بعدا

/ba~dan/

برابر پارسی: دیرتر، زمانی دیگر، سپس

معنی انگلیسی:
afterward, later, next, subsequently

لغت نامه دهخدا

( بعداً ) بعداً. [ ب َ دَن ] ( ع ق ) سپس. وقت دیگر. زمان دیگر.مقابل قبلاً. سپس چیزی. ( مؤید الفضلاء ). پس از آن.

فرهنگ فارسی

پس سپس .

فرهنگ معین

( بعداً ) (بَ دَ نْ ) [ ع . ] (ق . ) پس از زمان مورد اشاره ، سپس .

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی بُعْداً: دوری
معنی عَقَبَةَ: راه سنگلاخی و دشوار است که به طرف قله کوه منتهی میشود (اقتحام عقبه در عبارت "فَلَا ﭐقْتَحَمَ ﭐلْعَقَبَةَ "اشاره است به انفاقهایی که برای انفاقگر بسیار دشوار باشد ، که بعدا هم به این معنا تصریح میکند)
معنی فَرَقْنَاهُ: قسمت قسمتش کردیم - جدا جدایش کردیم (در عبارت"قُرْءَاناً فَرَقْنَاهُ "منظور این است که قرآن کریم نزد خدا تجزیه شده به آیات نبوده ، بلکه یکپارچه بوده ، بعدا آیه آیه شده ، و بتدریج نازل گردیده است برای فهم بهتر مردم)
معنی مُسْتَوْدَعٌ: به ودیعه گذاشته شده (مراد از مستقردر عبارت "أَنشَأَکُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ فَمُسْتَقَرٌّ وَمُسْتَوْدَعٌ " آن افرادی است که دوران سیر در اصلاب را طی کرده و متولد شده و در زمین که به مقتضای آیه و لکم فی الارض مستقر قرارگاه نوع بشر است مستقر گشته ، و...
معنی مُسْتَقَرٍّ: محل استقرار- قرارگاه دائمی - استقرار یافته ومحقق شده (مراد از مستقردر عبارت "أَنشَأَکُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ فَمُسْتَقَرٌّ وَمُسْتَوْدَعٌ " آن افرادی است که دوران سیر در اصلاب را طی کرده و متولد شده و در زمین که به مقتضای آیه و لکم فی الارض مستقر ق...
معنی مُّسْتَقِرٌّ: قرار گیرنده (عبارت "کُلُّ أَمْرٍ مُّسْتَقِرٌّ " یعنی :هر کاری[چه خیر و چه شر، چه حق و چه باطل در قرارگاه ویژه خود] قرار میگیرد.مراد از مستقردر عبارت "أَنشَأَکُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ فَمُسْتَقَرٌّ وَمُسْتَوْدَعٌ " آن افرادی است که دوران سیر در اصلاب...
ریشه کلمه:
بعد (۲۳۵ بار)

مترادف ها

afterward (قید)
سپس، بعد از آن، بعدا، پس از ان

afterwards (قید)
سپس، بعد از آن، بعدا، پس از ان، پس

thereinafter (قید)
بعدا، پیروان، به دنبال آن، در تعقیب ان

فارسی به عربی

بعد ذلک

پیشنهاد کاربران

پس: بعد.
پسان: بعدا.
۱ - تو برو سون دوکان، باز من پسان می آیم: تو برو سون دوکان، ( بعد ) من ( بعدا ) می آیم.
یه وخت دیگه
مقابل قبلا ، زمانی دیگر
بعدا عربی پسان پارسی
در گویش دری پارسی بجای بعدا از پسان استفاده می کنند
سپس تر. [ س ِ پ َ ت َ ] ( ص تفضیلی ، ق مرکب ) پستر و عقب تر و دورتر. ( ناظم الاطباء ) . کمی بعد. بعدتر : و آن داروهای تلخ است ، بعضی گرم است و بعضی سرد و سپس تر یاد کرده آید. ( ذخیره ٔخوارزمشاهی ) . و
...
[مشاهده متن کامل]
فرق میان ذات الجنب و ذات الکبد سپس تریاد کرده آید. ( ذخیره خوارزمشاهی ) . علاج قی در گفتار دهم که علاج معده است یاد آمده است و علاج اسهال سپس تر در جایگاهش یاد کرده آید. ( ذخیره خوارزمشاهی ) .

بعدها
دیگر دم
قبلا: پیشتر، در گذشته
بعدا: پستر، در آینده
باشه برای یه وخت ( زمان ) دیگه
پسین تر/پسین ترها
پسین تر
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس