اختواء

لغت نامه دهخدا

اختواء. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) قطعه ای از بلد جدا کردن. || نیزه زدن اسب رادر خواء، یعنی میان پاها و دستهای وی. || رفتن عقل کسی. || گرفتن همه آنچه نزد کسی است. || دزدیدن دد بچه گاو را و خوردن.

پیشنهاد کاربران

بپرس