بی وفا

/bivafA/

مترادف بی وفا: پیمان شکن، خائن، عهدگسل، غدار، جفاجو، جفاگر

متضاد بی وفا: وفادار، وفامند

برابر پارسی: ناپایدار

معنی انگلیسی:
unfaithful, inconstant, disloyal, fair-weather, faithless, false, falsehearted, fickle, mercurial, recreant, skittish, trifling, untrue, variable, wayward

لغت نامه دهخدا

بی وفا. [ وَ ] ( ص مرکب ) ( از: بی + وفا ) که وفا ندارد. مقابل وفادار. مقابل باوفا. کسی که عهد و پیمان را بسر نبرد و دوستی را به آخر نرساند. ( ناظم الاطباء ). زنهارخوار. کسی که پای بند وفا نیست :
با خردومند بی وفا بود این بخت
خویشتن خویش را بکوش تو یک لخت.
رودکی.
[ مردم ساردان ] مردمانی اند شوخروی... و بی وفا و خونخواره. ( حدود العالم ).
بدان ای پسر کاین جهان بی وفاست
پر از رنج و تیمار و درد و بلاست.
فردوسی.
سه روز اندرین کار بگریست زار
از آن بی وفا گردش روزگار.
فردوسی.
میان برادر به دو نیم کرد
چنان بی وفا ناسزاوار مرد.
فردوسی.
برفت یار بی وفا و شد چنین
سرای او خراب چون وفای او.
منوچهری.
سفله جهان بی وفاست ای بخرد
با تو کجابی وفا قرار کند.
ناصرخسرو.
که دنیا حریف دغا است و زمانه دوست بی وفاست. ( قصص الانبیاء ص 241 ).
یکعهد کن این دو بی وفا را
یکدست کنی چهار پا را.
نظامی.
نیفتاد آن رفیق بی وفا را
که بفرستد سلامی خشک ما را.
نظامی.
داد مراروزگار مالش دست جفا
با که توانم نمود نالش از این بی وفا.
خاقانی.
جهان را ندیدم وفاداریی
نخواهد کس از بی وفا یاریی.
سعدی.
من پیر سال و ماه نیم یار بی وفاست
بر من چو عمر می گذرد پیر از آن شدم.
حافظ.
|| بی حقیقت. || غدار. ( ناظم الاطباء ). غدور. غادر. غدیر. غدارة؛ زن بی وفا. ( منتهی الارب ). شوخ چشم :
مرا اندرین کار یاری کنید
بر این بی وفا کامکاری کنید.
فردوسی.
ولیکن چو بد ز اختر بی وفاست
چه گویم که امروز روز بلاست.
فردوسی.
بدو گفت کاینک سر بی وفا
مکافات سازم جفا را جفا.
فردوسی.
که کرد آنچه کردی تو ای بی وفا
ببینی کنون زخم تیغ جفا.
فردوسی.
بدو دوک و پنبه فرستد نثار
تفو بر چنین بی وفا شهریار.
فردوسی.
بی وفا هست دوخته به دونخ
بدگهر هست هیزم دوزخ.
عنصری.
از ایشان غافل و طبع بی وفای روزگار از ایشان بی خبر. ( سندبادنامه ص 121 ).
چه نیکی طمع دارد آن بی وفابیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

که وفا ندارد ٠ مقابل وفادار ٠ مقابل باوفا ٠ کسیکه عهد و پیمان را بسر نبرد و دوستی را باخر نرساند ٠

دانشنامه عمومی

بی وفا (ترانه). «بی وفا» ( به انگلیسی: Unfaithful ) تک آهنگی از هنرمند اهل باربادوس ریانا است که در ۲ مه ۲۰۰۶  ( ۲۰۰۶ - 05 - ۰۲ ) منتشر شد.
این تک آهنگ در چارت های جزو ده ترانه اول قرار گرفت.
عکس بی وفا (ترانه)

بی وفا (فیلم ۱۹۳۲). بی وفا ( انگلیسی: Faithless ) فیلمی در ژانر درام و رمانتیک به کارگردانی هری بومونت است که در سال ۱۹۳۲ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به تلولا بنک هد و رابرت مونتگومری اشاره کرد.
عکس بی وفا (فیلم ۱۹۳۲)

بی وفا (فیلم ۱۹۵۲). بی وفا ( به هندی: Bewafa ) فیلمی محصول سال ۱۹۵۲ و به کارگردانی ام. ال آناند است. در این فیلم بازیگرانی همچون راج کاپور، نرگس دات، آشوک کومار ایفای نقش کرده اند.
عکس بی وفا (فیلم ۱۹۵۲)

بی وفا (فیلم ۲۰۰۰). بی وفا ( به سوئدی: Trolösa ) فیلمی در ژانر درام محصول سوئد به کارگردانی لیو اولمان و به نویسندگی اینگمار برگمان است که در سال ۲۰۰۰ منتشر شد.
عکس بی وفا (فیلم ۲۰۰۰)

بی وفا (فیلم ۲۰۰۵). بی وفا ( به هندی: Bewafaa ) فیلمی محصول سال ۲۰۰۵ و به کارگردانی دارمش دارشان است. در این فیلم بازیگرانی همچون آکشی کومار، کارینا کاپور، آنیل کاپور، مانوج باجپایی، سوشمیتا سن، شامیتا شتی، نفیسه علی، کبیر بدی ایفای نقش کرده اند.
عکس بی وفا (فیلم ۲۰۰۵)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

fickle (صفت)
دمدمی، لوس، بی وفا، متلون، بی ثبات

variable (صفت)
بی قرار، متغیر، تغییر پذیر، بی وفا، بی ثبات، پر از تنوعات

recreant (صفت)
بی وفا، ناسپاس، تسلیم شونده

disloyal (صفت)
بی وفا، ناسپاس، سست پیمان

unfaithful (صفت)
بی وفا، سست پیمان، بی ایمان، بدقول، نقض ایمان

faithless (صفت)
بی وفا، بی ایمان، گول زن

untrue (صفت)
نا درست، بی وفا، غیر واقعی، خلاف واقع، ناراستین

fair-weather (صفت)
بی وفا، دارای هوای صاف

inconstant (صفت)
فانی، بی وفا، بی ثبات

فارسی به عربی

خائن , غیر مخلص , کافر , متقلب
غیر صحیح

پیشنهاد کاربران

سست وفا. [ س ُ وَ ] ( ص مرکب ) آنکه وفای او کم باشد. ( آنندراج ) : آن سست وفا که یار دل سخت من است شمع دگران و آتش رخت من است . سعدی . بوی یار من از این سست وفا می آیدگلم از دست بگیرید که از کار شدم . نظیری .
سست مهر. [ س ُ م ِ ] ( ص مرکب ) آنکه دارای مهر و محبت اندکی باشد. ( ناظم الاطباء ) . بی وفا. بی محبت . که باندک تغییر حال دل از محبت برگیرد :
چو بیچاره شد پیشش آورد مهد
که ای سست مهر فراموش عهد.
...
[مشاهده متن کامل]

سعدی .
دلبر سست مهر سخت جفا
صاحب دوست رای دشمن خوی .
سعدی .
عروس ملک نکوروی دختریست ولیک
وفا نمیکند این سست مهر با داماد.
سعدی .

خائن . . . . جفاکار . . . . . . غدار . . . . نمک نشناس . . .
نداشتن عهد، بدقول،
ابن الوقت
پیمان شکن، غدار، جفاگر، عهدشکن
Unfaithful, disloyal
ناکث
بی صفت
Fair weather friend is applied to aperson who is not your true friend. They are present when everything is going well or they need something, but as soon as you need them to return the favor they are . nowhere to be found
غدار

بپرس