بکراباد

لغت نامه دهخدا

( بکرآباد ) بکرآباد. [ ب َ ] ( ِاخ ) نام نیمی از شهر گرگان و نام نیمه دیگرش شهرستان است. ( از حدود العالم ).

بکرآباد. [ ب ِ ] ( ِاخ ) دهی از دهستان بام بخش صفی آباد شهرستان سبزوار. سکنه آن 308 تن. آب آن از قنات. محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

بکرآباد. [ ب ِ ] ( ِاخ ). دهی از دهستان اوزومدل بخش ورزقان شهرستان اهر. سکنه آن 508 تن. آب آن از چشمه. محصول آن غلات ، حبوب. شغل اهالی زراعت ، گله داری ، جاجیم و گلیم بافی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران.ج 4 ).

بکرآباد. [ ب َ ] ( ِاخ ) دهی از دهستان ییلاق بخش حومه ٔشهرستان سنندج. سکنه آن 195 تن. آب آن از چشمه. محصول آن غلات شغل اهالی زراعت ، گله داری ، قالیچه ، جاجیم و گلیم بافی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

فرهنگ فارسی

( بکر آباد ) ده از دهستان ییلاق بخش حوم. شهرستان سنندج ٠ آب از چشمه محصول : غلات شغل : زراعت گله داری و قالیچه جاجیم و گلیم بافی ٠

دانشنامه عمومی

بکرآباد (بام و صفی آباد). بکرآباد، روستایی در دهستان ساریگل بخش بام شهرستان بام و صفی آباد در استان خراسان شمالی ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۱۶۹ نفر ( ۶۱ خانوار ) بوده است. [ ۱]
عکس بکرآباد (بام و صفی آباد)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس