ازد اب

لغت نامه دهخدا

( ازدآب ) ازدآب. [ اِ دِ ] ( ع مص ) برداشتن.( زوزنی ). چیزی چون مشک یا باری معتدل برداشته شتافتن. بار بر حسب طاقت خود برداشته شتافتن : اِزْدَاءَب َالقربة؛ برداشت مشک را و شتافت. ( از منتهی الارب ).
ازداب. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ زِدْب.

فرهنگ فارسی

( ازد آب ) برداشتن

پیشنهاد کاربران

بپرس