بی طرفی اخلاقی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] فیلسوفان اخلاق علی رغم این که تبیین روشنی از بی طرفی اخلاقی ارائه نکرده اند اما آن را یکی از ویژگی های اصلی اخلاق به حساب آورده اند. آنها سه معادل یا آزمون برای سنجش این که شخص در موقعیت های اخلاقی بی طرفانه رفتار می کند یا نه پیشنهاد کرده اند.
بسیاری از اوقات پیش آمده به کسی که نسبت به ما رفتاری غیر اخلاقی داشته است گفته ایم: اگر تو به جای ما بودی و همین برخورد با تو صورت می گرفت ناراحت نمی شدی؟ اگر پاسخ شخص منفی باشد و بگوید اگر تو هم چنین شرایطی داشتی کاملا به تو حق می دادم که با من چنین رفتار کنی؛ این شخص بر اساس معیار عکس پذیری کاملا بی طرفانه رفتار کرده است. برخی از فیلسوفان اخلاق مانند «کرت بایر» معیار تشخیص بی طرفی اخلاقی را چنین معیاری دانسته اند. به این بیان که انسان، تنها و تنها در صورتی بی طرفانه عمل می کند که از آن عمل منحصرا به همان شکل دفاع کند، حتی اگر نقش طرفین آن عمل، معکوس شده باشد. این معنا از بی طرفی، در واقع، الهام گرفته از دیدگاهی است که قاعده زرین لقب گرفته است؛ یعنی با دیگران چنان رفتار کن که می خواهی آنان با تو رفتار کنند. مثلا دروغ گویی الف به ب در موضوع خاصی را تنها زمانی می توان بی طرفانه، و در نتیجه اخلاقی، دانست که الف حاضر باشد از دروغ گویی ب به خودش در مورد همان موضوع دفاع کند. یعنی اگر خودش را به جای او بگذارد، حاضر باشد که در آن موضوع به او دروغ گفته شود.
تعمیم پذیری
معیار دیگری که برای بی طرفی اخلاقی مطرح شده معیاری است که از سوی ار. ام. هیر با عنوان «تعمیم پذیری» مطرح شده است. بر خلاف دیدگاه عکس پذیری که معیار بی طرفی را جابجایی طرفین می دانست. در تعمیم پذیری سخن از هرکس دیگری در هرگونه موقعیت مشابه است. بر اساس این معیار، انسان تنها زمانی بی طرفانه عمل می کند که از عمل مشابه دیگران در شرایط مشابه دفاع کند. مثلا الف در دروغ به ب بی طرفانه عمل کرده است در صورتی که از عمل مشابه دیگران در شرایط مشابه دفاع کند. می توان گفت تفاوت میان نظریه عکس پذیری با تعمیم پذیری در این نکته است که عکس پذیری از معیاری شخصی در آزمون بی طرفی بهره می گیرد و تعمیم پذیری بر اساس معیاری نوعی به سنجش بی طرفی فاعل اخلاقی می پردازد. بسیاری معتقدند این معیار، ریشه در تقریری از امر مطلق کانت دارد که می گوید «تنها طبق قاعده ای عمل کن که در همان حال بتوانی بخواهی که آن قاعده در همان زمان قانونی عام گردد».
نظریه پرده جهل
سومین آزمون بی طرفی اخلاقی از سوی «جان رالز» مطرح شده است. وی برای تبیین بی طرفی اخلاقی، از اصطلاح «پرده جهل» استفاده می کند. بر اساس این دیدگاه انسان فقط و فقط در صورتی بی طرفانه عمل می کند که عملش به گونه ای باشد که گویی هیچ شناختی از خود ندارد؛ شناختی که او را از دیگران متمایز می کند. بر این اساس عمل الف در دروغ گویی به ب در صورتی بی طرفانه است که اگر هیچ شناختی از خود و عواطف مثبت و منفی خویش نداشت، نیز به همان گونه عمل می کرد. رالز از همین رهگذر تبیینی از عدالت به دست می دهد و پرده جهل در واقع برای اشاره به بی طرفی و چشم بسته بوده عدالت دارد.
← توضیح نظریه رالز
...

پیشنهاد کاربران

بپرس