بیرون امدن


مترادف بیرون امدن: ( بیرون آمدن ) خارج شدن، خارج گشتن، ظاهر شدن، روییدن، سرزدن ، خروج کردن، شورش کردن، شوریدن، سرکشی کردن

متضاد بیرون امدن: ( بیرون آمدن ) خشکیدن

معنی انگلیسی:
out, issue, to come out

لغت نامه دهخدا

( بیرون آمدن ) بیرون آمدن. [ م َ دَ ] ( مص مرکب ) نقیض درون رفتن. ( برهان ). خارج شدن. ( ناظم الاطباء ). برون آمدن. بدر شدن : شکمش درد گرفت و بس ثِفل از زیر او بیرون آمد. ( ترجمه تفسیر طبری ). بر اثر وی قضات وفقها بیرون آمدند. ( تاریخ بیهقی ). خواجه بیرون آمد و اسب وی بخواستند. ( تاریخ بیهقی ). رجوع به برون آمدن شود. || رستن. رهایی یافتن :
غمگین کز بامداد چهره او دید
شاد شد و از همه غم آمد بیرون.
فرخی.
- بیرون آمدن از چیزی ؛ بیرون شدن از آن. انسلاخ. ( ترجمان القرآن ).
- بیرون آمدن از بیماری ؛ شفا یافتن. بهبود یافتن : راست گشته [ بیمار مفلوج ] و از بیماری بیرون آمده... استاد من گفت عجب بود که بیمار اندرین معالجت هلاک نگشت. ( هدایةالمتعلمین ص 263 ).
- بیرون آمدن زن از مردی ؛ جدا شدن از وی. مطلقه شدن زن از مرد.طلاق گرفتن : او را بگوی تا ترا طلاق دهد و از وی بیرون آی تا من ترا زن کنم. ( ترجمه طبری ).
|| روییدن. برآمدن. دمیدن. سر زدن. اثمار. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به برون آمدن شود. || ظاهر شدن. بروز و ظهور کردن. هویدا و پدیدار آمدن. ظهور کردن : و چون پیغمبر ما ( ع ) بیرون آمد ششهزار سال و چیزی شده بود. ( ترجمه طبری بلعمی ). گفت چون موسی و هارون بیرون آمدند گفتند از پس ما عیسی بیرون آید. ( قصص الانبیاء ص 225 ). چون عیسی بیرون آمد گفت پس از من محمد( ص ) بیرون خواهد آید. ( قصص الانبیاء ص 225 ). نامه بنوشتند که مردی بیرون آمده است و بتان ما را دشنام میدهد. ( قصص الانبیاء ص 226 ). بعداز ذوالقرنین بیرون آمد [ اشک بن دارا ] و پیغام فرستاد بر جمله ملوک الطوایف که ما همه از یک خانه ایم. ( فارسنامه ابن البلخی ص 59 ). از گاه وجود آدم ابوالبشر تا بیرون آمدن پیغامبر ما. ( مجمل التواریخ والقصص ). تا پیغمبر ما محمد مصطفی ( ص ) بیرون آمد. ( تاریخ سیستان ). و رهبان بوذاسپ در ایام او بیرون آمد و دین صابیان آورد. ( نوروزنامه ). چون از پادشاهی گشتاسب سی سال بگذشت زردشت بیرون آمد و دین گبری آورد. ( نوروزنامه ). رجوع به برون آمدن شود.
- بیرون آمدن از سوگند ؛ بری شدن از قسم : ایوب را گفت... رحمه را، زن خویش را، بزن تا بدان چوب باریک زده باشد، و چوبها باریک بود تا او را درد نکند همچنان کرد و از آن سوگند بیرون آمد. ( ترجمه طبری ص 330 ).
- بیرون آمدن از عهده ؛ فارغ شدن از ذمه. ( آنندراج ). انجام دادن تعهد : تا آخر روزگار بضرورت از عهده مقرر بیرون آید. ( کلیله و دمنه ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

( بیرون آمدن ) ( مصدر ) ۱ - خارج شدن . ۲ - ظاهر شدن ۳ - ترک اطاعت کردن .

فرهنگ معین

( بیرون آمدن ) (مَ دَ ) (مص ل . ) ۱ - خارج شدن . ۲ - نمایان شدن . ۳ - سرکشی کردن .

واژه نامه بختیاریکا

( بیرون آمدن ) سُک زِیدِن

دانشنامه عمومی

بیرون آمدن (فیلم ۱۹۸۹). «بیرون آمدن» ( انگلیسی: Coming Out ( 1989 film ) ) فیلمی در ژانر رمانتیک و درام است که در سال ۱۹۸۹ منتشر شد.
عکس بیرون آمدن (فیلم ۱۹۸۹)

بیرون آمدن (فیلم ۲۰۰۰). «بیرون آمدن» ( انگلیسی: Coming Out ( 2000 film ) ) یک فیلم به کارگردانی کیم جی وون و شین ها کیون است که در سال ۲۰۰۰ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به شین ها کیون اشاره کرد.
عکس بیرون آمدن (فیلم ۲۰۰۰)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

فارسی به عربی

انبثق , قضیة

پیشنهاد کاربران

بپرس