اهتمام برای مستضعفان

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اهتمام برای مستضعفان (سیره نبوی). پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) اهتمام ویژه ای برای مستضعفان قائل بودند و یاران خود را به نزدیک شدن به مستضعفان و دوستی ایشان توصیه می کرند. این که آن ها را به واقع دوست بدارند و برای آنان تلاش کنند.
از امور مسلم در مشی پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) و ائمه هدی (علیه السّلام)، اهتمام ایشان برای مستضعفان است. یعنی با آن ها بودن، ایستادن در جبهه ایشان، حفظ کرامت آن ها، تلاش برای زدودن محرومیت های شان و سیر دادن آن ها به عزت حقیقی شان. اهتمام برای آنان که از حقوق واقعی خود محروم شده اند. اهتمام برای آزاد ساختن آنان از اسارت ها و فراهم کردن زمینه صعود. اهتمام برای آنان که طالب حقند و محروم از حقوق. آن ها که بهترین بندگان خدا هستند. آن مستضعفان صالح وارث زمین شوند و دولتی حق، همه محرومیت ها را بزداید.پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) یاران خود را به نزدیک شدن به مستضعفان و دوستی ایشان توصیه می کرد. این که آن ها را به واقع دوست بدارند و برای آنان تلاش کنند. ابوذر غفاری (رحمة الله علیه) گوید:اوصانی خلیلی رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلّم) بسبع لا ادعهن علی کل حال: ان انظر الی من هودونی ولا انظر الی من هو فوقی، و ان احب الفقراء و ادنو منهم..
شیخ صدوق، محمد بن علی، الخصال، ج۱، ص۳۴۵، ت علی اکبر غفاری، تهران، مکتبه الصدوق، ۱۳۸۹ ق.
واقدی می نویسد از عکرمه برایم نقل کرده اند که می گفت: «مردم درباره کیفیت تقسیم غنیمت های جنگ بدر دچار اختلاف شدند. پس رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) دستور داد تا همه غنیمت ها را به بیت المال برگردانند و همه برگردانده شد. شجاعان گمان می کردند که رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) غنیمت ها را به آنان اختصاص خواهد داد، بدون آن که به ناتوانان چیزی داده شود. آنگاه پیامبر دستور داد تا غنیمت ها به طور مساوی میان آن ها تقسم شود. سعد بن ابی وقاص گفت: ای رسول خدا، آیا سوار کاری که قوم را حمایت کرده است باید با ضعیف و ناتوان مساوی باشد؟ پس پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) فرمود: مادرت به عزایت بنشیند! مگر شما جز به واسطه ضعفای تان یاری شدید؟
واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۹۹، ت مارسدن جونز، چاپ سوم بیروت، موسسه اعلمی، ۱۴۰۹ق.
وقتی رسول الله قصد سکونت در مدینه را داشت خداوند آن گونه مقدر کرد که ناقه به محله فقیرنشین برود... وقتی ناقه از منزل بنی نجار هم گذشت، وارد منطقه محروم و فقیرنشین مدینه شد. پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) زمام ناقه را افکند و او هم چنان به راه خود ادامه داد تا به محلی که اکنون مسجد پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) واقع شده رسید ـ این محل قبلا خوابگاه گوسفندان و شتران بود، و به دو کودک یتیم از خزرجیان تعلق داشت، و این دو کودک نیز در تحت کفالت سعد بن عباده بودند.ناقه پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) در خانه ابوایوب انصاری رسید و در آن جا به زمین آمد، پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) از ناقه پائین آمد، در این هنگام مردم فقیر و مستضعف اطراف او جمع شدند و او را به منازل خویش دعوت کردند... پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) به منزل یکی از فقرای مدینه به نام ابوایوب انصاری رفت. ابوایوب در منزل خود یک اطاق بیش نداشت و بالای این اطاق نیز غرفه ای بود، او راضی نشد که خود بالا رود و حضرت را در اطاق پائین پذیرائی کند، و لذا پرسید یا رسول اللَّه! پدر و مادرم فدای شما باد به اطاق بالا میل دارید بروید و یا در پائین اقامت می کنید؟ زیرا من دوست ندارم در اطاق بالا زندگی کنم.پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) فرمود: اطاق پائین برای ما مناسب تر است؛ زیرا مردم با ما رفت و آمد می کنند و این موجب سهولت از برای مراجعین می باشد.
ابن سعد، محمد، طبقات الکبری، ج۱، ص۲۳۷، بیروت، دار النشر، ۱۴۰۵.
...

پیشنهاد کاربران

بپرس