احتکار کردن


برابر پارسی: انبار کردن

معنی انگلیسی:
hoard, to hoard (up)

فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) انبار کردن کا ( مخصوصا غله ) برای فروش بهنگام گرانی و کمیابی . ۲ - ( اسم ) بنداری انبارداری .

مترادف ها

hoard (فعل)
انباشتن، احتکار کردن، ذخیره کردن

engross (فعل)
جلب کردن، اشغال کردن، درشت نوشتن، احتکار کردن

speculate (فعل)
تفکر کردن، اندیشیدن، احتکار کردن، سفته بازی کردن، معاملات قماری کردن

فارسی به عربی

خمن , کنز

پیشنهاد کاربران

بپرس