بانشاط

/bAneSAt/

مترادف بانشاط: بشاش، خوشحال، خوشدل، سردماغ، سرزنده، شاد، شادمان، مسرور، نشیط

متضاد بانشاط: دلمرده، بی نشاط، ناخوشدل

معنی انگلیسی:
good-humored, jovial, vital

لغت نامه دهخدا

بانشاط. [ ن َ ] ( ص مرکب ) ( از: با + نشاط ). دارای نشاط. شادمان. فیران.شنگول. که نشاط دارد. نشیط. باروح. مریح. ( دهار ).

مترادف ها

fresh (صفت)
اماده، جسور، با روح، سرد، خنک، زنده، شیرین، پر رو، خرم، سبز، تر و تازه، تازه، باطراوت، تازه نفس، با نشاط

vivacious (صفت)
زرنگ، سرزنده، خوشحال، خوشدل، سر سخت، مسرور، خوش مشرب، با نشاط، خوش وقت، دارای سرور و نشاط

merry (صفت)
فراخ، خوشحال، بشاش، خوشدل، خوش، شاد دل، سرحال، خرم، مسرور، شاد، خوشنود، سرمست، سبک روح، با نشاط، شادمان، خوش وقت، خشنود، خندان، سرخوش، شاد کام، پرنشاط، پر میوه

jolly (صفت)
خوشحال، شوخ، با نشاط، بذله گو

sprightly (صفت)
چالاک، سرزنده، خوشحال، سرحال، شنگول، با نشاط

light-hearted (صفت)
سبکبار، لا ابالی، شاد، زنده دل، با نشاط، بی غم

frisky (صفت)
چابک، چالاک، شنگول، با نشاط، شاد و خرم، جست وخیز کنان

racy (صفت)
تند، مهیج، با روح، جلف، با نشاط، با مزه، دارای طعم اصلی، دارای صفات اصلی و نژادی

unwearied (صفت)
با نشاط، خسته نشده، از پای در نیامده

فارسی به عربی

جدید

پیشنهاد کاربران

سرمست
دل شاد
با شور و شوق
airily
E. g. There's nothing wrong with him
she said airily
با نشاط ( خوشحالی ) گفتش که اون آقا مشکلی نداره

شنگول :
برای شاد و با نشاط .
سرحال

بپرس