اعراض

/~a~rAz/

مترادف اعراض: انصراف، پشت کردن، رویگردانی، ضدیت، مخالفت، ترس، هول، کراهت، نفرت

متضاد اعراض: اقبال

برابر پارسی: رویگرداندن، روی برتاختن، رویگردانی

معنی انگلیسی:
tuning away the face, avoiding, opposition, accidents, properties, qualities, faculties, [rare]traurning away the opposition, worry, conniption, fury, mad, tantrum, waiver

لغت نامه دهخدا

اعراض. [ اِ ] ( ع مص ) روی گردانیدن از چیزی. ( ناظم الاطباء ). روی بگردانیدن از چیزی. ( منتهی الارب ). روی از چیزی گردانیدن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). روی بگردانیدن. ( تاج المصادر بیهقی ). روی گردانیدن. ( مؤید الفضلاء ) ( ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ). روی برگردانیدن و انصراف یافتن از چیزی و در حقیقت همزه باب افعال برای صیرورت است یعنی بعرض گردید و بجانبی رفت غیر از آنچه در آن بود. ( از اقرب الموارد ). پشت کردن. صَدّ. روی برتافتن از. احصاب. حصب. ( یادداشت بخط مؤلف ) :
بر روز فضل روز به اعراض است
از نور ظلمت و تپش سرما.
ناصرخسرو.
|| پهنا و دراز رفتن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). بطول و عرض زمین رفتن. ( آنندراج ). به پهنا ودرازا رفتن در مکارم ، یقال : اعرض الرجل فی المکارم ؛ ذهب عرضاً و طولاً. قیل و منه المثل : «اعرضت القِرفةُ»؛ ای التهمة و سوءالظن. ( از اقرب الموارد ). || پهناور کردن. ( منتهی الارب ). پهناور گردانیدن. ( ناظم الاطباء ). پهن کردن. ( آنندراج ). پهن گردانیدن چیزی را. ( از اقرب الموارد ). || خصی کردن بزغاله را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). خصی کردن گوسفند. ( تاج المصادر بیهقی ). خایه بزغاله کندن. ( آنندراج ). خصی کردن عرضان ( بزغاله های یکساله ). ( از اقرب الموارد ). || بچه بحرام آوردن زن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). بچه نامشروع آوردن زن. ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ). یقال : جأت بالولد عن عراض و معارضة؛ سفاحاً. ( از متن اللغة ). بچه پهن زادن . ( آنندراج ) ( تاج المصادر بیهقی ). یقال : «اعرضت المراءة بولدها؛ اذا ولدتهم عراضاً». ( منتهی الارب ). || پیدا شدن چیزی ، یقال : عرضت الشی فاعرض ؛ ای اظهرته فظهر مثل کببته ُ فاکب و هو من النوادر. ( منتهی الارب ). بارز و آشکار شدن چیزی. کقوله : «و اعرضت الیمامة و اشمخرت »؛ ای ظهرت. ( از اقرب الموارد ). پیدا شدن چیزی. ( ناظم الاطباء ).پدید آمدن. ( تاج المصادر بیهقی ). آشکارا شدن. ( آنندراج ). پیدا و آشکار شدن. ( از متن اللغة ). آشکارا شدن.( مؤید الفضلاء ). || دست دادن نیکویی و جزآن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). دست دادن نیکوی. ( آنندراج ). امکان نیکویی دست دادن. ( از اقرب الموارد )( از متن اللغة ). یقال : اعرض لک الظبی ، فارمه »؛ ای امکنک من عرضه. ( از اقرب الموارد ). راست ایستادن آهو. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). راست ایستادن شکاری تیرانداختن را. ( آنندراج ). || تیر انداختن شکاری را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || عریض و وسیع آوردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). پهناور و وسیع شدن لباس. ( از اقرب الموارد ). || تمکن یافتن بر عرض و سعه چیزی. اعرض فی الشی ٔ؛ تمکن من عرضه ؛ ای سعته. ( از اقرب الموارد ). ممکن گردیدن چیزی. ( تاج المصادر بیهقی ). || روی گردانیدن. میل کردن از چیزی. پرهیز. اجتناب. فرار. اعتراض. مخالفت. نفرت. کراهت. ( ناظم الاطباء ) : بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

جمع عرض، روی برگردانیدن، رخ برتافتن، دوری کردن، پرهیزکردن، پرهیزکردن ازچیزی
( اسم ) جمع عرض . ۱ - چیزهای عارضی امور غیر ذاتی عرضها . ۲ - حادثه ها سانحه ها.
نام قریه هاییست که میان حجاز و یمن و سراه قرار دارند .

فرهنگ معین

( اَ ) [ ع . ] ( اِ. ) جِ عِرض . ۱ - آبروها. ۲ - خواسته ها.
( ~. ) [ ع . ] جِ عَرَض ، بیماری ها.
( اِ ) [ ع . ] (اِ. ) شیر پستان زن هنگامی که عصبی یا وحشت زده باشد یا غم و اندوه شدیدی به او دست داده باشد. خوردن شیر اعراض باعث ناخوشی کودک می شود.
( ~. ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) روی گردانیدن . ۲ - برگشتن . ۳ - نفرت داشتن . ۴ - (اِمص . ) نفرت ، کراهت .

