انچ

لغت نامه دهخدا

( آنچ ) آنچ. ( ضمیر + حرف ربط ) مخفف آنچه :
بیاورد جاماسب آنچ او بخواست
بپوشید و آنگاه برپای خاست.
فردوسی.
هرآنچ آفریده ست جفت آفرید
گشاده ز راز نهفت آفرید.
فردوسی.
وآنچ او خَلَق شود چه بود؟ مُحْدَث
هر عاجز این بداند و نادانی.
ناصرخسرو.
غافل کی بود خداوند از آنچ
رفت در این سبز و بلند آسیاش.
ناصرخسرو.
توانائی و آفرینش تراست
همی سازی آن کز تو آنت سزاست
تو آنچ از پیمبر رسیدت بگوش
بفرمان بجای آر و آن را بکوش.
اسدی.

فرهنگ فارسی

( آنچ ) مخفف آنچه
مخفف آنچه، آن چیز، هرچه، آن چیزکه، هرچیزکه، آنچت: آنچه تورا ، آنچش: آنچه اش، آنچه اورا

فرهنگ معین

( آنچ ) ( اِ اشاره مر. حر ربط . ) مخفف آن چه .

فرهنگ عمید

( آنچ ) آن چیز، هرچه، آن چیز که، هرچیز که.

دانشنامه عمومی

انچ ( به مجاری: Encs ) یک منطقهٔ مسکونی در مجارستان است که در ناحیه انچ واقع شده است. [ ۱] انچ ۳۱٫۱۳ کیلومتر مربع مساحت و ۷٬۰۵۲ نفر جمعیت دارد.
شهرهای باد دورنبرگ، ملداوا ناد بدوو، Kępno و Ghelința خواهرخوانده های انچ هستند.
عکس انچعکس انچعکس انچعکس انچعکس انچعکس انچ
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس