تاریخ

/tArix/

مترادف تاریخ: تاریخچه، تذکره، سرگذشت، وقایع، خدای نامه، شاهنامه، سیرالملوک، سابقه، زمان، مورخه، وقت، زمان وقوع، کتاب رویدادهای گذشته، تاریخ نامه، تقویم، گاه شماری، دانش ثبت، بررسی و تجزیه و تحلیل وقایع

برابر پارسی: کارنامه گذشتگان، کهن نگاری، هنگامه

معنی انگلیسی:
date, history, era, annals, term

لغت نامه دهخدا

تاریخ. ( ع مص ، اِ ) تأریخ. توریخ. نوشتن کتاب را. ( منتهی الارب ). وقت چیزی پدید کردن. و در اصطلاح ، تعیین کردن ْ مدتی را از ابتدای امر عظیم و قدیم مشهور تا ظهور امر ثانی که عقب او است تا که دریافته شود بزمانه آینده و دیگر مدت ظهور این امر ثانی بلحاظ نسبت بعد مدت امر قدیم مشهور اول... ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). سیوطی در المزهر بنقل از مجمل ِ ابن فارس آرد: تاریخ کلمه معرب است. جوالیقی در المعرب گوید: گویند «تاریخ » که مردم بدان وقایع را نگارند عربی محض نیست بلکه مسلمانان آنرا از اهل کتاب گرفته اند. تاریخ مسلمانان از سال هجرت شروع شد و در زمان خلافت عمر رضی اﷲعنه ثابت گردید و از آن پس تاکنون صورت تاریخی بخود گرفته است. بعضی گفته اند کلمه مذکور عربی است و از لغت «ارخ » بفتح همزه و کسر آن بمعنی بچه گاو وحشی اشتقاق یافته است ، اگر مؤنث باشد بنابراین وجه مناسبت تاریخ با این معنی آنست که مانند تولد بچه حادثه ای پدید می آید. و باهلی برای مردی که در بصره بود چنین انشاد کرد:
لیت لی فی الخمیس خمسین عیناً
کلها حول َ مسجد الأشیاخ ِ
مسجد لاتزال تهوی الیه
أم أرْخ ِ قناعها متراخی...
و گفته اند «أرخ » ( بفتح اول ) بمعنی وقت است و «تاریخ » بمعنی توقیت است. ( المعرب چ مصر صص 89 - 90 ). مؤلف کشاف اصطلاحات الفنون آرد: «تاریخ » در لغت تعریف زمان است و گویند این کلمه مقلوب تأخیر است و نیز آنرا بمعنی غایت دانند، چنانکه گویند فلان تاریخ مردم خود می باشد یعنی شرف آنان بدو منتهی گردد و اینکه گویند این عمل در تاریخ فلان انجام شده است بمعنی اینست که در وقتی انجام شده است که بدان منتهی گردیده است ، و باز گویند که این کلمه عربی نیست بلکه مصدر مؤرخ است که معرب ماه روز میباشد، و اما در اصطلاح منجمین و غیره تعیین روزی که در آن امر مشهوری بین ملت یا دولتی آشکار شده یاآنکه در آن روز واقعه ترسناکی چون زلزله یا طوفان حادث گردیده باشد و برای تعیین وقت چه پیش از آن و چه پس از آن آنرا بدان نسبت دهند. و گاهی کلمه تاریخ بر خود آن روز و بر مدتی که بین آن روز و وقت مفروض است اطلاق شود. و سخنوران کلمه تاریخ را بر لفظی اطلاق کنند که حروف مکتوب آن بحساب جُمَّل آن روز را نشان میدهد . و گویند تاریخ نزد بلغا عبارتست از آنکه از جهت حدوث واقعه ای لفظی یا مصراعی را که بحسب حروف مکتوبه از روی حساب جُمَّل موافق تاریخ سال هجری از آن باشد، تاریخ آن قرار دهند. و احسن آنست که کلمه تاریخ مناسب باشد بدان واقعه چنانکه ابراهیم خان فتح جنگ ، در بنگاله مسجدی ساخت و شخصی این مصراع را تاریخ آن قرار داد: «بنای کلمه ٔثانی نهاد ابراهیم » - انتهی. ( کشاف اصطلاحات الفنون چ احمد جودت ج 1 صص 63 - 64 ). مؤلف کشف الظنون بنقل از مفتاح السعاده آرد: تاریخ در لغت عرب بیان زمان بطور مطلق است ، چنانکه در صحاح آمده گفته میشود: ارخت الکتاب تأریخاً و ورخته توریخاً» و گفته شده است این کلمه معرب «ماه و روز» است ، و در اصطلاح عرب تعیین وقت است برای نسبت دادن زمان به آن ، خواه گذشته باشد، خواه آینده و حال... و نیز گفته شده است که تاریخ عبارتست از تعداد روزها و شب هائی که از سال یا ماه گذشته. ( کشف الظنون چ 1 استانبول ج 1 ص 212 ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱- وقت چیزی پدید کردن . ۲- تعیین کردن مدتی را از ابتدای امر عظیم و قدیم مشهور تا ظهورامر ثانی که عقب اوست . ۳- ( اسم ) رقمی که زمان را نماید زمان وقوع واقعه ای . ۴- سر گذشت یا سلسله اعمال و وقایع و حوادث قابل ذکر که بترتیب ازمنه تنظیم شده باشد. توضیح تقسیمات تاریخ : ۱- تاریخ قدیم دربار. ادوای از ازمن. بسیار قدیم بحث میکند. تاریخ قدیم بانقراض امپراتوری روم غربی بسال ۴۷۶ م . و بعقید. برخی دیگر بمرگ (( تئودوسیوس ) ) بسال ۳۹۵ م . خاتمه مییابد. ۲- تاریخ قرون وسطی . دربار. ادواری بحث میکندکه ما بین تاریخ قدیم و تاریخ جدید قرار دارد. ۳- تاریخ قرون جدید. یا تاریخ جدید که از زمان کشف قار. آمریکا تا امروز بسط میباشد. ۴- تاریخ معاصر . عبارت است از حوادث زمان ما یا منسوب با زمنهای که هنوز شواهد و آثار آن موجود باشد.یا تاریخ الهی. تاریخی است که جلال الدین محمد اکبر پادشاه هند در سال ۹۹۲ ه ق . وضع کرد و مبدائ آن را از جلوس خود ( ربیع الاول سن. ۹۶۳ ) قرار داد. یاد داشتهای قزوینی ج ۱ ص ۱٠۷ . یا تاریخ جلالی . یا ملکی . منسوب بملکشاه سلجوقی است . در زمان وی آنرا در سن. ۴۷۱ ه ق/ ۱٠۷۹ م . تاسیس کردند. و نوروز را که تا آن زمان بسیار بود ثابت گردانید و آن بنوروز سلطانی معروف شد.یا تاریخ غازانی.در زمان غازان پادشاه مغول در ایران تاسیس شد. ومبدائ آن سال ۷٠۱ ه ق است . یا تاریخ طبیعی . از عنوان کتاب مشهور پلینیوس گرفته شده است و این کتاب بمنزل. دائره المعارفی بوده است ولی اکنون تاریخ طبیعی بمنزل. محدودتر است یعنی کتاب شامل نباتات و حیوانات و احجار. یا تاریخ ملکی . یا تاریخ میلادی . از سال میلاد ( تولد ) عیسی مسیح شروع میشود. یا تاریخ هجری . از سال هجرت رسول اکرم صلی ا... علیه و آله از مکه بمدینه آغاز میشود که برابر با سال ۶۲۲ م.است . یا تاریخ یزد گردی . ایرانیان پیش از اسلام جلوس هر پادشاه را مبدائ تاریخ قرار میدادند و چون دیگری بجای او می نشست باز مبدائ تغییر میکرد و چون یزدگرد آخرین پادشاه ساسانی است بعضی جلوس او را ( ۶۳۲م. )مبدائ تاریخ گرفته اند و برخی نیز پایان پادشاهی و تاریخ قتل و را( ۶۶۱م.و ) مبدائ قرار داده اند .

فرهنگ معین

[ ع . ] ۱ - (مص م . ) زمان چیزی را معین کردن . ۲ - (اِ. ) عددی که زمان را نشان بدهد. ۳ - سرگذشت ها و حوادث پیشینیان . ج . تواریخ . ، ~ باستان (قدیم ) دربارة ادواری از ازمنة بسیار قدیم بحث می کند و تا انقراض امپراتوری روم غربی به سال ۴۷۶ م . خاتمه می یابد.

فرهنگ عمید

۱. زمان وقوع یک امر یا حادثه: در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۳۵۹.
۲. دانش ثبت و شرح وقایع و سرگذشت پیشینیان: معلم تاریخ.
۳. دوره و زمان معین و معلوم: تاریخ صفویان.
۴. نوشته و متنی در مورد وقایع و سرگذشت پیشینیان: تاریخ بیهقی.
۵. (اسم مصدر ) تقویم، گاه شماری: تاریخ هجری.
* تاریخ جلالی: = تقویم * تقویم جلالی
* تاریخ رومی: = تقویم * تقویم رومی
* تاریخ شمسی: = تقویم * تقویم شمسی
* تاریخ قمری: = تقویم * تقویم قمری
* تاریخ مَلِکی: = تقویم * تقویم مَلِکی
* تاریخ میلادی: = تقویم * تقویم میلادی
* تاریخ هجری: = تقویم * تقویم هجری
* تاریخ یزدگردی: = تقویم * تقویم یزدگردی

واژه نامه بختیاریکا

نِمنِها

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] زمان وقوع یک پدیده را، تاریخ گویند. از عنوان تاریخ در فقه در باب هایی نظیر طهارت، حج، نکاح و ارث و نیز در اصول فقه سخن رفته است.
الف)تاریخ در لغت به معنای تعیین زمان یک رخداداست.
ب)تاریخ در اسلام، رخداد مهم هجرت رسول اکرم صلّی اللّه علیه وآله از مکّه به مدینه، مبدأ تاریخ مسلمانان قرار داده شده که به دوگونه ی قمری و شمسی محاسبه می گردد.
ج)مراد از تاریخ در کلمات فقها، زمان وقوع یک پدیده است. مثلا گفته می شود: تاریخ هریک از طهارت یا نجاست آب، یا معلوم است و یا مجهول ومراد، زمان حدوث طهارت یا نجاست است.
احکام تاریخ از بعد فقهی
۱) آب کر که قبلا قلیل بوده یا آب قلیلی که سابقه ی کر بودن داشته است، اگر با نجاستی ملاقات کند، به لحاظ معلوم یا مجهول بودن تاریخ، چهار صورت پیدا می کند:الف . تاریخ حدوث کرّیت یا قلّت ونیز ملاقات، معلوم است.ب . تاریخ هر دو مجهول است.ج . تاریخ حدوث کرّیت یا قلّت، معلوم وزمان ملاقات، مجهول است.د . عکس صورت سوم.حکم صورت نخست(الف) روشن است. مثلا اگر تاریخ ملاقات پس از حدوث کرّیت آب باشد، آب، محکوم به طهارت است.طهارت و نجاست آب در صورت دوم(ب) اختلافی است. مشهور قائل به طهارت آن هستند.در دوصورت آخری(ج ودال) نیز این اختلاف مطرح است. ۲) اگر حاجی یا عمره گزار عملی را که موجب کفّاره است مرتکب شود ولی نداند که ارتکاب این عمل قبل از تلبیه بوده تا کفّاره ای بر عهده اش نیاید یا پس از تلبیه تا کفّاره بر او واجب گردد، در این فرض، اگر تاریخ هر دو یا تنها تاریخ یکی- خواه تلبیه یا عمل موجب کفّاره- مجهول باشد، کفّاره بر عهده اونخواهد آمد. ۳)اگر برای دختری، هم پدر و هم جدّ پدری او، هریک شوهر ی برگزیند، عقد ی که زودتر انجام گرفته صحیح وعقد بعدی باطل است. اگر پدر وجدّ، در سابق بودن عقد با یکدیگر اختلاف کنند و هر یک مدّعی مقدّم بودن زمان عقد خویش باشد، در صورت معلوم بودن تاریخ یکی و مجهول بودن زمان دیگری- بنابر قول به اصل تأخّر مجهول از معلوم که از آن به«اصل تأخّر حادث» تعبیر می شود- عقد معلوم التاریخ، محکوم به صحّت است وچنانچه تاریخ هر دو مجهول باشد در اینکه عقد جدّ، مقدّم است ویا به قرعه رجوع می شود ،بحث است. ۴)از شرایط توارث در مرگ های جمعی، نامعلوم بودن تاریخ مرگ در گذشتگان از لحاظ تقدّم و تأخّر زمانی است؛ بنابر این در صورت معلوم بودن تاریخ مرگ یکی از دو نفر، تنها آن که تاریخ فوتش مجهول است از دیگری ارث می برد.
احکام تاریخ از بعد اصولی
از اصول عملی، «اصل تأخّر حادث» است. محل جریان آن جایی است که تاریخ وقوع پدیده ای، معلوم باشد- مانند ؛
یقین ی بودن مرگ زید در روز جمعه- لیکن در مقایسه ی حدوث آن با اجزای زمان- مثلا روز پنجشنبه- یا با پدیده ی دیگری- مانند مرگ عمرو- شک در تقدّم حدوث آن بر جزء یادشده ی زمان یا پدیده ی دیگر یا تأخّر از آن، حاصل می شود.در چنین موردی گفته می شود: اصل، تأخّر حادث (مرگ زید) از زمان مشکوک یا پدیده ی مجهول التاریخ است و نتیجه گرفته می شود که مرگ زید پس از روز پنجشنبه، یعنی در روز جمعه یا پس از فوت عمرو بوده است .


