باج گیر

/bAjgir/

معنی انگلیسی:
tax - gatherer, racketeer

لغت نامه دهخدا

باجگیر. ( نف مرکب ) گیرنده باج و خراج. باژبان. عشار. زباب. مکّاس. گمرکچی. ساعی. باجدار. ( آنندراج ). رجوع به قاموس کتاب مقدس ذیل باجگیر شود.

فرهنگ فارسی

گیرنده باج

مترادف ها

catchpole (اسم)
مامور اخذ مالیات، باج گیر

catchpoll (اسم)
مامور اخذ مالیات، باج گیر

پیشنهاد کاربران

mugger
باجگیر:در زبان بلوچی به معنی 1 - گیرنده باج ، باج ستان 2 - خانه گلی چند طبقه ، ساختمان چند طبقه
گیرنده باج/داروغه/راهزن
اخاذ

بپرس