اهل التقوی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اهل التقوی، کسی که سزوار است برای او شریک قرار داده نشود و از محرّمات وی پرهیز شود، از اسما و صفات الهی است.
این واژه مرکب از دو کلمه «اهل» و «تقوا» است. اهل در لغت به معنای سزاوار و شایسته، نجیب ، اصیل ، خاندان، خویشاوندان، زن ، مالک ، مقیم و ساکن ، قاری ، مردم ، امت و پیروان آمده است. جامع همه این معانی، تحقق اُنسی است که با اختصاص یا تعلق و وابستگی همراه باشد که نسبت به مضاف الیه و موارد کاربرد ، معانی آن متفاوت می شود.
ریشه تقوا
تقوا نیز از ریشه « وقایه » به معنای دوری گزیدن و حفظ شئ از امور آسیب رسان است و گاه به معنای ترس نیز به کار رفته است،
ترکیب اضافی
بنابراین اهل التقوی ترکیبی اضافی و به معنای کسی است که شایسته است از مقام او ترسیده و از مخالفت با وی پرهیز شود.
تقوا در اصطلاح شرع
...

[ویکی اهل البیت] این صفحه مدخلی از دائرة المعارف قرآن کریم است
اهل التقوی از اسما و صفات الهی و به معنای کسی است که سزوار است برای او شریک قرار داده نشود و از محرّمات وی پرهیز شود.
این واژه مرکب از دو کلمه «اهل» و «تقوا» است. اهل در لغت به معنای سزاوار و شایسته، نجیب، اصیل، خاندان، خویشاوندان، زن، مالک، مقیم و ساکن، قاری، مردم، امت و پیروان آمده است.
جامع همه این معانی، تحقق اُنسی است که با اختصاص یا تعلق و وابستگی همراه باشد که نسبت به مضاف الیه و موارد کاربرد، معانی آن متفاوت می شود. تقوا نیز از ریشه «وقایه» به معنای دوری گزیدن و حفظ شئ از امور آسیب رسان است و گاه به معنای ترس نیز بکار رفته است، بنابراین اهل التقوی ترکیبی اضافی و به معنای کسی است که شایسته است از مقام او ترسیده و از مخالفت با وی پرهیز شود. تقوا در اصطلاح شرع نیز بر پاسداری و کمال مراقبت نفس در برابر گناه، از طریق انجام دادن واجبات و ترک محرمات بلکه ترک برخی مباحات اطلاق شده است.
اهل التقوی به صورت اسم و وصف خداوند تنها یک بار در قرآن کریم آمده است: «و ما یَذکُرونَ اِلاّ اَن یَشاءَاللّهُ هُوَ اَهلُ التَّقوی واَهلُ المَغفِرَه»؛ یاد نکنند و پند نگیرند، مگر آن که خداوند خواهد. او اهل تقوا و اهل آمرزش است. (سوره مدثر/76،56) اهل بیت علیه السلام نیز در دعاها و نیایش های بسیاری خداوند را با این اسم خوانده اند.
بیشتر مفسران تقوا را در آیه یاد شده به معنای اسم مفعولی گرفته و در تفسیر «هُوَ اَهلُ التَّقوی» گفته اند: خداوند شایسته آن است که از محرمات، کیفر و مجازات او و از قرار دادن شریک برای او پرهیز شود، زیرا ولایت مطلقه بر هر چیزی از آنِ وی و سعادت و شقاوت انسان به دست اوست.
بر اساس حدیث قدسی، همچنین روایت اَنَس از پیامبر صلی الله علیه و آله و نیز به نقل ابوبصیر از امام صادق علیه السلام در معنای «اَهلُ التَّقوی» در این آیه خداوند می فرماید: من شایسته آنم که از من پرهیز شود و بنده ام برای من شریک و انبازی قرار ندهد. برخی تقوا را به معنای اسم فاعلی گرفته که در آن صورت معنا چنین می شود: خدا اهل تقواست و پیوسته از هر گونه ظلم، قبیح و کارهای غیرحکیمانه می پرهیزد و در حقیقت، بالاترین جایگاه تقوا از آن خدا و تقوای بندگان پرتوی ضعیف از تقوای الهی است.
مقرون ساختن این دو اسم در یک آیه اشاره به این معناست که تقوا زمینه ساز بخشایش است؛ یعنی خداوند کسی را که تقوا ورزد می بخشد؛ به عبارت دیگر آن کس که از خدا پروا و از او اطاعت کند سزاوار آن است که خداوند در مقابل، گناهان او را ببخشاید.

[ویکی فقه] اهل التقوی (قرآن). قرآن ، تقوی را نور الهی می داند که هر جا راسخ شود، علم و دانش می آفریند و نیز نیکی و عدالت و تقوا را قرین هم می شمرد و هر عملی را که از روح اخلاص و ایمان و نیت پاک سرچشمه گرفته باشد بر اساس تقوی می شمرد.
اهل التقوی از اسما و صفات الهی است. اهل به کسانی که وجه اشتراک دینی و نسبی و شغلی با فردی دارند اطلاق می شود و نیز به معنای شایستگی آمده و تقوا آن است که خود را از شیء مخوف حفظ کنیم. اهل تقوا در این مدخل، به معنای شایستگی برای ترسیدن است؛ چنان که در روایات، تقوا در آیه ۵۶ سوره مدثر به معنای مفعولی آن آمده است؛ ولی ممکن است به معنای فاعلی نیز تفسیر شود؛ یعنی خدا اهل تقوا است و از هرگونه ستم و زشتی می پرهیزد.
تنها معیار سنجش انسان
قرآن بزرگترین امتیاز را برای تقوی قرار داده و آن را تنها معیار سنجش ارزش انسانها می شمرد. در جای دیگر تقوی را بهترین زاد و توشه شمرده، می گوید: «و تزودوا فان خیر الزاد التقوی» و زاد و توشه تهیه کنید، که بهترین زاد و توشه، پرهیزکاری است!. و در جای دیگر لباس تقوی را بهترین لباس برای انسان می شمرد: «و لباس التقوی ذلک خیر» و لباس پرهیزگاری بهتر است.
اصل دعوت انبیا
و در آیات متعددی یکی از نخستین اصول دعوت انبیا را تقوی ذکر کرده، و بالاخره در جای دیگر اهمیت این موضوع را تا آن حد بالا برده که خدا را اهل تقوی می شمرد، و می گوید: «هو اهل التقوی و اهل المغفرة» او اهل تقوی و آمرزش است. قرآن، تقوی را نور الهی می داند که هر جا راسخ شود، علم و دانش می آفریند: «و اتقوا الله و یعلمکم الله» از خدا به پرهیزید و خداوند به شما تعلیم می دهد. و نیز نیکی و تقوی را قرین هم می شمرد: «و تعاونوا علی البر و التقوی» و (همواره) در راه نیکی و پرهیزگاری با هم تعاون کنید. و عدالت را قرین تقوی ذکر می کند: «اعدلوا هو اقرب للتقوی» عدالت کنید که به پرهیزکاری نزدیکتر است.
حقیقت تقوی
...

پیشنهاد کاربران

بپرس