به بار اوردن
معنی انگلیسی:
اصطلاحات و ضرب المثل ها
نتیجه دادن؛ باعث شدن
مثال:
سیل آن سال خسارت زیادی به بار آورد.
پیشنهاد کاربران
بار: میوه.
این کار گرفتاری به بار می آورد: این کار نتیجه و میوه اش گرفتاری است.
به بارآوردن: نتیجه دادن، مستلزم چیزی بودن، باعث چیزی بودن.
پارسی را پاس بداریم.
این کار گرفتاری به بار می آورد: این کار نتیجه و میوه اش گرفتاری است.
به بارآوردن: نتیجه دادن، مستلزم چیزی بودن، باعث چیزی بودن.
پارسی را پاس بداریم.
سبب شدن ، باعی شدن