[ویکی اهل البیت] تاریخ در لغت به معنای صریح «تعریف وقت» (تعیین زمان)، اثبات چیزی و به طور کنایی غایت و نهایت چیزی و در اصطلاح یعنی بازشناساندن حوادث و زمان وقوع آن ها نسبت به مبداء زمانی است.
موضوع تاریخ بررسی حوادث و تحولاتی است که در اندیشه و حیات آدمی رخ می دهد و تاریخ نگاری به عنوان اصطلاحی خاص به معنی وصف و ثبت وجوه گوناگون حیات و احوال انسان در عرصه سیاست و اجتماع.
قرآن به طور صریح و قاطع تاریخ را برای مطالعه عرضه می دارد و آن را یک منبع برای شناخت معرفی می کند.
در این زمینه در قرآن آیاتی وجود دارد مانند:
«قُلْ سیرُوا فِی الْأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُکَذِّبینَ». (سوره انعام/11) بگو: در روی زمین بگردید و بنگرید که پایان کار تکذیب کنندگان چگونه بوده است.
«قُلْ سیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُجْرِمینَ». (سوره نمل/69) بگو: در زمین سیر کنید و بنگرید که پایان کار مجرمان چگونه بوده است.
«قُلْ سیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الَّذینَ مِنْ قَبْلُ کانَ أَکْثَرُهُمْ مُشْرِکینَ» (سوره روم/42) بگو: در زمین بگردید و بنگرید که عاقبت پیشینیان که بیشترینشان از مشرکان بودند، چگونه بوده است.
«أَفَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ کَانُوا أَکْثَرَ مِنْهُمْ وَأَشَدَّ قُوَّةً وَآثَارًا فِی الْأَرْضِ فَمَا أَغْنَی عَنْهُم مَّا کَانُوا یَکْسِبُونَ». (سوره غافر/82) آیا در زمین سیر نکرده اند تا بنگرند که عاقبت کسانی که پیش از آنها می آیسته اند چگونه بوده است؟ مردمی که نیرویشان بیشتر و آثارشان در روی زمین فراوان تر بود. پس آن چیزها که بدست می آوردند، سودشان نبخشید.

[ویکی فقه] تاریخ (قرآن). در آغاز، تاریخ را در معنای جمع آوری اطلاعات یا توصیف هر موضوع به کار می بردند... ؛ ولی امروزه این واژه بیشتر درباره دانشی به کار می رود که زمینه آن را شناخت امور انسانی مرتبط با گذشته با تجسس انتقادی در باب زمینه کلی زمانی و مکانی آن امور و همچون همبستگیها و پیوندهای ممکن بین رویدادها، تشکیل می دهد.
تاریخ در لغت ، تعریف زمان است. گفته شده: این کلمه، مقلوب تاخیر است و نیز آن را به معنای نهایت و آخر دانسته اند.
معنای اصطلاحی
در آغاز، تاریخ را در معنای جمع آوری اطلاعات یا توصیف هر موضوع به کار می بردند... ؛ ولی امروزه این واژه بیشتر درباره دانشی به کار می رود که زمینه آن را شناخت امور انسانی مرتبط با گذشته با تجسس انتقادی در باب زمینه کلی زمانی و مکانی آن امور و همچون همبستگیها و پیوندهای ممکن بین رویدادها، تشکیل می دهد. این دانش، داده های واقعی یا آنچه را که به واقع در گذشته رخ داده است، دربرمی گیرد.
فلسفه تاریخ
از دانشهای مهم مرتبط با آن فلسفه تاریخ است که به معنای علم به تحولات و تطورات جامعه از مرحله ای به مرحله دیگر و شناخت قوانین حاکم بر این تطورات و تحولات است و به تعبیری دیگر علم به شدن جامعه ها نه بودن آنهاست.

دانشنامه عمومی

آنان که سرگذشت خود را به یاد نسپارند محکوم به تکرار آن هستند. [ ۱]
—جرج سانتایانا
تاریخ یا پیشینه ( به یونانی: ἱστορία ) ، مفهومی انتزاعی است که دست کم دو معنا از آن برداشت می شود؛ گاه ناظر به رخدادهای گذشته و گاه معطوف به پژوهش و بررسی رویدادها است؛ بنابراین، هم به علم و هم به موضوع آن، تاریخ گفته می شود. برای تفکیک این دو مقوله، اصطلاحاً تاریخ را تاریخ ( ۱ ) و علم تاریخ را تاریخ ( ۲ ) می نامند.
منظور از تاریخ ( ۱ ) ، مجموعهٔ رخدادهای فرهنگی، طبیعی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و رویدادهایی است که در گذشته و در زمان و مکان زندگی انسان ها و در رابطه با آن ها رخ داده است. این رویدادها شامل اموری می شود از قبیل کردارها و دستاوردهای مادی و معنوی بشر و هرآنچه که گفته، اندیشیده و عمل کرده است. تاریخ ( ۲ ) معرفتی ناظر به وقایع جزئی و درک پدیده های ذکرشده است که در ذهن تاریخ نگار شکل می گیرد و از نوع معرفت درجه یک است. به عبارت دیگر، رویداد ( تاریخ ) ، موقعیتی هستی شناختی دارد و تأویل و فهم از رویداد ( علم تاریخ ) دارای موقعیتی شناخت شناختی است. ویلیام هنری والش تاریخ ( ۲ ) را بازگو کردن کلیهٔ اعمال گذشتهٔ انسان می داند، به گونه ای که نه تنها در جریان وقایع قرار می گیریم، بلکه علت وقوع آن حوادث را نیز بازمی شناسیم. به عبارت دیگر، هدف تاریخ علاوه بر اینکه معرفت به افراد انسان است، آگاهی به روابط اجتماعی او در گذشت روزگار نیز هست. منظور از «اجتماعی» در واقع کل اموری است که در حیات آدمی مؤثر است، نظیر امور اقتصادی، مذهبی، سیاسی، هنری، حقوقی، نظامی و علمی. پژوهشگرانی که دربارهٔ تاریخ می نویسند، تاریخ نگار نامیده می شوند. هرچند غالباً این رشتهٔ مطالعاتی را در زیرگروهی از علوم انسانی یا علوم اجتماعی قرار داده اند، با این حال می توان آن را به عنوان پلی بین این دو شاخه تلقی کرد؛ زیرا روش های مطالعاتی مختلف آن از هر دو شاخه وام گرفته شده اند. تاریخ به عنوان یک رشتهٔ مطالعاتی دارای شاخه ها و گرایش های جانبی زیادی است.
تاریخ نگاران از گذشته کوشیده اند تا پرسش های تاریخی را با پژوهش در اسناد نوشتاری پاسخ گویند. با این حال پژوهش های تاریخی تنها به این منابع محدود نمی شوند. به طور کلی، منابع دانشورانهٔ تاریخی را می توان به سه رده تقسیم کرد: منابع مکتوب، منابع منقول و منابع مادی. تاریخ نگاران اغلب از هر سه مورد استفاده می کنند.
عکس تاریخعکس تاریخ

