ارزن زرین

لغت نامه دهخدا

ارزن زرین. [ اَ زَ ن ِ زَرْ ری ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از جرعه شراب است. ( برهان ). || حبابی که بر روی شراب بهم رسد. ( برهان ). حباب خُرد که از تیزی شراب در شراب افتد هنگام ریختن می در پیاله. ( مؤید الفضلاء ). || کوکب. ستاره. ( برهان ). || شراره آتش. ( برهان ). || جرعه می زعفرانی. ( مؤید الفضلاء ). || عرقی که بر پشت خم برآید :
گاو سفالین که آب لاله ترخورد
ارزن زرینش از مسام برآمد.
خاقانی.

پیشنهاد کاربران

بپرس