ام عمرو

لغت نامه دهخدا

ام عمرو. [ اُم ْ م ِ ع َم ْرْ ] ( ع اِ مرکب ) کفتار. ( منتهی الارب ) ( از المرصع ) ( از المنجد ). || خرگوش. ( از المرصع ).

ام عمرو. [ اُم ْ م ِ ع َم ْرْ ] ( اِخ ) ( سلیمی ) معشوقه جحدربن مالک. از شاعران عرب صدر اسلام و زنی شاعر بوده است. رجوع به ریحانة الادب ج 6 ص 228 و جامعالشواهد شود.

ام عمرو. [ اُم ْ م ِ ع َم ْرْ ] ( اِخ ) نام چند تن از زنان صحابی بوده. رجوع به الاصابة فی تمییز الصحابة ج 8 ص 262 شود.

فرهنگ فارسی

نام چند تن از زنان صحابی بوده

پیشنهاد کاربران

بپرس