تاریخ (فیلم ۱۹۸۷). «تاریخ» ( انگلیسی: Itihaas ) فیلمی هندی است که در سال ۱۹۸۷ منتشر شد. بازیگران اصلی این فیلم راج کومار و آنیل کاپور هستند.
عکس تاریخ (فیلم ۱۹۸۷)

تاریخ (فیلم ۱۹۹۷). تاریخ ( به هندی: Itihaas ) فیلمی محصول سال ۱۹۹۷ و به کارگردانی راج کانوار است. در این فیلم بازیگرانی همچون اجی دیوگن، توینکله خانا، آمریش پوری، راج بابار، شاکتی کاپور، آریونا ایرانی، موهنیش باهل ایفای نقش کرده اند.
عکس تاریخ (فیلم ۱۹۹۷)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

تاریخ (history)
علاوه بر آن که به یکی از شاخه های علم بشری اطلاق می شود به معنای ثبت وقایع جوامع بشری نیز هست. قدیمی ترین یادداشت های تاریخی به جامانده، کتیبه های مربوط به پیروزی های پادشاهان مصر و بابل است. نگارش تاریخی یا تاریخ نگاری، به منزلۀ سبکی ادبی در قرن ۵پ م با هرودوت یونانی آغاز شد؛ او نخستین کسی بود که از مرزهای نگرشی صرفاً ملی فراتر رفت. مورخان معاصر از آمارها، نمودارهای جمعیت، و گزارش های اولیه برای توجیه مباحث تاریخی استفاده بسیاری می کنند.
تاریخ روم و یونان. یک نسل پس از هرودوت، توکودیدس (توسیدید) حسی قوی از جاه طلبی های سیاسی و نظامی زادگاهش آتن را به تاریخ منتقل کرد. گزنفون شرح دقیق جنگ پلوپونزی او را ادامه داد. بعدها تاریخ یونان و تاریخ روم به لفاظی گرایش پیدا کرد؛ سالوست سعی کرد سبک توکودیدس را احیا کند، اما لیوی تاریخ اوگاستایی شهر خود و فتوحات آن را نوشت و تاکیتوس بدبینی و فلسفۀ کلبی خود را دربارۀ خاندان امپراتوری بیان کرد.
تاریخ اروپا در دورۀ رنسانس و قرون وسطا. تاریخ قرون وسطا تحت سلطۀ فلسفۀ مذهبی مورد تأیید کلیسا بود. وقایع نگاران انگلیسی این دوران عبارت بودند از بید، ویلیام اهل مامزیری، و مَتیو پاریس. فرانسه وقایع نگاران بزرگی، را همچون ژان فروئاسار و فیلیپ کومین، برای نگارش وقایع معاصر به جهان معرفی کرد. رنسانس با زنده کردن الگوهای کلاسیک و ایجاد علمِ نقد متن، نگارش تاریخی، مطالعۀ تاریخ را احیا کرد. تاریخ فلورانس (۱۵۲۰ـ۱۵۲۳) اثر ماکیاولی نتیجۀ فضای غیرمذهبی عصر جدید بود.
تاریخ غرب در قرن ۱۸ و ۱۹. این رویکرد انتقادی در قرن ۱۷ نیز ادامه داشت، اما روشنفکری قرن ۱۸، وقایع نگاران را از کوشش در توصیف تاریخ برحسب معانی علم کلام و الهیات خلاص کرد و ادوارد گیبون شاهکار روشنگرش با نام انحطاط و سقوط امپراتوری روم (۱۷۷۶ـ ۱۷۸۸) را نوشت. تلاش جووانّی ویکو ایتالیایی برای تدوین سبک تاریخی و فلسفۀ تاریخ تا قرن ۱۹ تقریباً ناشناخته باقی ماند. مکتب رمانتیسم اثر خود را بر تاریخ نگاری قرن ۱۹ با گرایش به ارتقای سهم اختصاصی «قهرمان» و ترویج سبکی پرشورتر و زنده تر برجای گذاشت، که به شکل های مختلف در آثار ژول میشله، مورخ فرانسوی، و تامس کارلایل و تامس مکولی، نویسندگان انگلیسی، نمایان شد.
تاریخ قرن ۲۰. طی این قرن، مطالعۀ تاریخ دستخوش تحولی عظیم شد که تا حدودی ناشی از نقش رشته های دیگر علوم نظیر مردم شناسی بود. کشف مفاهیم کتیبه های مصر و بابِل اهمیت بسیاری داشت. پژوهشگران و باستان شناسان وقوع رخدادهایی را در دوران ماقبل تاریخ ردیابی کرده و تمدن فراموش شده ای، مثل تمدن کِرِت، را آشکار کرده اند. مطالعات انسان شناسی جوامع و مذاهب اولیه که جیمز فریزر با نگارش شاخ زرین (۱۸۹۰) آغازکنندۀ آن بود، درپی تحلیل مبانی اَشکال بعدی مذاهب و نظام های اجتماعی بودند. تحولات ناشی از وقوع انقلاب صنعتی و هم زمان با آن پذیرش اقتصاد به منزلۀ یک علم، مورخان را بر آن داشت که توجه خود را به مسائل اقتصادی معطوف کنند. تلاش کارل مارکس برای جست وجوی مهم ترین عامل تعیین کنندۀ تحول اجتماعی (و نه یگانه عامل آن) در توسعۀ اقتصادی، مورخان بسیاری را تحت تأثیر قرار داده است. تاریخ از دیدگاه مردم عادی اکنون عامل مهمی در مطالعۀ تاریخ شناخته می شود. مجموعۀ گزارش های گفتاری از همین مقوله اند و به تاریخ شفاهی معروف اند. بررسی مقایسه ای تمدن ها را در مطالعۀ تاریخ (۱۹۳۴ـ۱۹۵۴)، اثر توینبی، و در مقیاسی کوچک تر در تاریخ جهان (۱۹۹۲)، اثر رابرتز، می توان یافت. مورخان معاصر میان اسناد یا شواهد تاریخی، نگارش تاریخی، و سبک تاریخی یا رویکردهایی به مطالعۀ تاریخ تمایز قائل می شوند. مطالعۀ اسلوب تاریخ را تاریخ نگاری می نامند.
تاریخ شرق: ثبت وقایع تاریخی در مشرق زمین پیشینه ای دیرینه دارد. مدارک مکتوب بر مفرغ، استخوان و جلد سنگ پشت مربوط به ۱۳۰۰پ م در چین کشف شده است. در ایران نخستین کتیبه ها و الواح در زمان کوروش کبیر نقش گرفت و داریوش اول هخامنشی مهم ترین کتیبۀ باستانی ایران را در کوه بیستون نقر کرد. سنت ثبت وقایع تاریخی در دوران ساسانی ادامه یافت و کتاب خدای نامه (به پهلوی: خوتای نامک) که حاوی ماجراهای اسطوره ای و حماسی و تاریخی است، در اواخر همین دوران تدوین شد. کشف رمز خط میخی در ایران به خوانده شدن الواح سومری و پی بردن دانشمندان به وجود تمدن و فرهنگ منقرض شدۀ سومر انجامید و بخشی بسیار مهم از تاریخ سرزمین بین النهرین انجامید. نوشته های تاریخی مربوط به آشور، کلده، بابل و عیلام نیز به دست آمد. کتاب تورات هم حاوی برخی از حوادث تاریخی قوم یهود و اقوام مجاور آن قوم است. با ظهور و گسترش دین اسلام، مورخان ایرانی و عرب به نوشتن تاریخ علاقه مند شدند و تاریخ نویسانی چون یعقوبی، مسعودی، ابن اثیر و طبری آثاری ارزشمند به زبان عربی از خود به یادگار گذاشتند. از عهد سامانیان به بعد نگارش تاریخ به فارسی دری رونق گرفت و مورخ بزرگی چون ابوالفضل بیهقی پدیدار شد. با ظهور ابن خلدون و مقدمۀ او عصر و شیوۀ تازه ای در تاریخ نگاری پیدا شد و تحلیل و تفسیر فلسفی و جامعه شناختی تاریخ بر مورخان بعدی روزنه ای تازه گشود. بسیاری از مورخان اسلامی منشیان یا وقایع نگاران رسمی دربارها بودند و لاجرم رویدادها را حتی المقدور برای پسند خاطر حاکمان می نوشتند. با ورود مظاهر تمدن جدید غربی، تاریخ نویسان متأخر کوشیده اند از معیارهای علمی تر برای نگارش یا تحلیل و تفسیر تواریخ گذشته دور یا نزدیک استفاده کنند.

