اعتمادالدوله

لغت نامه دهخدا

اعتمادالدوله. [ اِ ت ِ دُدْ دَ ل َ ] ( اِخ )پسر اعتضادالدوله. از حکام قاجاریه در 1285 هَ. ق.بود. ( از ترجمه سفرنامه مازندران رابینو ص 222 ).

اعتمادالدوله. [ اِ ت ِ دُدْ دَ ل َ ] ( اِخ ) حاتم بیک. وی وزیر شاه عباس بود. ( از فهرست کتابخانه مدرسه سپهسالار ج 2 ص 222 ).

اعتمادالدوله. [ اِ ت ِ دُدْ دَ ل َ ] ( اِخ ) حاجی ابراهیم خان. صدراعظم ایران در دوره فتحعلی شاه قاجار. ( از کتاب ایران در زمان قاجاریه ).

اعتمادالدوله. [ اِ ت ِ دُدْ دَ ل َ ] ( اِخ ) میرزا کمال الدین شاه حسین اصفهانی. وی وزیر اعظم شاه اسماعیل صفوی بود و در سال 929 هَ. ق. در عمارت هشت بهشت تبریز بدست مهتر شاهقلی رکابدار کشته شد. ( از حاشیه کتاب مجالس النفائس چ حکمت ص کز از مقدمه ). و برای تفصیل بیشتر رجوع به حبیب السیر و احسن التواریخ روملو شود.

اعتمادالدوله. [ اِ ت ِ دُدْ دَ ل َ ] ( اِخ ) نقی الدین محمد. نام یکی از وزراء ایران.

فرهنگ فارسی

عنوان صدر اعظم در دوره صفویان و اوایل قاجاریان ٠
نقی الدین محمد . نام یکی از وزرائ ایران .

دانشنامه آزاد فارسی

اِعتمادالدُّوله
لقب دیوانی و رسمی که شاهان صفوی و گورکانی هند به وزرای اعظم خود می دادند. بالاترین مقام دولتی پس از شاه محسوب می شد. در زمان شاه عباس اول صفوی به علت کاهش نفوذ قزلباش ها، مقام وکالت عملاً لغو گردید و قدرت صدراعظم افزایش یافت و تا پایان حکومت صفوی همچنان ادامه داشت. این لقب در حکومت کوتاه افغان ها نیز معمول بود. در حکومت افشاریه و زندیه لقب اعتمادالدوله منسوخ گشت؛ در دوره قاجار نیز یک چند این لقب رواج یافت.

پیشنهاد کاربران

بپرس