اعراض کنندگان از حق

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اعراض کنندگان از حق (قرآن). بیشتر گمراهان از حق بدشان می آید، به این جهت که مخالف با هوی و هوس ایشان است، آنان می خواهند حق تابع هوی و هوس ایشان باشد نه اینکه آنان تابع حق باشند، مانند برخی اهل کتاب، کافران و مشرکان صدر اسلام.
پیروی کردن حق، از هواهای نفسانی، توقع نابجای اعراض کنندگان ناخشنود از حق است: «... اکثرهم للحق کـرهون• ولو اتبع الحق اهواءهم...» «... اما اکثرشان از حق کراهت دارند•... واگر حق از هواهای آنها پیروی کند...»فرمود: بیشتر آنان از حق بدشان می آید به این جهت بدشان می آید که مخالف با هوی و هوس ایشان است، پس معلوم می شود که آنان می خواهند حق تابع هوی و هوس ایشان باشد نه اینکه آنان تابع حق باشند، و این هم که ممکن نیست، چون اگر حق پیرو هوی و هوس آنان شود و اجازه دهد که اعتقادات و اعمال باطلشان را داشته باشند، همچنان بت پرستیده، ارباب بر ای خود بگیرند و رسالت انبیاء و معاد را انکار نموده در نتیجه هر چه از فحشاء و منکرات و فساد که دلشان بخواهد مرتکب شوند، باید حق چنین اجازه ای را در سایر موجودات نیز بدهد، یعنی اجازه دهد که موجودات دیگر هم از نظامی که دارند سرپیچی نموده و رو به فساد گذارند، چون بین حق و حق فرق نیست، در نتیجه باید آسمانها و زمین رو به تباهی بگذارند، و نیز نظام موجودات زمینی و آسمانی مختل گردد، و قوانین کلی که در عالم هست همه نقض شود، آری، همه می دانیم که هوی و هوس حد معینی ندارد، و بر یک مستقری قرار نمی گیرد.
← سنت حیاتی
برخی اهل کتاب ، لجوج و حق ناپذیرند: «... وان الذین اوتوا الکتـب لیعلمون انه الحق من ربهم... • ولـئن اتیت الذین اوتوا الکتـب بکل ءایة ما تبعوا قبلتک...» «...و کسانی که کتاب آسمانی به آنها داده شده بخوبی می دانند این فرمان حقی است که از ناحیه پروردگارشان صادر شده (و در کتابهای خود خوانده اند که پیغمبر اسلام به سوی دو قبله نماز می خواند) ...•سوگند که اگر هر گونه آیه (و نشانه و دلیلی) برای (این گروه) از اهل کتاب بیاوری از قبله تو پیروی نخواهند کرد...»«و لئن اتیت الذین اوتوا الکتاب بکل آیة» : این جمله سرزنش است از اهل کتاب، که پایه عناد و لجاجت آنها را می رساند، و می فهماند که اگر از پذیرفتن دعوت تو امتناع می ورزند، نه از این جهت است که حق برایشان روشن نشده، چون علم یقینی دارند باینکه دعوت تو حق است، و در آن هیچ شکی ندارند، بلکه جهتش این است که آنان در دین خدا عناد، و در برابر حق لجبازی دارند، و این همه اعتراضها و فتنه انگیزیهاشان تنها بدین جهت است و بس، شاهدش هم گذشته از دلیل و برهان این است که اگر تمامی معجزاتی که تصور شود برایشان بیاوری، خواهی دید که باز هم قبله تو را برسمیت نخواهند شناخت، و همچنان بر عناد و جحود خود ادامه خواهند داد.
← هدف قضیه شرطیه
کافران صدر اسلام ، به انکار حق و تاکید بر کفر خویش نسبت به آن، اقدام کردند: «فلما جاءهم الحق من عندنا قالوا لولا اوتی مثل ما اوتی موسی او لم یکفروا بما اوتی موسی من قبل...» «هنگامی که حق از نزد ما برای آنها آمد گفتند چرا مثل همان چیزی که به موسی داده شد به این پیامبر اعطا نگردیده است؟ مگر بهانه جویانی همانند آنها معجزاتی را که در گذشته به موسی داده شد، انکار نکردند...»
← هوا پرستی عامل گمراهی
...

پیشنهاد کاربران

بپرس