انگونه

لغت نامه دهخدا

( آنگونه ) آنگونه. [ گو ن َ / ن ِ ] ( صفت + اسم ) بر آنگونه. بدانگونه. بدانسان. بر آنسان :
بدانگونه آن لشکر نامدار
بیامد روارو سوی کارزار.
فردوسی.
بدانگونه آن سنگ را برگرفت
کزو ماند لشکر سراسر شگفت.
فردوسی.

فرهنگ فارسی

( آنگونه ) آنسان آن وجه .

فرهنگ معین

( آن گونه ) (نِ ) (ق مر. ) آن سان ، آن وجه .

پیشنهاد کاربران

از آن سان. [ اَ ] ( ق مرکب ) زانسان ( مخفف ) . آن سان. همان گونه. آن قسم :
بر آن روی جیحون یکی رزمگاه
بکردیم زانسان که فرمود شاه.
فردوسی.

بپرس