مساله اشاره کرده است. گو این که تجارت قریش قبل از وی محدود به خود مکه و برای اعراب بوده است اما هاشم آنها را به خارج مکه برده است. ابن خلدون مسئله مسافرت های تابستانی و زمستانی را ابتکار هاشم ندانسته و اظهار داشته که این مسافرت ها ضرورتی بوده که همه عرب بدان گرفتار بوده اند. در جواب باید گفت اولاً این مساله که درباره عرب ذکر شده، جدای از مساله مسافرت های تجارتی تابستانی و زمستانی است که قرآن درباره قریش آورده است. ثانیاً آنان که از این مسافرت ها یاد کرده اند اهداف آن را تجارت ذکر کرده اند نه برای فرار از گرما. ثالثاً تاریخ به این مطلب که هاشم مبتکر این مسافرت ها بوده، صراحت دارد، شاهد آن همان شعری است که گذشت. بنابراین سخن ابن خلدون اجتهاد در برابر نصّ است.بدین ترتیب، طوایف قریش در بازارهای عربستان از قبیل عکاظ، مجنه، دومه الجندل، مشقر، صحار، شحر، عدن، صنعا، رابیه و ذوالمجار شرکت کرده و نیز به وسیله سفرهای تابستانی و زمستانی به شام و یمن و رفت و آمد می کردند. به دلیل رفت و آمدشان به ایران برای خرید موم و شکر و رفتن شان به حبشه برای حمل خوار و بار و پارچه، نسبت به دیگر قبایل عرب به تمدن آشناتر و در حکومت آزموده تر بودند و به سرپرستی امور کعبه و موسسات آن عنایتی وافر داشتند، در حقیقت اقتصاد و بازرگانی و سیاست ایشان بر اساس مناصب مربوط به کعبه استوار بود. معروف ترین این بازارهای فصلی، «سوق عکاظ» بود که پیغمبر (صلی الله علیه و اله وسلّم) نیز در ایام جوانی، در آن شرکت داشته است.
تجار مهم قریش
...

[ویکی فقه] تجارت قریش (قرآن). تجارت، خرید و فروش و تصرف در اصل سرمایه برای دستیابی به سود است. در آیات متعددی از قرآن کریم به تجارت در سفرهای تابستانی و زمستانی شده است.
در سوره قریش به تجارت قریش در سفرهای تابستانی و زمستانی خود به اطراف مکه اشاره شده است:الافهم رحلة الشتاء و الصیف• فلیعبدوا رب هاذا البیت• الذی اطعمهم من جوع و ءامنهم من خوف. «برای الفت دادن قریش• الفتشان هنگام کوچ زمستان و تابستان ( خدا پیلداران را نابود کرد)• پس باید خداوند این خانه را بپرستند• همان (خدایی) که در گرسنگی غذایشان داد و از بیم (دشمن) آسوده خاطرشان کرد.» ماده "الف"- به کسره همزه- که مصدر ثلاثی مجرد و باب افعالش" ایلاف" می آید، به معنای اجتماع با همبستگی و الفت است، و به قول راغب اصلا الفت را به همین جهت الفت می گویند. و در صحاح اللغة آمده: وقتی گفته می شود: " فلان قد آلف هذا الموضع"، معنایش این است که فلانی با این محل انس گرفته، و معنای اینکه گفته شود: " فلان آلف غیره هذا الموضع" این است که فلانی آن شخص دیگر را با این محل مانوس کرد، و گاه می شود که همین تعبیر یعنی تعبیر به باب افعال در مورد لازم نیز استعمال می شود، مثلا گفته می شود: " فلان الف هذا الموضع" و یا" یالف هذا الموضع ایلافا"، یعنی فلانی با این محل انس گرفته و یا انس می گیرد. و کلمه" قریش" نام عشیره و دودمان رسول خدا -صلی الله علیه و آله وسلّم - است، که همگی از نسل نضر بن کنانه اند که نامش قریش نیز بوده، و کلمه" رحلت "- همانطور که در مجمع البیان آمده- به معنای حالتی است که یک انسان سوار بر راحله و در حال سیر دارد، و" راحله" به معنای شتری است که برای راه پیمایی نیرومند باشد.
← رحلت قریش
کاروان تجاری قریش، به هنگام استقرار سپاهیان بدر در مسیری پایین تر از سپاه اسلام قرار داشتند:اذ انتم بالعدوة الدنیا وهم بالعدوة القصوی والرکب اسفل منکم... «آنگاه که شما بر دامنه نزدیکتر (کوه) بودید و آنان در دامنه دورتر (کوه) و سواران (دشمن) پایین تر از شما (موضع گرفته) بودند و اگر با یکدیگر وعده گذارده بودید قطعا در وعده گاه خود اختلاف می کردید ولی (چنین شد) تا خداوند کاری را که انجام شدنی بود به انجام رساند (و) تا کسی که آیه در مورد جنگ بدر است.
← دیدگاه تفسیر المیزان
فراهم آمدن زمینه تجارت قریش با سفرهای تابستانی و زمستانی، دلیل لزوم روی آوردن قریش به عبادت خداوند بود:لایلـف قریش• الافهم رحلة الشتاء والصیف• ولیعبدوا رب هـذا البیت• الذی اطعمهم من جوع وءامنهم من خوف. «برای الفت دادن قریش• الفتشان هنگام کوچ زمستان و تابستان (خدا پیلداران را نابود کرد)• پس باید خداوند این خانه را بپرستند• همان (خدایی) که در گرسنگی غذایشان داد و از بیم (دشمن) آسوده خاطرشان کرد.»
امنیت بخشیدن به سفرهای تجاری قریش
...

پیشنهاد کاربران

بپرس