اعتقاد

/~e~teqAd/

مترادف اعتقاد: ایقان، ایمان، باور، عقیده، گروش، وثوق، یقین

برابر پارسی: باور، پای بندی، گرایش

معنی انگلیسی:
acceptance, belief, commitment, dogma, faith, idea, notion, persuasion

لغت نامه دهخدا

اعتقاد. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) در دل گرفتن و قرار دادن در دل. ( تاج المصادر بیهقی ) ( المصادر زوزنی ) ( آنندراج ). در دل گرفتن. ( غیاث اللغات ). || گرویدن. || یقین کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). تصدیق کردن و عقد قلب و دل بر چیزی بستن و بدان ایمان آوردن. ( از اقرب الموارد ). دل بر چیزی نهادن. ( تاریخ بیهقی ). || سخت و محکم شدن چیزی. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). سخت شدن چیزی. ( تاج المصادر بیهقی ). سخت درشت گردیدن. ( منتهی الارب ). سخت درست گردیدن. ( ناظم الاطباء ). سخت و صلب گردیدن. و منه : «اعتقد النوی ؛ اذا صلب ». ( از اقرب الموارد ). || ذخیره ساختن. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). گرد کردن و فراهم آوردن مال. ( از اقرب الموارد ). || کسب کردن زمین و آب و مال و جز آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). کسب کردن ضیعه. ( از اقرب الموارد ). ضیعتی ساختن. ( تاج المصادر بیهقی ). تقول : «اعتقد عقدة؛ اذا اشتری ضیعة». ( از اقرب الموارد ). || ثابت شدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). راست و ثابت شدن برادری. ( از اقرب الموارد ). یقال : «اعتقد الاخاء بینهما؛ ای ثبت ». ( منتهی الارب ). || گلوبند درست کردن از در و صدف و جز آن از آنچه برشته کشند. || گره خوردن. نقیض حل شدن. ( از اقرب الموارد ). || در اصطلاح جزم و یقین ذهن برامری باشد. صاحب کشاف اصطلاحات الفنون آرد: اعتقاد را دو معنی است : یکی مشهور و آن تصدیق جزمی ذهن است که تشکیک پذیر باشد. و معنی دوم غیرمشهور و آن تصدیق جازم یا راجح ذهن است که بدین معنی عام است و علم را که تصدیقی است جازم و تشکیک ناپذیر و اعتقاد را ( بمعنی ) مشهور و ظن را که طرف راجح باشد شامل میگردد. این بیان را تفتازانی در مبحث صدق ( و کذب ) خبر آورده است. بنابراین اعتقاد بمعنای مشهور مقابل علم و بمعنای غیرمشهور شامل علم و ظن هر دو می باشد چنانکه محقق مذکور در حاشیه خود بر کتاب عضدی در مبحث علم بدان تصریح کرده است. در شرح تجرید گفته است : اعتقاد بطور مطلق بر تصدیق اطلاق میشود، خواه تصدیق جازم باشد یا غیرجازم ، مطابق با واقع باشد یا غیرمطابق ، ثابت باشدیا غیرثابت و این قول متداول و مشهور است. گاه باشدکه اعتقاد را بمعنی یکی از دو نوع علم که یقین است بکار برند. و این قول با آنچه در مطول آمده که اعتقاد بمعنی یقین قول غیرمشهور و بمعنی تصدیق قول مشهور میباشد مخالفت دارد. و همچنین اعتقاد بمعنی یقین جهل مرکب را شامل نگردد بخلاف آن که اعتقاد بمعنی حکم جازم ذهنی و قابل تشکیک باشد که بدین معنی جهل مرکب رانیز شامل گردد و از اینرو عضدی آرد که اگر اعتقاد با واقع مطابقت داشته باشد صحیح است و اگر مطابق نباشد فاسد. و گمان می رود که «یقین » را سومین معنی اعتقاد دانسته اند. واﷲ اعلم. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

عقیده داشتن، گرویدن، یقین کردن، باورکردن
۱ - ( مصدر ) باور داشتن عقیده داشتن ۲ - گرویدن بیک دین ایمان . ۳ - ( اسم ) گروش . ۴ - ( اسم ) عقیده . جمع : اعتقادات .
تیمار داشتن یا با کسی از سر نو پیمان نمودن .

فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] ۱ - (مص م . ) باور داشتن . ۲ - گرویدن به یک دین . ۳ - (اِمص . ) باور، گروش .

فرهنگ عمید

۱. چیزی را باور داشتن، به درستی چیزی ایمان داشتن.
۲. (اسم ) عقیده، رٲی، نظر.
۳. عقیده و ایمان به حق بودن دین اسلام.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اعتقاد به معنی باور قلبی داشتن است. از این عنوان به مناسبت در باب های طهارت و زکات و نیز در اصول فقه سخن رفته است.
اعتقاد داشتن به آنچه باور آن بر مکلف واجب گردیده، مانند توحید، نبوت و امامت واجب است. از این رو، تحصیل علم به آن به عنوان مقدّمه برای حصول اعتقاد، واجب خواهد بود. لیکن اعتقاد تفصیلی به همه ابعاد و دقایق معارف بر همه واجب نیست، مگر اینکه علم به آنها حاصل شود.برخی گفته اند: بر کسی که قدرت تحصیل آنها را دارد واجب است.
نقش اعتقاد در اسلام، ایمان و کفر
اعتقاد به یگانگی خدا و رسالت پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله، موجب اسلام و اعتقاد به غیر خدا یا شریک قائل شدن برای خداوند، موجب کفر است .همچنین اعتقاد به امامت امامان معصوم علیهم السّلام موجب ایمان و اعتقاد به خدا بودن آنان موجب غلو و کفر است.اثبات اسلام، ایمان و غلوّ، منوط به اظهار چنین عقایدی است.
تاثیر اعتقاد در عمل
اعتقاد یا صحیح است یا فاسد، و عمل یا مطابق اعتقاد، انجام می گیرد و یا مخالف آن.در صور یاد شده، متناسب با احکام مختلف و شرایط گوناگون، آثار وضعی از قبیل صحت، بطلان، اجزاء و عدم اجزاء، مترتّب می شود.
← تاثیر اعتقاد به ضرر آب در تیمم
...

[ویکی فقه] اعتقاد (فقه). اعتقاد به معنی باور قلبی داشتن است. از این عنوان به مناسبت در باب های طهارت و زکات و نیز در اصول فقه سخن رفته است.
اعتقاد داشتن به آنچه باور آن بر مکلف واجب گردیده، مانند توحید، نبوت و امامت واجب است. از این رو، تحصیل علم به آن به عنوان مقدّمه برای حصول اعتقاد، واجب خواهد بود.
انصاری، مرتضی، فرائد الاصول، ج۱، ص۵۶۹۵۷۰.
اعتقاد به یگانگی خدا و رسالت پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله، موجب اسلام و اعتقاد به غیر خدا یا شریک قائل شدن برای خداوند، موجب کفر است .همچنین اعتقاد به امامت امامان معصوم علیهم السّلام موجب ایمان
نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۶، ص۵۸-۵۹.
اعتقاد یا صحیح است یا فاسد، و عمل یا مطابق اعتقاد، انجام می گیرد و یا مخالف آن.در صور یاد شده، متناسب با احکام مختلف و شرایط گوناگون، آثار وضعی از قبیل صحت، بطلان، اجزاء و عدم اجزاء، مترتّب می شود.
← تاثیر اعتقاد به ضرر آب در تیمم
...

دانشنامه عمومی

اعتقاد (ترانه دیما بیلان). "اعتقاد" ( به انگلیسی: Believe ) ترانه برنده مسابقه یوروویژن ۲۰۰۸[ ۱] از خواننده روسی دیما بیلان است.
عکس اعتقاد (ترانه دیما بیلان)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

اِعتِقاد
در لغت به معنی باورداشتن. و در اصطلاح کلام در معانی مختلف به کار می رود؛ در معنای مشهور، شامل دو تفسیر است: الف. حکم جازم قابل تشکیک، که دربرابر علم و یقین قرار دارد، زیرا یقین و علم غیرقابل تشکیک اند. علم، حکم جازم است و یقین، اعتقاد جازمِ ثابتِ مطابق واقع؛ ب. مطلق تصدیق، اعم از تصدیق جازم مطابق با واقع. مطلق تصدیق، علم بدیهی و اکتسابی، ظنّ و وهم، اعتقاد تقلیدی و جهل مرکب را دربرمی گیرد. تهانوی اعتقاد در معنی «تصدیق یقینی» را گونۀ سوم اعتقاد دانسته است. حاصل آن که اعتقاد به معنای گرایش قلبی (شهودی ـ عاطفی) یا عقلی به امری است که ممکن است واقعیت یا حقیقت داشته یا نداشته باشد. عرفاً اعتقاد را با ایمان مترادف می گیرند. نیز← ایمان

جدول کلمات

ایمان

مترادف ها

opinion (اسم)
نظر، گمان، اندیشه، رای، اعتقاد، عقیده، فکر، نظریه، پندار

confidence (اسم)
اطمینان، اعتماد، خود رایی، خود سری، اعتقاد، صمیمیت، رازگویی

trust (اسم)
مسئولیت، اطمینان، اعتماد، ائتلاف، اعتبار، اعتقاد، ایمان، قرض، توکل، امید، امانت، ودیعه، اتحادیه شرکتها

faith (اسم)
پیمان، اعتماد، دین، اعتقاد، باور، عقیده، ایمان، کیش، مذهب

belief (اسم)
اعتماد، گمان، اعتقاد، باور، عقیده، ایمان

credence (اسم)
اعتماد، اعتقاد، باور

فارسی به عربی

اعتقاد , ایمان , ثقة

پیشنهاد کاربران

آماج و آرزوی باور ( اعتقاد ) راستی و درستی و فرهود ( حقیقت ) است، و آدمی به اندازه ی برداشت و وابای ( توان دریافت ) به فرهود و راستی دسترسی پیدا میکند، برخی پیورز ( متعصب ) می شوند و برخی به آگاهی ویسپ یا اَبَرخویشتن ( superconsciousness, higher self ) خود می رسند.
سلیم
اعتقاد: البته من اعتقاد را برابری اش را با جمع نوشتم و الّا درست آن درون باور ست مانند اعتقاد شما چیست یعنی درون باور شما یا باور درونی شما چیست؟
سلیم
اعتقاد: واژه ای اربی برابر با درون باوران در فارسی ست.
مُنافق زبان باز؛ مُطابق إعتقادات دیگران میگوید، وکارهای خلاف عقائد دیگران می انجامد.
اعتقاد یا باور و یا ایمان و امید به خداوند متعال همیشه دو نوع بوده و می باشد ؛ یکی تاریک و اوهامی و ابهامی و تهی از حقیقت و بریده از واقعیت و دیگری روشن و حقیقی و منطبق بر واقعیت. لذا اعتقاد داشتن به خدا کافی نیست بلکه هر معتقدی بهتر است که واقف و آگاه و بیدار و هوشیار باشد و بداند که آیا اعتقاد یا ایمان قلبی وی اوهامی ست یا حقیقی. من خود معتقدم که شناخت و دانش علمی بسیار نزدیکتر به حقیقت و منطبق تر است بر واقعیت تا هرگونه معرفت اسطوره ای و افسانه و حماسی و وحیانی و حدیثی و روائی . بر اساس بینش و باور و ایمان فردی من، خداوند متعال ( البته خدای حقیقی یعنی ظاهر و باطن این واقعیت و طبیعت و کیهان از دیدگاه علمی و نه خدای آئینی و دینی و مذهبی و ایدئولوژیکی و فرقه ای و حلقه ای منجمله بیخدایی آتئیستی و کمونیستی که فقط یک لفظ یا واژه و یا کلمه در زبان و ادبیات و یک مقوله یا مفهوم محض و یک ایده انتزاعی در فهم و عقل محدود و ناقص انسان از باستان تاکنون بیش نبوده و نمی باشد ) در طول تاریخ پیدایش انسان روی کره زمین تاکنون هیچ انسان هایی را در بین اقوام یهود و عرب و عجم و هیچ قوم دیگری تحت عناوین سوشیان و ناجی و منجی و شفابخش و نبی و پسر و رسول و ولی و والی و هر گونه عنوان دیگری برای تربیت و هدایت معنوی بشر انتخاب و اعزام و ارسال ننموده و در گوش سر هیچ انسانی یک جمله یا جملاتی را تحت عنوان آیه و آیات نجوا و زمزمه نکرده است چه بطور مستقیم و بدون واسطه و چه غیر مستقیم یا باواسطه و شریعت راستین و حقیقی و واقعی خداوند متعال هرگز آئین و دین و مذهب و ایدئولوژی و فرقه و حلقه نبوده و نمی باشد بلکه علم و در راس آن علوم طبیعی و تجربی و ریاضیات هم محض و هم کاربردی بهمراه فن آوری های مفید صنعتی و خلاقیت های مدرن هنری. همچنین بر این باورم که آئین یکتا پرستی به عنوان بزرگترین سد و مانع رشد و نمّو و بلوغ قوای ادراکی فهم و عقل انسان و کند کننده احساسات و عواطف و افکار و خیالات و در عوض تقویت کننده اوهامات و ابهامات و خرافات، از طرف خداوند متعال و به امر وی و از آسمان در جهت رقابت و مقابله و مبارزه با آئین های بت پرستی نازل نشده و بر هستی و وجود انسان تحمیل نگردیده است بلکه بر خاسته از دل و زمینه های غنی و حاصلخیز آئین های بت پرستی و فرزند راستین و وارث بر حق و ادامه دهنده راه و کمال نهائی جمیع آنها می باشد. لذا یک انسان یکتا پرست در پیشگاه بیکران و بینهایت خداوند متعال نسبت به یک انسان بت پرست از هیچگونه ارجحیت و برتری و امتیاز خاص و ویژه ای برخوردار نبوده و نمی باشد و نخواهد بود. در مورد یک انسان دیندار و خدا باور از یکطرف و یک انسان بیدین و خدا ناباور از طرف دیگر هم بدان سان و منوال یکتاپرستی و بت پرستی. نتیجه اینکه انسان آگاه و بیدار و هوشیار امروز و آینده دیگر انرژی حسی و فکری و خیالی و وقت و عمر خود را مثل سابق بر سر این سوال که کدام آئین و دین حق اند و کدامیک باطل تلف نمی کند بلکه از خود خواهد پرسید که کدام عقیده و اعتقاد تاریک و ظلمانی و اوهامی و ابهامی و تهی از حقیقت و بریده از واقعیت است و کدام یک روشن و حقیقی و منطبق بر واقعیت . همچنین براین بینش و باورم که تعیین کردن حق و حقوق افراد انسانی در یک جامعه بر اساس باور داشتن یا باور نداشتن به خدا و یا بر پایه پیروی از یک دین و مذهب خاص و ویژه، ظالمانه ترین و بی رحمانه ترین نوع و راه و روش تعیین حق و حقوق انسانی می باشد و ۱۸۰ درجه در جهت مخالف حکمت و امر و کلام و خواست و کار و هنر خداوند متعال . در پایان کلام کودکانه امروز خویش که امیدوارم سر خوانندگان گرامی را به درد نیاورده باشد یکی دو بیت شعر کودکانه در باره آئین یکتاپرستی و تکلیف و وظیفه انسان از دیر باز تاکنون و در آینده در مقابل خداوند متعال تحت عنوان آفریدگار کائنات:
...
[مشاهده متن کامل]

آفریدگار کائنات نیافریده ست مرا بهر طاعت و بندگی و یا به لسان قرآن الا یعبدون/ بلکه تا کند مرا وانهم نه بسان ماریا مادر ایسا یعنی مریم عذرا/ الا یعنی بلکه به معرفت کامل ابعاد فراوان و بیکران خویش هدایت و رهنمون مرا/ تا سهیم گرداند و بهره مند نماید از عشق و زندگی لا آغاز و بی پایان خویش مرا/ بهر گفت و شنود و بازی و لذت و شادی و آزادی در سطح کمال ایده آل در پیشگاه اعلا و والا و بیکران خویش/ با من و تو و شما یعنی جملگی یا همگی ما/ و نه فقط با محمّد و ایسا و موسا و آبراهام و نوآه/ ای شیخ بیا دست بر دار زمین بگذار رها کن بگذر از این سد و مانع عظیم باز دارنده یعنی آئین یکتا پرستی/ زیراکه هیچ تهفه بدرد بخوری به حال انسان نبوده و هیچ چیز دیگری نمی باشد غیر از فرزند راستین و وارث بر حق و ادامه دهنده راه و کمال نهائی جمیع آئین های بت پرستی/ گر نمی توانی ترک کنی این عادت یا اعتیاد کهنه و دیرنه را به تنهایی/ شبانه روز تن به آن ده تا می توانی در چاردیواری کوخ گلی خویش که داری و ازان برخورداری/ اما نکن به سنت و رسم و روش قدیمی ضحاک مار بر دوش/ آنرا همه جانبه بر دیگران و همگان تحمیل بطور اجباری/ دست کم یا حد اقل بگذار که دیگران رسند به سعادت های نسبی دنیوی در همین جا و حال در این زمان و مکان/ در عوض پیشکش خود و جمیع گذشتگان و حال و آیندگانت باد انشاء الله کلیه سعادت های برزخی و اخروی در لازمان و لامکان/ یک پند کودکانه به شیخ خوب وان اینکه دست بردارد از این همه مردم آزاری/ تاکه انشاء الله شاید باشد الله از دست و زبان دنیوی ش در آخرت و قیامت خشنود و راضی / تاکه خالق سماوات سبع و الارض و یا رب العالمین نکند حرام بلکه شیر مادر را در زبان و کام و طبع اش حلال / سیاست حجاب و جدایی زن و مرد زهمدیگر از دوران کودکی تا پیری و کهولت و مرگ و مردن/ ندارند ریشه در حکمت و امر و کلام و کار و هنر خداوند/ الا یعنی بلکه یا مگر در وسوسه های ابلیس و شیطان و یا اهریمن/ بیا تا باهم پیاله ای از شراب قندی نوشیم در همین جا و حال بر گرد این میز زرین/ که به قول حافظ شیرین سخن نمونه اش را نیابی در قنات کوثر و جویبار زمزم در بهشت برین/.

ایش = ارزو و خواست که در باره با آن در ایشالله گفتوگو شد
پند = فکر و خیال
=> پندیش خواسته فکری = اعتقاد = ایمان
اندیش = اند ایش = چیزی خواستن = در ارزوی چیزی = ( تفکر )
ایش = wish = خواست و ارزو که ریشه همند ( مشترک ) با لاتین دارد
گرایش فکری
اعتقاد یعنی منجمد شدن ذهن در برابر یک موضوع
معتقدان و باورمندان حقیقی در طول تاریخ تاکنون عده ای قلیل و انگشت شمار می باشند. یعنی بنیانگذاران ادیان و مخترعین یوغ های سنگین و سبک شرایع دینی . بقیه پیرو و مقلد می باشند و نه معتقد یا باورمند حقیقی.
باور این میشه
باور. . . عقیده. . . اعتقاد. . . . ایمان. . . گمان. . . اعتماد. . . . معتقدات. . . پنداشت. . . . یقین. . . .
فک کنم باور با اعتقاد فرق داشته باشه
باورداشت ( ایمان ، اعتقاد )
ایقان، ایمان، باور، عقیده، گروش، وثوق، یقین
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس