اب طلاکاری

/~AbtalAkAri/

لغت نامه دهخدا

( آب طلاکاری ) آب طلاکاری. [ طِ / طَ ] ( حامص مرکب ) تذهیب. || اندودن به اکلیل.

فرهنگ فارسی

( آب طلاکاری ) ۱ - اندودن جسمی با آب زر تذهیب . ۲ - پیش. کسی که تذهیب کند . ۳ - اندودن جسمی با کلیل . ۴ - پیش. کسی که با اکلیل کار کند.
اندودن با کلیل

مترادف ها

gilt (اسم)
زراندود، اب طلا کاری

فارسی به عربی

ذهبی

پیشنهاد کاربران

بپرس