جدول کلمات

سالمه

مترادف ها

era (اسم)
عصر، دوره، عهد، دوران، تاریخ، عصرتاریخی، اغاز تاریخ

history (اسم)
تاریخچه، سابقه، تاریخ، پیشینه، بیمارنامه

date (اسم)
تاریخ، خرما، زمان، ملاقات، نخل، درخت خرما

فارسی به عربی

تاریخ , عصر

پیشنهاد کاربران

ریشه ایرانی کلمه تاریخ
ریشه ایرانی کلمه تاریخ واژه پهلوی تَریک ( تریخ ) به معنی “علم منسوب به گذشتگان و رفتگان
واژه تاریخ را به درستی دارای اساس ایرانی شمرده اند. کلمه سانسکریتی و اوستایی تَرَ ( تَر ) به معنی رفتن، گذشتن و پیروزی نشان می دهد که ریشه ایرانی کلمه تاریخ واژه پهلوی تَریک ( تریخ ) به معنی “علم منسوب به گذشتگان و رفتگان و فتوحات ایشان” بوده است. چون اگر چه در فرهنگ لغت های اوستایی واژه تَر را بیشتر به معنی پیروزی گرفته اند. ولی آن در ترکیب با پیشوند “وی” به معنی گذر کردن و در گذشتن نیز آمده است. یعنی در مجموع معلوم میشود کلمه سانسکریتی “تَرَ” ( تَر ) در اوستایی و پهلوی نیز به همان معانی رفتن، گذشتن، در گذشتن و پیروزی مصطلح بوده است. کلمات کُری تاراو و تاران یعنی رفتن بی بازگشت نیز گواه درستی این وجه اشتقاق می باشند.
...
[مشاهده متن کامل]

واژه ی تاریخ یک واژه ی آریایی است که از دو بخش به معنی تار که با واژه time انگلیسی به معنی زمان هم ریشه است . و بخش دوم ( ایک - ایخ - ایگ ) که پسوند نسبت می باشد . این واژه در گیلکی به شکل تریخ terix* در کوردی به شکل تاریگ در گرجستان به شکل თარიღი t’arighi و در ارمنستان به شکل տարիք tarik’ و Tarik’ Տարիք ثبت شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

واژه تار لغتی ایرانیست که در ارمنی տարի tari در یغنوبی tor در پامیری tōr در یزگولامی tur و در ساریکولی tur ثبت شده است. حرف خ که به شکل پسوند در واژه تاریخ آمده در زبانهای ایرانی همتای دیگری برای ک - گ است همانطور که واژه آریایی yeg به معنای ice در ایران یخ خوانده میشود.

تاریخ یک کلمه فارسی است که به زبان عربی رفته
تار یک کلمه فارسی است مثل تاریک تاردیدن تار وپود
تاریخ همان کلمه" تار ریخت "بوده که به مرور زمان تبدیل به" تاریخ "شده
تاریخ= تار ریخت
تاریخ = تار رخ
...
[مشاهده متن کامل]

رخ یعنی چهره رخسار
ریخت یعنی شکل و شمایل و قیافه - مثل بد ریخت - ریختن
چون گذشته مبهم است برای همین از کلمه " تار ریخت یا تار رخ " استفاده می شده که به مرور تبدیل به تارریخ شده
سیوطی در المزهر بنقل از مجمل ِ ابن فارس آرد: تاریخ کلمه معرب است. ( یعنی تاریخ کلمه عربی نیست )
جوالیقی در المعرب گوید: گویند �تاریخ � که مردم بدان وقایع را نگارند عربی محض نیست بلکه مسلمانان آنرا از اهل کتاب گرفته اند.
عرب ها اصلا تاریخ نداشته اند در زمان خلیفه دوم عمر عرب ها صاحب تاریخ شدند قبل از ان اصلا تاریخ نداشته اند
ایران در زمان هخامنشیان و ساسانیان امپراتوری بوده و مرکز علم و تمدن جهان بوده و کتاب های تاریخی در ان زمان نوشته شده ولی بدست ما نرسیده
بعد از فتح ایران توسط عرب ها فرهنگ و تمدن و کلمات ایرانی به زبان عرب ها راه یافته

تاریخ یک کلمه فارسی است که به زبان عربی رفته
تار یک کلمه فارسی است مثل تاریک تاردیدن تار وپود
تاریخ همان کلمه" تار ریخت "بوده که به مرور زمان تبدیل به تاریخ شده
تاریخ= تار ریخت
تاریخ = تار رخ
...
[مشاهده متن کامل]

رخ یعنی چهره رخسار
ریخت یعنی شکل و شمایل - مثل بد ریخت - ریخت و پاش - ریختن
عرب ها اصلا تاریخ نداشته اند در زمان خلیفه دوم عمر عرب ها صاحب تاریخ شدند قبل از ان اصلا تاریخ نداشته اند
در صورتی که در ایران باستان در زمان ساسانیان و هخامنشیان کتاب های تاریخی بوده که توسط ایرانیان نوشته شده
بعد از فتح ایران توسط عرب ها فرهنگ و تمدن و کلمات ایرانی به زبان عرب ها راه یافته
تار ریخت = تاریخ

تاریخ واژه ایست عربی که از واژه �یارخا� ( دوره زمانی ) در آرامی گرفته شده که هم ریشه با �یارخا� در زبان عبری و �وارخو� در زبان آکدی می باشد .
تاریخ
واژه ای اَرَبی با ریشه ی سه تایی اَرَخَ در ریختار تفعیل
می توان از بُنواژه های زیر برابرنهادی بَرساخت :
پار - ، مانند : پارسال ، پارینه
پیشنهاد : پاریک ، پاریز ، پاریگ ، پارین
پَری - ، مانند : پَریروز ، پَریشب
پیشنهاد : پَریک ، پَریز ، پَریگ، پَرین
سلیم
تاریخ: در سر برگ کاغذ ها و نامه ها برابر با پیشینه ست و در نوشتارها برابر با پیشینه نگار مانند کتاب تاریخ یعنی نوشتار پیشینه نگار چه دوران کهن که افسانه وار ست چه دورانی که ما همه باورش کردیم.
تاریخ : سرگذشت، توصیف و نتیجه ی انواع سیاست ها و دگرگونی های به نگارش درآمده ی غیر تخیلی از گذشته در موضوعات گوناگون مادی و معنوی که بخشی یا همه ی حقایق را برای پیشرفت یا پندگیری آشکار می کند و دانشی است که در آن علل پدیده ها یا رویدادها و تحولات آنها نمایان می شود. ( https://www. cnrtl. fr )
...
[مشاهده متن کامل]

همتای پارسی این واژه ه ی عربی، واژه ی آکسیان AksyAn است که در سنسکریت آکهیانه AkhyAna می باشد.
تاریخ ( زمان ) : همتای پارسی این واژه ی عربی، واژه ی زیبای پارتی ژَمان žamAn است.

تاریخ متضاد اش چی میشه ؟؟؟؟ یکی بگه
پیشنهاد من : پیشینه شناسی ، پیشیک ، گذشته شناسی
تاریخ از آرخای تورکی به عربی رفته و شده تاریخ. تواریخ. مورخ. مورخه. . . معمولا کلمات تورکی که به عربی می روند. بیشتر از سه یه چهار هم خانواده پیدا نمی کنند. . . آرخا ) پشت ( مثل آرخاداش ( دوستی که مثل سنگ پشت ما ایستاده ) که بعضی ها به آرخاداش می گویند. آرکا داش ( بهترین دوست )
تاریخ از آرخای تورکی به عربی رفته و شده تاریخ. تواریخ. مورخ. . . معمولا کلمات تورکی که به عربی می روند. بیشتر از سه یه چهار هم خانواده پیدا نمی کنند. . . آرخا ) پشت ( مثل آرخاداش ( دوستی که مثل سنگ پشت ما ایستاده ) که بعضی ها به آرخاداش می گویند. آرکا داش ( بهترین دوست )
واژه تاریخ
معادل ابجد 1211
تعداد حروف 5
تلفظ tārix
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی: تٲریخ، جمع: تَواریخ]
مختصات ( مص م . )
آواشناسی tArix
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی معین
گذشته؟ گذشته ی این شهر به هزاران سال پیش برمیگردد.
دیرینه شناسی؟ او دانش آموخته ی رشته ی دیرینه شناسی ست.
همچنین چرا گفته شده ماه روز نمی تواند منشا مورخ و تاریخ باشد. از دید من مورخ از واژه ماه رخ است یعنی آنچه در ماه رخ داده است، امروزه هم واژه های رخ داد و رویداد را داریم. خود ماه رخ میتواند از ماه روز
...
[مشاهده متن کامل]
باشد و یا رخ چهره و صورت دیگر روز باشد. زیرا صورت یا چهره آدمی را میتوان به روز تشبیه کرد. زیرا معمولا میگویند روز آشکار شد، رخسارش هویدا گشت. که در دونی تشبیه ظریفی بین روز و رخسار هست.

در واقع تاریخ همان واژه ایزتوریا و ایستوریا از یونانی و دقیقت از نیا هندواروپایی هست که در نیا ایرانی ایکتوریا و ایختوریا بعدها در فارسی کهن دگرگون و تاریک و تاریخ شده است و در انگلیسی امروزی ایکتوریا میگویند به معنای همان داستان هست
تنها میدانم تاریخ از هر منشایی که باشد عربی و سامی نیست. کلمه ارخ که برهی ریشه تاریخ گفته اند اگر به باب مفعول برده شود میشود ماروخ و نه مورخ و به باب فاعل که برده شود نمیشود مورخ میشود اارخ که بی معناست. این عرب پرستان در عربی جلوه دادن همه چیز رو طولایی داشته اند.
...
[مشاهده متن کامل]

گمانم از همان واژه تاریک فارسی هستش. ضمنا در زبانهای هندو اروپایی از جمله فارسی نیز این موضوع وجود دارد که با تغییر واجی در واژه معنای واژه به چیزی دیگر تبدیل شود که از لحاظ معنایی به واژه نخستین بستگی داشته باشد. کافی است نگاهی به ریشه یابی واژه های هندو اروپایی و ریسه یابی زبان فارسی انداخته شود. همچنین همین امروزه هم واژه های از این دست وجود دارند که برخی با وجود تغییر واج همچنان هم معنای واژه نخستین هستند ولی روزگاری ممکن است معنایی دیگر به خود بگیرند.

سالمه
پیشنهاد دومم "روفّر یا روّفّر" هست. این هم برگرفته شده از دیروز، امروز، فردائه. امیدوار و آرزومندیم که اعضای فرهنگستان زبان و ادب فارسی به این دیدگاه ها و پیشنهادهای ما توی این سایت توجه کنند و در واژه سازی برای غنی شدنِ بیش از پیشِ زبان زیبای فارسی به کار بَرَند.
این واژه عربی ست و پیشنهاد بنده به عنوانِ یه کُرد زبانِ پارسی دوست؛ "دافّر ، دافَر" هست که برگرفته از سر واجِ واژه های دیروز، امروز، فرداست. 💐💙
تاریخ یک کلمه اورامی هستش. ریخ از ریخته یا همان ریشه آمده. تا ریشه تا منظور زمان اکنون و ریخ زمان پیدایش یا ابتدای چیزی که مدنظر گرفته اید مثلاً میگن تاریخ ایران یعنی از ابتدای تشکیل ایران تا الان منظور
...
[مشاهده متن کامل]
از تا یعنی گذر کردن عبور کردن رفتن مثلاً میگن تا فردا بهم مهلت بده یعنی برو برای فردا تاریخ هم یعنی برو به ریشه

تمدن ، سرگذشت ، ره نامه
رودا》 برگرفته از دیروز، امروز، فردا.
رو از دیروز امروز برگرفته شده،
دا از فردا.
دیرگار، دیرنگار.
به دیرگار ۲۸ اردیبهشت.
من دیرنگار ( تاریخ ) دوست دارم.
کهن نگار . کهنه . باستان بهتر است
پارمان
پار : کهن، گذشته
کهنمان
کُهَنْمان ( kohanman )
گاهنامه، دورهنامه، کهن نامه، دیرین گذشت، کهن گذشت، دیرگذشت، روندنامه ، روندگذشت سرگذشت
ویستار
به کردی کرمانجی : دیروک
به کردی سورانی: مَیژو
تاریخ عربی شده واژه "تاریک" پارسی است.
برابر دیگر آن در پارسی "ویستار" است.
گذشتمان
داستان
چبود ( چه بود )
چشد ( چه شد )
چکرد ( چه کرد )
چرفت ( چه رفت )
چامد ( چه آمد )
چفتاد ( چه افتاد )
تقویم
کار نامه گذشته گان آدمی کارنامه ایی پر از دروغ بوده و این دروغ برای نا امیدی و دستکاری اندیشه ها بوده و بیشتر از همه خود را در کشور داری یا politic نشان داده. برای آن نمونه ایی تا آنجا که می توانم کوتاه می نویسم. با دستک هایی که امروز بدست آمده و آنها را در آرشیو روسیه گذاشته اند.
...
[مشاهده متن کامل]

یک بانوی روسی در یادداشتنامه روزانه خود می نویسد:\\ استالین روی بالکن می ایستد و دروغ می گوید و مردم می دانند که او دروغ می گوید ونکه برای او دست می زنند او هم بشور می آید و دلگرم می شود و بیشتر دروغ می گوید. // پاس و بزرگداشتی که برای استالین می گذاشتند از روی ترس و هراس بود و نه از روی دوست داشتن او زبانها را می برید و کسان زیادی را به اردوگاه کار زوری می فرستاد و یا سر به نیست می کرد. دانشجویی که یک جوک برای استالین گفته بود ده سال به او زندانی داده بودنند. یکی برای کاری به اداره ایی رفته بود و کارت هموندی member جرگه کمونیستی را با خود نداشته از او می پرسند که آنرا کجا گذاشته ایی با شوخی می گوید: آنرا داده ام به خشک شویی تا آنرا بشورند. آن بخت برگشته را به اردوگاه کار زوری می فرستند. راننده کامیونی که چهره او مانند استالین بوده به او comrade استالین می گفته اند او را هم دستگیر می کنند و ده سال زندانی به او می دهند. در باره نا امیدی: مردم شوروی و دیگر کشورهای کمونیستی گمان می کردنند که این سیستم برای آنها نان و آزادی می آورد. آن سیستم در تئوری زیبا و هیچ آدم خردمندی هنگامیکه آنرا می خواند نمی توانست بگوید بد است ونکه انجام شدنی نبود. به جای سرمایه تنگدستی بینوایی گرسنگی را که در همبودگاه بود میان مردم پخش کردنند . هنگامیکه در سال 1961 دیوار برلین را کشیدند نشان داد که سوسیالیسم و اردوگاه آن شکست خورده و انجام شدنی نیست. چون مردم از سیستم می گریختند و برای جلوگیری از آن دیوار ساختند. در باره دستکاری اندیشه ها: آن سیستم با دروغهایی که می گفت اندیشه دانشمندان را هم توانسته بود دستکاری کند. استالین تیز هوشان بهترین دانشگاههای جهان مانند آکسفورد و کمبریج در انگلستان را نشانه گرفته بود. هنگامیکه آمریکا در شانزدهم ژوئیه 1945 نخستین بمب اتمی خود را در نزدیکی شهر Alamogordo New Mexico , USA آزمایش کرد استالین شگفت زده نبود چون تمام داده ها برای ساختن آنرا با کمک آگنت های خود گرفته بود. یکی از آنها فیزیکدان آلمانی Klaus Fuchs بود. پدر او یک دانش آموخته دینی پرتستان Theology بود. او ابتدا در جرگه SPD آلمان که امروز نیز بودن دارد بود ونکه آنرا ترک کرد و به جرگه KPD یا همان جرگه کمونیستی آلمان رفت. هنگامیکه ناسیونال سوسیالیست ها سرکار آمدند آنها را از بین بردنند و تنها در آلمان جرگه ناسیونال سوسیالیستی کارگری ویا NSDAP بودن داشت. او از دست نازیها گریخت و به انگلستان رفت و در رشته فیزیک دانش آموخت و از سال 1941 در دانشگاه Birmingham روی پروژه اتمی انگلیسی ها کار می کرد. در شهر لندن با دانشمند آلمانی به نام Juergen Kucznski آشنا شد که کمونیست بود و در باره political and economy situation در انگلستان می نوشت و به دوستانش در embassy شوروی می داد. این دانشمند و خواهرش Ursala که هر دو آگنت شوروی بودنند با Klaus Fuchs دائم تماس داشتند. Ursala نام رمزی Sonja داشت و فوکس دلداه او شده بود. سونیا برای بخشی از ارتش در مسکو که کارش کارهای جستجوگرانه بود کار می کرد. در سال 1943 Fuchs به پروژه اتمی آمریکا که در Los Alamos بود و به آن Manhattan - Project می گفتند می رود و از آنجا تمام داده ها را به شوروی می دهد که خود داستان درازی دارد. شوروی با داشتن آن داده ها روزها با ترجمک کردن نوشته ها دانشمندان شوروی روی آن کار کردنند تا اینکه در 29 ماه آگوست 1949 توانست نخستین بمب اتمی خود را در قزاقستان آزمایش کند. Hannah Arendt می گوید: \\ جدایی و ناهمسویی میان دروغ سنتی و مدرن در کشور داری politics این است که از پنهانکاری بگذری و به نابودی برسی. //

دیرینه شناسی . رویداد . رخداد. پیشینه .
برپایه پژوهشهای تازه به گمانم واژه گاهنبار یا گهنبار برابر و همسنگ خوبی برای واژه گهنبار باشد
پیشینه
گذشتگان
واژه ی تاریخ یک واژه ی آریایی است که از دو بخش به معنی تار که با واژه time انگلیسی به معنی زمان هم ریشه است . و بخش دوم ( ایک - ایخ - ایگ ) که پسوند نسبت می باشد . این واژه در گیلکی به شکل تریخ terix* در کوردی به شکل تاریگ در گرجستان به شکل თარიღი t’arighi و در ارمنستان به شکل տարիք tarik’ و Tarik’ Տարիք ثبت شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

واژه تار لغتی ایرانیست که در ارمنی տարի tari در یغنوبی tor در پامیری tōr در یزگولامی tur و در ساریکولی tur ثبت شده است. حرف خ که به شکل پسوند در واژه تاریخ آمده در زبانهای ایرانی همتای دیگری برای ک - گ است همانطور که واژه آریایی yeg به معنای ice در ایران یخ خوانده میشود.

تاریخ از دو بخش تا و ریخ تشکیل شده است ، در زبان لری به شاخه درخت تا می گویند و همینطور حرف فاصله در ادبیات فارسی تا است که تا هم شامل فواصل زمانی است مثل سال تا سال و هم فواصل زمینی مثل از شیراز تا گچساران در فواصل زمینی و زمانی سریع تا به طی تبدیل میشود مثل کلمه طی الارض.
...
[مشاهده متن کامل]

در بخش دوم ریخ همان ریختن و جاری شدن و روان شدن است و منظور گذر زمان است.
تاریخ اشاره به عمر شاخه ها ی یک درخت دارد ، تاریخ بیان کننده گردش ها و سیکلهای جاری شده یا گذشته زمین و زمان که با هم هماهنگ بوده اند است یعنی بیان اتفای زمینی بطور که زمان آن نیز مشخص باشد اتفاق مرگ فصلی درخت در زمستان است و نمی توان این اتفاق را به بهار نسبت داد .

تاریخ: [اصطلاح مداحی ] مجموعه ای از حوادث و ماجراهایی که، توسط مداح به شیوه های مختلف در کار مداحی روایت می شود. این شیوه را؛ مداح، با تکیه بر مطالعه ی کتابهای تاریخی، مقاتل و. . . اجرا می کند.
تاریخ یه واژه اورامیه به معنای تار به معنی زعیف دیدن و ریخ ریخ یعنی ریشه
به ریشه درخت میگوند ریخه
در مورد گذشته، ما قبل اکنون، اتفاقات گذشته.
تاریخ= تاریگ
در پزوهش ریشه های مفهومی واژه ی تاریخ
بنابر داده های زبان شناسی ودیرینه پژوهی انسان های نخستین درفرایند تکامل زبان وگفتار، روند مفهوم یابی ومفهوم بخشی واژگان را از طبیعت پیرامون ویا درجریان کار وتجربه های مکررسامان می بخشیدند
...
[مشاهده متن کامل]

ازباب نمونه نام گزاری چشم وچشمه در دوزبان پارسی وتازی ازهمانندی تصویری تراوش آب واشک ونیز شباهت حجمی کمابیش همسان چشم به تازی “ عین” با چشمه “ بازهم عین’ برساخته شده است
براین مبنا نگارنده برآن است که واژه ی تاریخ به مفهوم رخدادوسرگذشت انسان وجامعه درگذشته ی دور ونااکنون وناپیدا ومبهم می تواند از “ریخ “ درزبان پهلوی وکردی کرمانشاهی به مفهوم ریگ درپارسی دری گرفته شده باشد چون پیشینیان برای رسیدن به آب زلال وروشن ونوشا باید ساحل وکناره ی رودها ویا آبگیرهارا می کندندوازخاک وماسه عبورمی کردند تابه ریگ ویاریخ به کردی وپهلوی می رسیدند که آب زلال آبگیرها وجویبارها همیشه در پس از لایه های ریگ یاریخ جریان می یابد برهمین اساس فرایند مفهوم سازی واژه ای برای گذشته پژوهی درزمان ، انسانهای پیشین از فرایندکوشش وکاوش خود برای دست یابی آب زلال ورسیدن به لایه های ریخ= ریگ الهام گرفته اند
تاریخ وتاریک بر بنیادی مشترک برآمده اند ودر مفهوم ناروشن بودن وناآشکاری باهم فهوم مشترک دارند
تا حرف ربط
ریخ= ریگ ، لایه ی زیرین وناآشکارخاک وماسه که آب زلال درپس آن قراردارد
محمدعلی چاوشی

سر گذشت
به نگرش بنده واژه باستان واژه ای نیکو و درخور و شایسته هست ک بجای تاریخ بکاربرده شود
این واژه اربی نیست، گویا از چیروک یا دیروک و یا ماهروز گرفته شده است
( فرهنگ عمید ) : سالْمَه
باستان نگاری ، باستان پژوهی ، کهن نگاری
به معنی مورخه: هنگامه
کهن نگاشت
تاریخ واژه ای عربی نیست! طبق مطالعات انجام شده، تاریخ معرب شده ی واژه ی پارسی تاریک است! از آنجایی که گذشته در ابهام و تاریکی قرار دارد! این واژه قبل از اسلام ( در زمان ساسانیان ) وارد زبان عربی شد! و بعداز اسلام دوباره به ایران برگشت
هنگامه
- -
Date/Datum
- -
او در تاریخ سیزدهم اسفند ١۳۳۹ متولد شد=
او در هنگامه سیزدهم اسفند ١۳۳۹ زاده شد
گزار
History/Geschichte
گزاردن = بازگویی و وارسی رویداد ها ، گزارش -
کار و کنش ها و انجام دادن کار ( از ویچارتی سانسکریت )
گزار = فرونویسی و بازگویی رویدادها و کارهای انجام شده در گذشته = تاریخ
Historic
این واژه عربی است و پارسی آن این واژه هاست: دیروک ( کردی ) ، میژوپ ( کردی: میژوو ) ، ویستار ( سنسکریت: ویستارینَ )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٥٥)

بپرس