بقائ


معنی انگلیسی:
duration, permanence, elernity

فرهنگ فارسی

۱- ( مصدر ) زیستن زندگانی کردن زنده ماندن . ۲- پایدار ماندن پایستن جاوید بودن . ۳- ( اسم ) زیست زندگانی . ۴- پایداری همیشگی پایندگی جاویدانی :( بقا خاص حق تعالی است . ) یا بقائ ی عمر کسی بودن.عمر و زندگانی کسی پایدار ماندن سر کسی بسلامت بودن . ( پس از مرگ کسی بنزدیکان و خویشاوندان وی گویند : بقای عمر تو باد. ) یا دار بقائ. آخرت جهان دیگر . یا کشور بقائ . آخرت داربقا . بقاع

پیشنهاد کاربران

بپرس