اخلاق پست مدرن

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] رویکرد متفکران پست مدرن به مقوله اخلاق به دو جهت گیری کاملا متفاوت تقسیم می شود و در اینجا به رویکرد دوم که بحث از اخلاق پست مدرن است، می پردازیم.
رویکرد اول مبتنی بر نگاه بدبینانه به انسان و عدم بهبود شرایط زیستش و در نتیجه مروج ناامیدی، بی معنایی و پوچی می باشد و بر این مبنا قائل به زوال اخلاق و از دست رفتن آن در جهان کنونی است. اما بر مبنای رویکرد دوم، امکان دگرگونی و پیشرفت در وضعیت انسان معاصر وجود دارد از این رو می توان نوعی اخلاق را برای او صورت بندی کرد. در این نوشتار در نظر داریم تا بر مبنای رویکرد دوم مؤلفه های اساسی اخلاق پست مدرن را برشماریم اما قبل از آن لازم است، مختصری با اصول تفکر پست مدرن آشنا شویم.
واکنش در برابر مدرنیه
تفکر پست مدرن را در واقع باید واکنش و عکس العملی در برابر مدرنیته دانست. مدرنیسم، که در معرفت شناسی واقع گر بود و بر این پایه همواره مدعی سیطره همه جانبه عقل بر هستی بود، دچار بحران و رکوردی بنیادی شد. از مهمترین دلایل ناکامی مدرنیته می توان به دو جنگ جهانی که از پیامدهای مدرنیسم بود اشاره کرد. بنابراین مدرنیته که مدعی آزاد سازی بشر از خرافه پرستی و موهومات بود اکنون خود، انسان ها را در چنگال علم و تکنولوژی اسیر کرده بود. در چنین شرایط و اوضاع و احوالی بود که تفکر پست مدرن مطرح شد و متفکران آن به نظریه پردازی پرداختند.
نفی فرا روایت
به اعتقاد بسیاری از متفکران پست مدرن از جمله لیوتار مهمترین ویژگی تفکر پست مدرن نفی فرا روایت است. مقصود از فراروایت اعتقاد به اصول و مبانی جهان شمول و عامی می باشد که برای همه انسان ها در همه زمان ها و مکان ها ثابت و جاودانه باشد. به عنوان نمونه آزادی مظلومان یا سیطره همه جانبه عقل بر عالم فراروایت هایی هستند که روایت ها و آرمان های دیگر بدان ها ختم می شوند. در جهان پست مدرن هیچ آرمان غایی و نهایی وجود ندارد که کثرت اهداف و آرمان های دیگر بشر را وحدت بخشد و به مثابه نقطه اتصالی باشد که همه آنها را به هم متصل کند. با نفی فراروایت حتی عقل هم که آرمان انسان مدرن بود تاریخی می شود و نسبیتی تمام عیار بر آن حاکم می گردد.
نقد خردباوری
...

پیشنهاد کاربران

بپرس