امام حسین در دوران امام حسن

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] پس از شهادت امیرمؤمنان (علیه السّلام)، امام حسین (علیه السّلام) با برادرش امام حسن (علیه السّلام) بیعت کرد. ایشان چه در ایام خلافت امام حسن (علیه السّلام) و چه در دوران امامت آن حضرت، همواره همراه و یار و یاور امام حسن (علیه السّلام) در امور خلافت و امامت بود. افزون بر این، امام حسین (علیه السّلام) احترام ویژه ای برای برادر و امام خود قائل بود، به طوری که در یک کلام می توان گفت که ایشان در پیروی و تکریم از امام حسن (علیه السّلام) کار را به سرانجام رسانده بود.
پس از شهادت امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام)، امام حسن (علیه السّلام) عهده دار زعامت مسلمانان گردید. اما خلافت آن حضرت (علیه السّلام) بواسطه کارشکنی های عراقی ها و در نتیجه صلح با معاویه بیش از شش ماه دوام نیاورد. در این مدت کوتاه، امام حسین (علیه السّلام) همواره در کنار برادر حاضر بود و از هیچ کوششی در راه خدمت و مساعدت به ایشان مضایقه نکرد. روایت شده پس از شهادت حضرت علی (علیه السّلام) مردم نزد امام حسن (علیه السّلام) گرد آمدند تا با او بیعت کنند. امام حسن (علیه السّلام) به ایراد سخن پرداخته به آنان فرمود: "با من بر سر فرمانبرداری و گوش به فرمان بودن، بیعت کنید و با هر کس جنگیدم شما نیز بجنگید و با هر کس در صلح بودم شما نیز در صلح باشید. " مردم چون این سخنان را شنیدند تردید کردند و از بیعت خوداری کردند، امام حسن (علیه السّلام) نیز دست نگه داشت. آنان نزد امام حسین (علیه السّلام) آمدند و به او گفتند: "دست بگشای تا با تو بر جنگیدن با گمراهان و حلال شمارندگان (یعنی شامیان) بیعت کنیم همان گونه که با پدرت این چنین بیعت کردیم. " امام حسین (علیه السّلام) فرمود: «پناه بر خدا از این که تا هنگامی که امام حسن (علیه السّلام) زنده است، با شما بیعت کنم!» پس مردم دیگر بار نزد امام حسن (علیه السّلام) بازگشتند و با او بیعت کردند. امام حسین (علیه السّلام) در همه حال، پیوسته جانب برادر را رعایت می کرد و خود را تابع سیاست های ایشان و مطیع اوامر او می دانست. هنگامی که آهنگ نبرد و مقابله با دشمنان شامی نواخته شد، حضرت در بسیج و اعزام نیروها به اردوگاه نخیله و مسکن نقشی فعال داشت و همراه برادر به مدائن و ساباط برای جمع آوری لشکر رفت؛ زمانی هم که در پی کارشکنی ها و خیانت های مکرر سپاهیان عراق، امام حسن (علیه السّلام) با پیشنهاد صلح از سوی معاویه روبرو شد و بنابر مصالح اسلام و جامعه مسلمین مجبور به پذیرش صلح با معاویه شد و آن همه ناراحتی ها را متحمل شد، امام شریک رنج های برادر بود و چون می دانست که این صلح به صلاح اسلام و مسلمین است هرگز اعتراضی به امام حسن (علیه السّلام) نداشت.برخی از مورخان با توجه به پاره ای از روایات سست و بی پایه، امام حسین (علیه السّلام) را از جمله کسانی برشمردند که سخت با پیمان صلح امام حسن (علیه السّلام) و معاویه مخالف بود. به زعم آنان، امام حسین (علیه السّلام) در چند جا مخالفت خود را اظهار کرده است. از جمله نقل شده که امام حسن (علیه السّلام) در جریان صلح با معاویه با امام حسین (علیه السّلام) و عبدالله بن جعفر مشورت کرد. عبدالله نظر صلح آمیز امام حسن (علیه السّلام) را تایید کرد؛ اما امام حسین (علیه السّلام) با صلح معاویه مخالف بود و چون برادرش امام حسن (علیه السّلام) خواهان صلح بود و بر این مطلب اصرار می ورزید، امام حسین (علیه السّلام) هم ناچار پذیرفت و به او فرمود: «انت اکبر ولد علی و انت خلیفتی و امرنا لامرک تبع فافعل ما بدا لک؛ تو فرزند بزرگ امام علی (علیه السّلام) و خلیفه او هستی و ما وظیفه داریم از تو پیروی کنیم پس تصمیم با شماست.» همچنین در برخی از منابع نقل شده که امام حسین (علیه السّلام) با اینکه تصمیم امام حسن (علیه السّلام) برای صلح با معاویه را به ناچار پذیرفته بود؛ اما هیچگاه با معاویه بیعت نکرد و چون معاویه بر بیعت او اصرار ورزید، امام حسن (علیه السّلام) خطاب به معاویه فرمود: «معاویه؛ حسین (علیه السّلام) را مجبور نکن که او هرگز بیعت نمی کند.» دیگر روایاتی که مستمسک این عده در ادعایشان شده است، حدیثی است که ابن اثیر در اسدالغابه و دیگران نقل کرده اند. آنان روایت کرده اند که از جمله کسانی که مخالف این صلح بود و از آن اکراه داشت، حسین (علیه السّلام) بود که به برادر خود گفت: "انشدک الله ان تصدق احدوثة معاویه و تکذب احدوثة ابیک؛ تو را به خدا سوگند می دهم از اینکه سخن معاویه را تصدیق کرده و سخن حق پدرت را تکذیب کنی؟ " امام حسن (علیه السّلام) در جوابش گفت: "اسکت انا اعلم بهذا الامر منک؛ آرام باش که من به این ماجرا داناتر از تو هستم. " در تاریخ ابن عساکر نیز گفت و گوی فوق با اندک اختلافی نقل شده است. این کتاب در ادامه این روایت می افزاید: «هنگامی که حسین (علیه السّلام) خشم برادر و تصمیم او را در انجام صلح دید از مخالفت خود دست کشید و آن را پذیرفت و به برادرش گفت: "انت اکبر ولد علی و انت خلیفتی و امرنا لامرک تبع فافعل ما بدا لک."»
دلایل تعارض روایات تاریخی با عقاید شیعه
اما این روایات تاریخی با مبانی عقیدتی و کلامی شیعه در تعارض است و علاوه بر آن برخی مستندات تاریخی و روایی نیز که در ذیل به مواردی از آن پرداخته شده است بر جعلی و ساختگی بودن این روایات صحه گذاشته بی اساس و موهوم بودن آن را آشکار می سازد:
← تکریم و اطاعت از امام حسن
حسین بن علی؛ امام حسین علیه السلام.

پیشنهاد کاربران

بپرس