بلامقدمه


برابر پارسی: ناگهانی

معنی انگلیسی:
abrupt, cold turkey, flat, free-form, hasty, spontaneous, unplanned, offhand

لغت نامه دهخدا

( بلامقدمة ) بلامقدمة. [ ب ِ م ُ ق َدْ دَ م َ ] ( ع ق مرکب ) ( از: ب + لا ( نفی ) + مقدمه ) بدون مقدمه. || دفعةً. ناگهانی. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ فارسی

بدون مقدمه دقعه ناگهانی : (( پس از درود بلا مقدمه پرسید .. ) )
بدون مقدمه . یا دفعه . ناگهانی .

پیشنهاد کاربران

بپرس