اسحاق افندی

لغت نامه دهخدا

اسحاق افندی. [ اِ اَ ف َ] ( اِخ ) ابواسحاق اسماعیل افندی زاده. یکی از علمای مشهور عثمانی که در زمان سلطان محمود اوّل مسند شیخ الاسلامی داشت. پدر او شیخ الاسلام ابواسحاق اسماعیل افندی است. مولد وی 1090 هَ. ق. است. او بعد از اکمال تحصیلات خود به مدرسی پرداخته و در همین اثنا بسمت مفتش و قسمت مأمور گردید و درتاریخ 1128 درجه ازمیر و بعد درجه مکه یافت. در سنه 1135 قاضی استانبول بود. در سال 1141 در آناطولی و در 1146 در روم ایلی منصب قاضی عسکری یافت و باز در جمادی الاولی همین سال مسند شیخ الاسلامی را اشغال کرد و پس از آنکه یک سال تمام این مقام را حفظ کرد درگذشت و او را در قرب مسجد جامع سلطان سلیم در جوار پدر بخاک سپردند. شخصی بسیار پاکدامن و صریح اللهجه و کریم و ستوده خصال بود و بزبانهای فارسی و ترکی و عربی شعر میگفت. دیوانی مرتب دارد و کتاب شفای قاضی عیاض را هم به ترکی ترجمه کرده است. ( قاموس الاعلام ترکی ).

اسحاق افندی. [ اِ اَ ف َ ] ( اِخ ) ( خواجه... ) یکی از مشهورترین علمای متأخر عثمانی. وی چند زبان شرقی و غربی میدانست و در علوم متنوعه و مخصوصاً ریاضی و فنون حکمت و طبیعیات و هیئت و نجوم صاحب ید طولی بود. اثری جامع و مفصل در علوم ریاضی و هیئت و حکمت و کیمیا در 4 مجلّد تألیف کرده است و آثار دیگرهم دارد، و او اوّل کسی است که کتب فنیه را از السنه اروپائی بترکی ترجمه کرده است. وی به کتب علمی و فنی مغرب زمین نیک واقف بود و اصطلاحات فنی مغربیان رابا اصطلاحات فنّی دانشمندان مشرق زمین تطبیق و ترجمه کرده و نیز برای کلماتی که در عربی مقابل ندارند الفاظ جدیده وضع کرده است. مختصر آنکه وی رئیس و امام کسانی است که با تمام جد و جهد علوم و فنون جدیده را بزبان ترکی نقل کرده اند. او اصلاً یهودی بود و به دین اسلام گروید و قرآن را از حفظ میدانست و مدتها رئیس مهندسخانه برّی شد و در اوائل عهد سلطان عبدالمجیدخان رحلت کرد. کتابی راجع بزراعت بعنوان خانه روستایی بزبان ترکی ترجمه کرده است. ( قاموس الاعلام ترکی ).

اسحاق افندی. [ اِ اَ ف َ ] ( اِخ ) وی در سال 1291 هَ. ق. کتابی بزبان ترکی موسوم به کشف الاسرار و دفع الاشرار منتشر کرد و آن ردّی است بر عقاید و افکار حروفیه و بکتاشیه. وی در موضوع مزبور بوسعت علم و اطلاع موصوف است و از آن تعالیم و مبادی که برخلاف آن برخاسته بیانی دقیق و صحیح کرده است. وی کتاب خود را بسه فصل تقسیم میکند که فصل اول آن تحقیق در اصل فضل اﷲ حروفی و بیان اصول و قوانین بعض بکتاشی هاست ، فصل دوم آن در بیان کفریات کتاب جاویدان فرشته زاده است. فصل سوم در ذکر کفریاتی است که در دیگر جاویدان ها آمده. وی قلع و قمع این طائفه را که در سال 1241 هَ.ق. در زمان سلطان محمودخان واقع شد ذکر کرده که چگونه درآنجا عارف حکمت بیک شاعر ترک بعنوان مفتش عقاید عمل میکرده و نیز میگوید که باعث وی بر تألیف این کتاب همانا وقاحت بکتاشی ها است که جسارت کرده و عشق نامه تألیف فرشته زاده ( عزالدین عبدالمجیدبن فرشته ) را در سال 1288 هَ.ق. طبع و نشر کرده اند. وی معتقد است که کتاب هائی که این اشخاص ( یعنی بکتاشی ها و یا حروفی ها ) نگاشته اند و به آن نام جاویدان داده شش عدد است که اولی را مضل و ضال نخستین یعنی فضل اﷲ حروفی بهم آورده و پنج دیگر خلفا و جانشینان او نگاشته اند و اضافه میکند که کفر و زندقه آنها در این کتب خمسه بخوبی واضح است و خوی و عادت آنان بر این است که آن کتب را نهانی در میان خود تعلیم میدهند گرچه فرشته زاده درجاویدان خود موسوم به «عشق نامه » تا حدی کفریّات خودرا کتمان نکرده است. رجوع به از سعدی تا جامی ( تاریخ ادبیات براون ج 3 ترجمه حکمت ص 400 و 401 ) شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس