ازد

لغت نامه دهخدا

ازد. [ اَ ] ( اِخ ) ابن غوث. رجوع به ازد ( پدر قبیله ) شود.

ازد. [ اَ ] ( اِخ ) ابن فتح. محدثی کشّی است.

ازد. [ اَ ] ( اِخ ) ابن النبیت. ابن عبدربه گوید: انما تزوج اراش بن عمروبن الغوث اخی الازدبن النبیت ، سلامة ابنة انمار. ( عقدالفرید ج 3 ص 312 ).

ازد. [ اَ ] ( اِخ ) پدر قبیله ای است در یمن که جمیع انصار از اولاد اویند و پدرش غوث نام داشت واو را ازد شنوءة و ازد عمان و ازدالسراة نیز گویند.( منتهی الارب ). مؤلف مجمل التواریخ گوید: سبا در عهد قیداربن اسماعیل پیغمبربود علیه السلام ، جد پیغامبر ما صلوات اﷲ علیه ، او راده پسر بود که قبیله های ، یمن بدیشان بازخوانند، و نام ایشان : حمیر، الازد، کنده ، مذحج ، انمار، بجیله ، خثعم ، غسان ، جذام ، لخم و بزرگترین همه حمیر بوده است ونسب بیشترین اعراب بدین فرزندان کشد معروف ، چون : بنی کنده و بنی لخم و بنی الازد و غیر آن. ( مجمل التواریخ و القصص ص 150 ). و نیز مؤلف مجمل ، الازدبن الغوث را جد جفنةبن عمرو اول ملوک غسانیان گفته است. ( مجمل ص 174 ). و او جد عمروبن الحی رئیس حجاز پس از عام الفیل است. ( تاریخ سیستان ص 49 ح 5 ) ( مجمل التواریخ و القصص ص 225 ح 3 از ابوالفدا ج 1 صص 79 - 80 ). و رجوع به حلل السندسیه ج 1 ص 295 و ازد در ماده ذیل شود.

ازد. [ اَ ]( اِخ ) نام قبیله ای از قبایل ده گانه عرب. ( سمعانی ).نام قبیله ای از عرب و اشعار این قبیله را ابوسعید بکری گرد کرده است. ( ابن الندیم ). قبیله ای مشهوره از طبقه سوم عرب ، و او بطنی از کهلان بن سبا و کثیرالشعوب است و پدر ایشان ازدبن الغوث بن نیت بن مالک بن زیدبن کهلان بن سبأبن یشجب بن یعرب بن قحطان است. قبیله ازدنخست در یمن بودند و سپس از اهل یمن جدا و در بلاد متفرق شدند. بنونصربن الازد در سراة و عمان مقیم شدند.بنوتعلبةبن عمرو موزیقیاء در یثرب و بنوحارثةبن عمرو ( گویند ایشان خزاعه باشند ) در مرالظهران مکة و بنوموزیقیاء بین بلاد اشعریین و عک ، کنار آبی بنام غسان و میان دو وادی موسوم به زبید و رمع اقامت گزیدند و مردمی که از این آب مشروب بودند غسانی نامیده میشدنداز آن جمله بنوالحارث و بنوجفنة و بنوکعب ، اما بنوثعلبه که آزادشدگان بودند از آن آب بهره نداشتند و بنام آن منسوب نگردیدند از جمله اولاد جفنة آل غسان ملوک شام باشند و از اولاد ثعلبة العتقاء، اوس و خزرج ، ملوک یثرب در جاهلیت ، و از ازد قبائل بسیار متفرع است و ایشان در شام و عراق و یثرب و عمان و غیرها دولت هاداشتند. و ازدالسراة که نیز ازد شنوءة نامند، قبیله ای باشند که در سراة نزول کردند و آنان بنوکعب الحارث بن کعب بن عبداﷲبن مالک بن نصربن الازد هستند، و ازد عمان آنانند که بعمان فرودآمدند و ایشان عتبک اهل مهلب اند و بسیار باشند، از جمله دوس رهط ابی هریرة و قامد و بارق و احجن و الجنادبة و زهران و تهامة و غیرهم و قبیله ازد مسلمان شدند. ( از ضمیمه معجم البلدان ). و رجوع بفهرست های امتاع الاسماع ، المعرب جوالیقی ، عقدالفرید، عیون الاخبار، سیرة عمربن عبدالعزیز و الموشح شود. || ازدالبصرة؛ قبیله ازد ساکن بصره : واﷲ لازدالبصرة احب الینا من تمیم الکوفة. ( از خطبه احنف بن قیس ) ( عقد الفرید ج 4 ص 218 ). || ازدالعراق ؛ قبیله ازد مقیم عراق. رجوع بعقد الفرید چ محمد سعید العریان ج 2 ص 52 و ج 4 ص 201 شود.

فرهنگ فارسی

قبیله ای عرب از قبایل معروف یمن .

دانشنامه عمومی

أزد. أزد ( به عربی: الأزد ) نام یک قبیله عرب از قبایل عرب قحطانی است که نسب این قبیله به کهلان بن سبا می رسد. بخشی از قبیله ی ازد به جنوب خراسان برای زمامداری مهاجرت داده شدند. بخشی از بنی ازد امروزه در بخش عربخانه شهر شوسف ساکن و به زبان عربی بدوی صحبت می کنند.
• شَنفَری ( شاعر عرب در زمان جاهلیت ) [ ۲]
ابوهریره ( از راویان حدیث در اسلام ) [ ۳]
ابن شاطر ( منجم و ریاضی دان ) [ ۴]
• جندب بن کعب ( از یاران مشهور علی بن ابی طالب ) [ ۵]
مهلب بن ابی صفره ( از والیان ولایت فارس در دوره بنی امیه )
نسب أزد اینگونه است:
أزد بن الغوث بن نَبْتٍ بن مالک بن زید بن کَهْلان بن سبأ بن یشجب بن یعرب بن قحطان بن هود بن شالخ بن ارفخشذ بن سام بن نوح بن لمک بن متوشلخ بن اخنوخ بن البارض بن مهلائیل بن قینان بن انوش بن شیث بن آدم[ ۶]
عکس أزد

ازد (مجارستان). شهر اُزد ( به مجاری: Ózd ) در بورشود - آبااوی - زمپلن در کشور مجارستان واقع شده است. جمعیت این شهر ۳۷٫۰۴۰ نفر[ ۱] است.
عکس ازد (مجارستان)عکس ازد (مجارستان)عکس ازد (مجارستان)عکس ازد (مجارستان)عکس ازد (مجارستان)عکس ازد (مجارستان)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

اَزْد
طایفۀ عرب قحطانی یمن، مرکب از چهار گروه به نام های ازد شَنُوة، ازد غَسّان، ازد السراة، ازد عمان. گروهی از این مردم پس از خرابی سد مأرب به حجاز آمده، به اوس و خزرج پیوستند و گروهی دیگر به کشور حیره رفته، از آن طریق به خدمت دولت ساسانی درآمدند. ازدیان حجاز در ۹ق مسلمان شدند؛ در جنگ های قادسیه و مداین و تصرف فارس شرکت داشتند و در خلافت معاویه تا سند پیش رفتند و در طول قرون اول اسلامی از آذربایجان تا بخارا پراکنده شدند. مُهَلّب بن ابی صُفره ازدی، از تابعین معروف، از فاتحان نامدار عرب است. آل مهلب نزدیک ۷۰۰ سال کانون پرورش ده ها وزیر، امیر، شاعر و دانشمند در سرزمین های شرقی خلافت اسلامی بود. روادیان آذربایجان از میان ازدیان مراغه برخاسته بودند. قلعۀ کاریان، مرکز حکمرانی ازدیان در فارس بود و حکومت عمان در قرن ۸ق در اختیار ازدیان قرار داشت.

پیشنهاد کاربران

اَزد ( Azd ) : نام عمومی مجموعه ای از قبایل کهن عرب. در شجره نامه های نسب شناسان و داستانهای قومی، اَزد عنوان قبیله ای بسیار کهن و فراگیر است که چندین قبیله مهم ، از جمله اوس، خزرج و خُزاعه از فروع آن دانسته شده اند، بی آنکه نام اَزد در تداول عام بر آنها اطلاق گردد.
...
[مشاهده متن کامل]

نام اَزد در روزگاران کهن به صورت اَشد نیز تلفظ میشده است. بر پایه منابع نسب شناسی، اَزد نام نیای مشترک این قبایل بوده است که با سلسله نسبی به صورت اَزد بن غوث بن نبت بن مالک بن زید بن کهلان بن سبا بن یشجب بن یعرب بن قحطان ، به قحطان منتهی می گردد.
اَزد در میان قبایل عرب به عنوان یکی از قبایل قحطانی برخاسته از یمن و به تعبیری دیگر از عرب عاربه شناخته می شود، اما نگفته نماند که بر پایه حدیثی منتسب به رسول اکرم ( ص ) به این مضمون که خطاب به تیراندازانی از انصار آنان را بنی اسماعیل خوانده است، شمار اندکی از نسب شناسان تبار اَزد را به طور خاص و قحطان را عموما به حضرت اسماعیل بازگردانیده اند.
بر پایه تلقی عام که در متون انساب و دیگر منابع کهن عربی بازتاب یافته است اَزد، شاخصترین نماینده تیره کهلان بن سبا بوده که همواره به عنوان رقیب و همتای حمیر ، دیگر فرزند سبا، مطرح شده است.
در داستانها، در سخن از قدیمترین روسای اَزدی، نام ثعلبه بن مازن بن اَزد ملقب به عنقا نام پسرش امرو القیس ملقب به بطریق و نواده اش حارثه بن امرو القیس ملقب به غِطریف به میان می آید که پادشاهی اَزد در فرزندان آنان دست به دست می شده است.
منبع: دایره المعارف بزرگ اسلامی

بپرس