اصول موضوعه اخلاق

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اصول موضوعه اخلاق عبارت است از قوه شهویه، غضبیه، نطقیه فکریه که تمامی اعمال و افعال صادره از انسان به این سه باز می گردد.
اخلاق آدمی (هر چندکه از نظر عدد بسیار است، ولی منشا همه خلق های وی) سه نیروی عمومی است که در آدمی وجود دارد و این قوای سه گانه است که نفس را برمی انگیزد، تا در صدد به دست آوردن و تهیه علوم عملی شود، علومی که تمامی افعال نوع بشر به آن علوم منتهی می شود و بدان مستند می گردد. و این قوای سه گانه عبارت است از قوه شهویه، غضبیه، نطقیه فکریه که همان طور که گفته شد تمامی اعمال و افعال صادره از انسان، یا از قبیل افعالی است که به منظور جلب منفعت انجام می شود، مانند خوردن و نوشیدن، و پوشیدن و امثال آن و یا از قبیل افعالی است که به منظور دفع ضرر انجام می شود، مانند دفاع آدمی از جان و عرض و مالش، و امثال آن، که مبدا صدور آن ها قوه غضبیه است، همچنان که مبدا صدور دسته اول قوه شهویه است.و یا از قبیل افعالی است که ناشی از تصور و تصدیق فکری است، مانند برهان چیدن و استدلال درست کردن که این گونه افعال ذهنی ناشی از قوه نطقیه فکریه است.
رعایت اعتدال
و از آنجائی که ذات آدمی معجونی می ماند که از این قوای سه گانه ترکیب شده باشد و این قوا با اتحادشان یک وحدت ترکیبی درست کرده اند که افعال مخصوصی از آن ها صادر می شود، افعالی که در هیچ حیوان دیگری نیست، و نیز افعال مخصوصی که آدمی را به سعادت مخصوص به خودش می رساند، سعادتی که بخاطر رسیدن به آن این معجون درست شده.لذا بر این نوع موجود واجب است که نگذارد هیچ یک از این قوای سه گانه راه افراط و یا تفریط را برود و از حد وسط به این سو یا آن سو، بطرف زیادی و یا کمی منحرف گردد، چون اگر یکی از آن ها از حد وسط به یک سو تجاوز کند معجون آدمی خاصیت خود را از دست می دهد، دیگر مرکب و معجون، آن مرکب و معجون نیست و در نتیجه به آن غایت که بخاطر آن ترکیب یافته، یعنی به سعادت نوع نمی رسد.
اعتدال در قوه شهویه
و در صورتیکه قوه عفت و شجاعت و حکمت هر سه در کسی جمع شود، ملکه چهارمی در او پیدا می شود که خاصیت و مزاجی دارد، غیر خاصیت آن سه قوه و آن مزاجی که از ترکیب سه قوه عفت و شجاعت و حکمت بدست می آید، عبارت است از عدالت.و عدالت آن است که حق هر قوه ای را به او بدهی و هر قوه ای را در جای خودش مصرف کنی که دو طرف افراط و تفریط عدالت عبارت می شود از ظلم و انظلام، از ستمگری و ستم کشی.این بود اصول اخلاق فاضله یعنی عفت و شجاعت و حکمت و عدالت که هر یک از آن ها فروعی دارد که از آن ناشی می شود، و بعد از تحلیل به آن سر در می آورد و نسبتش به آن اصول نسبت نوع است به جنس، مانند جود، سخا، قناعت، شکر، صبر، شهامت، جرات، حیاء، غیرت، خیرخواهی، نصیحت، کرامت و تواضع و غیره که همه فروع اخلاق فاضله است که در کتب اخلاق ضبط شده.
راه کسب فضائل و رهایی از رذائل
...

پیشنهاد کاربران

بپرس