اهن تاب

لغت نامه دهخدا

( آهن تاب ) آهن تاب.[ هََ ] ( ن مف مرکب ) که با آهن تفته گرم شده باشد.
- آب آهن تاب ؛ آبی که آهن تفته در آن افکنند یا فروبرند و در طب بکار است.

فرهنگ فارسی

( آهن تاب ) ( اسم صفت ) آنچه با آهن تفته گرم شده باشد. یا آب آهن تاب . آبی که آهن تفته در آن افکنند یا فرو برند ( در طب مستعمل است ) .

پیشنهاد کاربران

بپرس