فرهنگ عمید

= عَرَض
۱. روی برگردانیدن، رخ برتافتن.
۲. دوری کردن، پرهیز کردن، پرهیز کردن از چیزی.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اعراض (ابهام زدایی). اعراض در دو معنی به کار رفته است:۱. اعراض (فقه): اصطلاحی فقهی و حقوقی می باشد.۲. اعراض (فلسفه): اصطلاحی در فلسفه می باشد.
...

[ویکی فقه] اعراض (فقه). اِعْراض، اصطلاحی فقهی و حقوقی ، به معنای گونه ای عمل حقوقی یک جانبه یا ایقاع به مثابه روی گردانیدن از مالکیت ، بدون تملیک یا اباحه انتفاع از جانب مالک می باشد. از آن در باب هایی مانند صلات، زکات، حج، جهاد، نکاح، صید و ذباحه و احیاء موات سخن رفته است.
در نگرش عام حقوقی، برپایه حرمت نهادن به سلطه مالک بر اموال خود، تحقق اعراض تنها با قصد و اراده آن از سوی مالک امکان پذیر است، البته در نظر باریک بینانه، گفته شده است که این قصد، به معنای قصد اسقاط مالکیت است و نه قصد تصرف غیر. به علاوه، برای احراز کردن قصد اعراض، در این که علم در حد یقین لازم است، یا ظن به موضوع کفایت می کند، اختلاف است. بنابراین در اینکه صرف اعراض از ملک موجب زوال ملکیّت است تا دیگری بتواند آن را به ملک خود درآورد یا نه، اختلاف است.
پیشینه تاریخی
پیشینه تاریخی بحث از اعراض را چه در قوانین دوره پیش از اسلام و چه پس از آن، بیشتر باید در اثنای بحث از «اموال مفقود» جست وجو کرد. گفتنی است که تفکیک میان اموال مفقود ( لُقَطه ) از اموال متروک در شماری اندک از منابع به چشم می خورد.
مصادیق تاریخی
در بررسی مصادیق تاریخی اعراض، به عنوان یک نمونه کهن از موارد اختلاف، باید به انداختن کالاهای درون کشتی به دریا به هنگام توفان اشاره کرد. در اینجا فقدان قصد اعراض سبب می شد که کالاهای یاد شده، اعم از آنچه با امواج به ساحل آورده شود، یا به قعر دریا فرو رود، در ملک صاحبان آن باقی بماند. این دیدگاه در دوره متقدم فقه، از سوی عالمان اصحاب حدیث چون مالک و شافعی پذیرفته شد و پس از آن نیز در حوزه فقه حنبلی و ظاهری مورد پذیرش قرار گرفت هر چند برخی از فقیهان حنبلی با تشبیه این مورد به اعراض مالک از مال، مالکیت صاحبان کالا را منتفی می شمردند.
← کالاهای کشتی غرق شده
...

دانشنامه آزاد فارسی

اِعْراض
(در لغت به معنی روی برگرداندن) از نظر حقوقی، منصرف شدن و عدول از حق یا منفعتی مانند این که دارندۀ حق عبور از ملک، از این حق خود صرف نظر نموده، مدت ها از آن استفاده نکند و آن را رها کند. اعراض، یک عمل یک جانبه است که اگر همراه قصد باشد و مالک از مال خود چشم بپوشد، آن مال جزء مباحات می شود و به وسیلۀ دیگران قابل تملک خواهد بود. اثبات این که مالک اعراض کرده، برعهده کسی است که مدعی آن شده و چون خلاف اصل است، ادلۀ قاطع لازم است.

پیشنهاد کاربران

إعراض : اسقاط حق عینی
مثل :حق ارتفاق
سلیم
اراض: روی برتافتن.
حق مالکیت مالی را اسقاط کنیم و آن مال را دور بیندازیم ( اعراض ) می گویند
اَعراض: جمع عَرَض.
اِعراض: مصدر: روی گرداندن، روی تافتن.
بازش بخواند باز اعراض فرماید
.
.
روی برگرداند
نادیده گرفتن یا چشم پوشی مالک از اموال خود که در واقع مالکیت خود را ترک میکند یا از بین میبرد
جمعِ عَرض
Avoid
چشم پوشی مالک از حق عینی خود - مسقط حق عینی است
چشم پوشیدن مالک است از ملک خود.
روی گردانیدن
ابروها
روی برگرداندن
در حقوق یعنی اسقاط حق عینی
منصرف شدن ، ترک کردن
منصرف شدن از مالکیت نسبت به مالی .
اعراض از اموال :مثلا مالی ( انگشتر ) که در اختیارداریم و حق عینی نسبت به آن ، به جهتی دسترسی به ان محدود شود و از مالکیت آن صرف نظر کنیم ( اعراض ) و دیگری بیابد مالک آن می شود.
( اعراض در مقابل ابرا )
( جمعِ عَرَض )
آنچه که در جهانِ مادی نمودِ عینی پیدا کرده است مثلاً یک ابداع، ابتدا در ذهن سازنده شکل میگیرد ( جوهر ) و سپس ساخته میشود ( عَرَض )
هر دمی از وی همی آید اَلَست
جوهر و اَعراض می گردند هست
مولوی
جمع عَرَض
واگذاردن، ترک گفتن، دست کشیدن
- چشم پوشی مالک از مالی از اموال خود به قصد ترک مالکیت .
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس