اطفاح

لغت نامه دهخدا

اطفاح. [ اِ ] ( ع مص ) پر و لبالب نمودن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). پر کردن. ( زوزنی ). پر کردن چنانکه لبریز گردد. تطفیح. ( ازاقرب الموارد ) ( از متن اللغة ). رجوع به تطفیح شود.

اطفاح. [ اِطْ طِ ] ( ع مص ) اطفاح دیگ ؛ کف از سر آن گرفتن.( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ). و نیز: اطفاح کف ؛گرفتن آن. ( از اقرب الموارد ). کفک از سر دیگ گرفتن.( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). کف از دیگ فاگرفتن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). کف دیگ زدن.

پیشنهاد کاربران

بپرس