امیر اسماعیل سامانی

فرهنگ فارسی

اسمعیل بن احمد سامانی نخستین پادشاه سلسله سامانی بود .

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] نخستین کسی که از سامان بر تخت سروری نشست سرور جلیل امیر اسماعیل است و او پادشاهی ست متخلق به اخلاق کریمه و از جمله اخلاق مرضیه اش آنکه در مبادی حال از قبل برادر بزرگترش که نصر نام داشت حاکم بعضی ولایت بخارا بود و آئین عدالت را شعار خود ساخته رعایای اطراف میل به رعیتی او نموده مملکت او به غایت آبادان شد.
عموم مورخین سال ۲۷۹ق؛ یعنی سال استقلال "امیراسماعیل" را تاریخ تاسیس این سلسله می دانند و بعضی نیز "نصر"، برادر بزرگتر او را هم جز امرای مستقل سامانی دانسته و امرای سامانی را ده تن شمرده اند، ولی اکثرا اسماعیل را موسس واقعی دولت سامانی دانسته اند، چرا که بعد از مرگ امیرنصر، اسماعیل بر سراسر ماوراالنهر امارت یافته سایر امرای محلی سامانی تحت فرمان وی بودند. بخصوص اسماعیل در ایام امارت خود ممالک سامانی را وسعت بخشیده. خراسان، گرگان، طبرستان، سیستان، ری و قزوین را هم بر قلمرو خود اضافه کرده است و پس از مرگ وی امرای محلی تحت اطاعت او بودند. اسماعیل در سال ۲۸۰ فرمان امارت ناحیه ماوراءالنهر را از "معتضد" خلیفه عباسی دریافت کرد و تا صفر سال ۲۹۵ با استقلال تمام پادشاهی کرد. وقایع دوره امیراسماعیل جنگ هایی است که وی با مدعیان قلمرو سامانیان داشته است. «آورده اند که نخستین کسی که از سامان بر تخت سروری نشست سرور جلیل امیر اسماعیل است و او پادشاهی ست متخلق به اخلاق کریمه و از جمله اخلاق مرضیه اش آنکه در مبادی حال از قبل برادر بزرگترش که نصر نام داشت حاکم بعضی ولایت بخارا بود و آئین عدالت را شعار خود ساخته رعایای اطراف میل به رعیتی او نموده مملکت او به غایت آبادان شد».
جهاد با ترکان
امیراسماعیل پیش از درگیری با صفاریان در سال ۲۸۰ (ه. ق) با لشگرکشی به شهر دورافتاده طراز در ترکستان و شرق ماوراءالنهر و برانداختن حکومت این شهر خیال خود را از پشت جبهه که در اختیار ترکان همیشه مهاجم به شهرهای ماوراءالنهر بود آسوده کرد. ظاهرا امیر طراز و بسیاری از دهقانان در پی شکست از امیرسامانی اسلام آورده بودند، کلیسای شهر تبدیل به مسجد جامع شده بود و پس از خوانده شدن خطبه به نام معتضد امیراسماعیل با غنیمت زیاد به بخارا بازگشت.
جنگ با محمد بن زید علوی
هنگام استیلای امیراسماعیل بر خراسان، گرگان و طبرستان تحت حکومت "محمد بن زید داعی" بود. داعی می دانست که امیراسماعیل عامل مستقیم خلیفه عباسی به امر خلیفه یا جهت خوش آیند وی دیر یا زود به فکر تسخیر نواحی تحت نفود وی خواهد افتاد، «وقتی محمد بن زید خبر یافت که اسماعیل بن احمد، عمرو بن لیث را اسیر گرفته با سپاهی انبوه سوی خراسان روان شد که در آن طمع بسته بود به این پندار که قلمرو اسماعیل بن احمد، از آن چه در ایام ولایتداری عمرو بن لیث صفار بر خراسان بوده بود، تجاوز نمی کند و کسی او را از خراسان باز نمی دارد که عمرو اسیر شده بود و سلطان عاملی آن جا نداشت.» و بدین جهت برای جلوگیری از حمله احتمالی وی سپاهیانی در گرگان گرد آورد اسماعیل نیز لشگریانی به سرکردگی "محمد بن هارون سرخسی" سردار خود تهیه و به دفع وی فرستاد. داعی در معرکه تیر خورد و کشته شد محمد بن هارون سر او را با پسرش به بخارا به خدمت امیراسماعیل فرستاد «امیرالمؤمنین المعتضد فرمان فرستاد به امیر اسماعیل: تا بلاد طخارستان و گرگان از دست امیر محمد زید علوی که در ضبط خود گرفته بود مستخلص گردانید. امیر اسماعیل احمد هارون را بر مقدمه لشکر امیر کرد و پیش فرستاد و میان امیر محمد زید علوی و امیر اسماعیل مقاتله عظیم رفت، و امیر محمد علوی شهادت یافت.»
طغیان محمد بن هارون
...

پیشنهاد کاربران

بپرس