بی خدایی در عصر روشنگری

دانشنامه عمومی

بی خدایی، با تعریفی که دالامبر و دیدرو در آنسیکلوپدی می کنند «عقیده کسانی است که وجود خدا در جهان را رد می کنند. جهل ساده نسبت به خدا، بی خدایی تلقی نمی شود. برای اینکه کسی با صفت بد بی خدا خوانده شود بایستی در ابتدا مفهوم خدا را دانسته و سپس آن را رد کرده باشد. » در دوران روشنگری، بی خدایی باز و پذیرفتنی با پیشرفت تساهل دینی ممکن شد، ولی هنوز با ترغیب شدن فاصله بسیار داشت. [ ۱]
اتهام بی خدایی در عصر روشنگری شایع بود، اما بسیاری از کسانی که توسط همکاران خود مظنون بی خدایی بودند در واقع با تعریف مدرن بی خدا نبودند. دو نفر، دنی دیدرو و بارون دولباخ از این قاعده مستثنی بودند و به صورت عمومی در اروپای این دوره بی خدایی خود را اعلام کردند. افراد دیگر، مثل تامس هابز به علت تفاسیر ماتریالیستی خود از کتاب مقدس بی خدا شناخته می شدند - دوست او هنری هاموند وی را یک «یی خدای مسیحی» می خواند. به دیوید هیوم، به خاطر نگارش تاریخ طبیعی دین اتهام بی خدایی زده شد. پییر بل به خاطر دفاع از احتمال وجود یک جامعه بی خدای اخلاقی در واژه نامه انتقادی بی خدا پنداشته می شد؛ و باروخ اسپینوزا بارها به علت داشتن عقاید «پانتئیستی» بی خدا نامیده می شد. با این حال، هر سه در برابر این اتهامات از خود دفاع کردند. [ ۱]
عکس بی خدایی در عصر روشنگری
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس