اخلاق در زندگی عالمان

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] سیره اخلاقی علما را می توان در سه بخش ۱: اخلاق فردی که شامل: الف: رفتارهای فردی مانند اخلاص، توکل، آخرت گرایی، تسلیم و رضا. ب: رفتارهای عبادی مانند ذکر خدا، شب زنده داری، انس با قرآن. ج: رفتارهای عملی مانند: کنترل نفس، عزت نفس، کنترل خشم. د: رفتارهای علمی مانند تواضع علمی، احترام به استاد. ۲: اخلاق اجتماعی مانند وفای به عهد، رعایت انصاف، حق پذیری، نحوه برخورد با شاگردان. ۳: اخلاق خانوادگی مانند احترام به پدر و مادر، معاشرت با مردم و خانواده، اشاره کرد.
حیات انسانی و الهی و معنای وسیع و گسترده اش بر پایه حرکت ها و نمود هایی شکل می گیرد که منشاء آن رهنمودهای پیامبران است و رهرو آن اولیاء ربانی. قلمرو این حیات تنها به دوری گزیدن از محرمات و روی آوردن به واجبات بسنده نمی گردد بلکه شرط لازم این گونه بودن تحقق بخشیدن و عمل به ارزش های والای اخلاقی و حرکتی دائمی و پیوسته بسوی کمال مطلق می باشد. با این تفصیل با نگرشی به رفتار عالمان راستین زندگی آنان را تجلی گاه روشنی از حقیقت فوق می یابیم چه اینکه در اولین نظر پی می بریم مکارم و ارزش های اخلاقی بوجود آورنده شالوده اعمال و رفتار آن بزرگان بوده است و بررسی برخی از این اعمال و رفتار بدین منظور است که اندکی از اهتمام آنان را در تخلق به اخلاق الهی نشان دهیم، چه اینکه این گونه اعمال و رفتار برخاسته از روحیات و ملکات نفسانی است و هر یک حاکی از خلقی در باطن است که در مجموع گویای صفات و ملکات نیک درونی آنان می باشد که به برخی از نمود های بارز اخلاقی در زندگی این عالمان اشاره می کنیم. شخصی از مرحوم (شیخ جعفر نجفی) صاحب کشف الغطاء سئوال می کند: چطور می توان در تمام عمر مرتکب گناه نشد و معصوم بودن ائمه (علیهم السّلام) چگونه است؟ شیخ با لطافت خاصی که مشخصه عظمت روحی ایشان می باشد جواب می دهد: من که فردی غیر معصوم هستم چهل سال است یک مکروه انجام نداده ام تا چه رسد به معصوم. با نگاهی به این پاسخ در می یابیم که انسان وقتی به ارزش های اخلاقی آراسته گردد چگونه روح دوری از گناه در وی پیدا می شود که حتی عمل مکروه هم انجام نمی دهد. در همین راستا آخوند ملا عبدالله شوشتری را می بینیم که در یکی از دیدارهایش با شیخ بهائی وقتی شیخ از ایشان درخواست نماز جماعت می کند آن جناب اندک تاملی کرده و بی توجه به این درخواست به منزل می رود. وقتی می پرسند: چرا نماز را به جماعت نخواندید؟! با خلوص فراوان که از هزاران سخن و نوشته موثرتر است جواب می دهد: دیدم چنان نیستم که اگر شیخ به من اقتداء کند در حالم تغییری حاصل نشود لذا اجابت ننمودم. بی شک هدف از این گونه مراقبت ها و خود نگهداری ها چیزی جز کمال یابی در سایه توجه به مسائل دقیق اخلاقی و اهمیت دادن به آنها نیست. این است که می بینیم شعاع این مراقبت و خودنگهداری تا آنجا پیش می رود که بجز اعمال و رفتار اندیشه و حالات درونی را نیز در بر می گیرد. از این رو بزرگان پیوسته مراقبند که درون خویش را نیز از ضد ارزش های اخلاقی پاک کرده و دور نگه دارند. همین گونه خواجه نصیرالدین طوسی را می بینیم که در مقابل ناسزاگوئی ها خشمگین نگشته و با حفظ متانت اشتباه بودن صفات منصوب به خود را روشن می سازد.
حکیمی، محمدرضا، بیدارگران اقالیم قبله، ص۲۱۸.
همواره اساتید بزرگ این خصلت عظیم را به شاگردان خویش توصیه نموده و خود در عمل نشان دهنده این صفت والا بوده و به حقیقت آن پی برده بودند که تواضع نه تنها بزرگی آنان را خدشه دار نمی کند بلکه آنها را بالا برده و مصداق فرمایش امام صادق (علیه السّلام) قرار می دهد که می فرماید: «ان فی السماء ملکین موکلین بالعباد فمن تواضع رفعاه و من تکبر وضعاه؛
فیض کاشانی، ملامحسن، محجه البیضاء، ج۶، ص۲۲۳.
از آنجا که در نظام ارزشی اسلام علم جایگاهی ارزشمند دارد عالمان و دانش پژوهان نیز مقامی رفیع داشته واحترام و بزرگداشت آنان از فضائل انسانی به شمار می آید. پرواضح است که این مقام و آن احترام، ویژه عالمانی است که همراه با تحصیلات علمی از فضائل معنوی و اخلاقی نیز بهره مند باشند.بدین سان چگونه می توان تصور نمود عالمانی که خود تربیت یافته این نظام الهی می باشند از این حقیقت به دور بوده و نسبت به دیگر علماء راستین و آگاه عصر خویش احترام نگذارند بلکه می بینیم برخی به هنگام شنیدن نام یکی از علماء زمان خود به پاس احترامش از جای بلند می شود. چنان که حاج ملاهادی سبزواری نسبت به شیخ انصاری این گونه بوده و با تعبیر «منه السلام والیه السلام و علیه السلام.» از وی به احترام یاد می کرد.
مدرسی چهاردهی، شرح حال ملاهادی سبزواری.
...

پیشنهاد کاربران

بپرس