ان

/~An/

مترادف ان: ( آن ) ثانیه، حین، دم، طرفه العین، لحظه، لَمحه، نفس، وقت، حُسن، نزاکت، مال، متعلق

معنی انگلیسی:
that, instant, moment, indescribable, plural suffix rarely used for lifeless things, [indecent] shit

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

( آن ) آن. ( ضمیر، ص ) اسم اشاره بدور، چنانکه «این » اسم اشاره به نزدیک است. ج ، آنان ، آنها. و گویند آنان مخصوص بذوی الروح و آنها در غیرذوی الروح و هم در ذوی الروح مستعمل است :
نزد آن شاه زمین کردش پیام
داروئی فرمای زامهران بنام.
رودکی.
آمد آن نوبهار توبه شکن
پرنیان گشت باغ و برزن و کوی.
رودکی.
چو گشت آن پریچهره بیمار غنج
ببرّید دل زین سرای سپنج.
رودکی.
ز مرغ و آهو رانم بجویبار و بدشت
از آن جفاله جفاله از این قطارقطار.
عنصری.
سوی آسمان کردش آن مرد روی
بگفت ای خدا این تن من بشوی
از این اَزْغها پاک کن مر مرا
همه آفرین زآفرینش ترا.
بوشکور.
زن پیر رفت و می آورد و جام
از آن جام فرهاد شد شادکام.
فردوسی.
چنین گفت افراسیاب آن زمان
که آن نامور گرد خسرونشان.
فردوسی.
بیامد نشست از بر تختگاه
بسر برنهاد آن کیانی کلاه.
فردوسی.
فرستاد آیین گشسب آن زمان
کسی را برِ شاه گیتی دمان.
فردوسی.
کجا گیو و طوس و کجا پیلتن
فرامرز و دستان و آن انجمن.
فردوسی.
از آن پیشتر کآن گو پیلتن
درآید بخرگاهیان رزم زن.
فردوسی.
خیال خنجر او را شبی مه دید ناگاهان
به هر ماهی شود آن شب مه از دیدار ناپیدا.
مسعودسعد.
سالاری محتشم فرستاده آید بر آن جانب. ( تاریخ بیهقی ). حاجب بکتکین و آن قوم بازگشتند. ( تاریخ بیهقی ). من که عبدالرحمن فضولیم آن دو تن را... دریافتم و پرسیدم که امیر آن سجده چرا کرد. ( تاریخ بیهقی ). بوعلی کوتوال بگفته که از برادر ما آن شغل می برنیاید. ( تاریخ بیهقی ). تو که بونصری... ممکن نخواهی بودن در شغل خویش که آن نظام که بود بگسست. ( تاریخ بیهقی ). اندیشیدیم که مگر آنجای دیرتر بماند و در آن دیار باشد که خلل افتد. ( تاریخ بیهقی ). رعایا و اعیان آن نواحی در هوای ما [ مسعود ] مطیع وی گشته. ( تاریخ بیهقی ). استادم در خرد و فضل آن بود که بود... و آن طائفه از حسد وی هر کس نسختی کرد و شرم دارم که بگویم بر چه جمله بود. ( تاریخ بیهقی ). دانست که آن دیار تا روم... بضبط ما آراسته گردد. ( تاریخ بیهقی ). از چپ راه قلعه مندیش... پیداآمد و راه بتافتند و بر آن جانب رفتند. ( تاریخ بیهقی ). سالاری محتشم فرستاده آید بر آن جانب تا آن دیار را... ضبط کند. ( تاریخ بیهقی ). مقرر است که این تکلفها از آن جهت بکردند [ پدران ] تا فرزندان... بر آن تخمها که ایشان کاشتند بردارند. ( تاریخ بیهقی ). نامه ها رفت جملگی این حالها را به ری و سپاهان و آن نواحی نیز تا درست مقرر گردد. ( تاریخ بیهقی ). اهل جمله آن ولایات گردن برافراشته تا نام ما بر آن نشیند. ( تاریخ بیهقی ). ملوک روزگار... چون... بروند فرزندان ایشان که مستحق آن تخت باشند بر جایهای ایشان نشینند. ( تاریخ بیهقی ). سلطان مسعود گفت... ما... حرکت خواهیم کرد بر جانب بلخ تا... احوال آن جانب را مطالعه کنیم. ( تاریخ بیهقی ). سلطان مسعود را آن حال مقرر گشت.( تاریخ بیهقی ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

( آن ) ( اسم ) وقت هنگام لحظه ای که در آن هستی دم اندک زمان . جمع : آنات . یا آن به آن . لحظه به لحظه . یا در یک آن . در یک لحظه در یک دم .
مال سخت گرم
رودی است در فرانسه که از آرگون سر چشمه گیرد و به اوزا ریزد ۲۸٠ کیلو متر که ۱۱۷ کیلو متر آن قابل کشتی رانی است .
اگر : (شک نیاوردگان کرده یقین ان ولوشان بجای رای رزین . ) (دهخدا )
رودیست در فرانسه که از آرگون سرچشمه می گیرد .

فرهنگ معین

( آن ) [ ع . ] ( اِ. ) وقت ، هنگام ، زمان اندک . ج . آنات . ، در یک ~ در یک لحظه ، در یک دم .
چه (چِ )(ضم . حر. ) ۱ - چیزی که . ۲ - هر چیز.
۱ - پسوند دال بر زمان : بامدادان ، ناگاهان . ۲ - پسوند دال بر مکان و موطن : گیلان ، یونان ، ایران ، دیلمان . ۳ - پسوند حاصل مصدر است در آخر ریشة فعل : چادردران کردن ، راه جامه دران . ۴ - پسوند دال بر کثرت و استمرار در آخر اسم فاعل (مرخم . ): درم - ریزان
( اِ. ) از مصطلحات صوفیانه است و آن نوعی حسن و زیبایی است که قابل درک اما توصیف ناپذیر است .
[ په . ] (ضم . ) ضمیر اشاره برای دور. مق این .
(اِ ) [ ع . ] (حر. شرط ) اگر.
(اَ ) (اِ. ) (عا. ) پلیدی ، نجاست ، گه .

فرهنگ عمید

( آن ) برای اشاره به دور یا شخص غایب به کار می رود. &delta، تنها در صورت همراه شدن با یک اسم نقش صفت را می پذیرد.
تعلق و اختصاص چیزی به کسی را می رساند، مالِِ، متعلق به: سپهر ستاده زمین آنِ اوست / روان و خرد زیر فرمان اوست (فردوسی: ۳/۲۴۶ ).
* از آنِ: = آنِ
لحظۀ کوتاه، اندکی از زمان، دَم.
۱. نشانۀ زمان: صبحگاهان.
۲. نشانۀ زمان.
۳. نشانۀ صفت: گریان.
۴. نشانۀ جمع: زنان، زنوان، سالیان.

فرهنگستان زبان و ادب

آن
{shake} [فیزیک] بازۀ زمانی برابر با یک صدم میکروثانیه یا 8ـ10 ثانیه

واژه نامه بختیاریکا

( اِن (اُن) ) ( هُن ) ؛ از افعال اصلی؛ است؛ هست؛ وجود دارد
( آن ) اُ؛ او؛ هم؛ هَمهو؛ هو
یُو؛ و؛ مثلا گوسِندُو یعنی گوسفندان

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] آن. «آن» یکی از اصطلاحات به کار رفته در علم فلسفه بوده و به معنای وقت است.
«آن» یا دم (Instant ،moment) در لغت به معنی وقت است. گفته شده: اصل آن، اوان بوده است، الف اول آن حذف شده و او تبدیل به الف شده و این کلمه تبدیل به «آن» شده است.
اصطلاح شناسی
در اصطلاح فلاسفه، «آن» عبارت است از پایان گذشته و آغاز آینده. این دو، توسط «آن» از یکدیگر جدا می شوند. چنانکه در مباحث مشرقیه چنین آمده است: "عبارة عمّا یفصل الماضی عن المستقبل".
فخرالدین رازی، محمد بن عمر، المباحث المشرقیه، ج۲، ص۲۷.
ابوعلی سینا در پایان فصل ۱۳ بخش طبیعیات شفا می افزاید: «آن» در این معانی به کار می رود:۱. حد مشترک میان گذشته و آینده، یعنی «آنِ» حاضر که به فارسی «اکنون» می گوییم؛۲. هر فصل مشترک به طور اعم، اگر چه در گذشته یا آینده باشد؛۳. طرف و نهایت زمان، اگر چه دلالت بر اشتراک نداشته باشد، ولی همین اندازه که در تصور بتواند سبب ناپیوستگی باشد، کافی است بدین معنی که هرگاه ذهن بخواهد برای زمان، طرف و نهایتی بسازد آن نهایت را «آنی» تصور می کند، چنان که نهایت هر خطی به صورت نقطه تصور می شود؛۴. زمان کوتاهی که به «آنِ» حاضر بسیار نزدیک باشد. این معنی مترادف با الآن است که به فارسی «همین دم» یا «هم اکنون» گفته می شود و ممکن است مقصود گوینده گذشتۀ نزدیک یا آیندۀ نزدیک باشد، چنان که گوییم هم اکنون دیدم، اکنون می آیم.
ابن سینا، حسین بن عبدالله، الشفا (طبیعیات)، ج۱، ص۱۷۲.
...

[ویکی الکتاب] آن. معنی إِنَّ: یقیناً - بی تردید
معنی إِن: اگر- حرف نفی (دراین صورت بعد از آن إلّا یا لمّا می آید) - محققاً (در این مورد مخفف إنَّ می باشد مانند "وَإِن یَکَادُ ﭐلَّذِینَ کَفَرُواْ لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُواْ ﭐلذِّکْرَ ")
معنی إِنِ: اگر- حرف نفی (دراین صورت بعد از آن إلّا یا لمّا می آید)(درجمله "إِنِ ﭐسْتَطَعْتُمْ " چون دو ساکن به هم رسیده اند نون کسره گرفته است)
معنی أَنَّ: که - اینکه(حرف تأکید)
معنی أَن: که
معنی لَوْلَا أَن: اگر نبود که
معنی عَنْ: از
معنی عَنِ: از (در اصل "عَنْ "بوده که در عباراتی نظیر"عَنِ ﭐلَّذِی "چون به ساکن یا تشدید رسیده حرکت گرفته است)
معنی أَثَاماً: سزا-مجازات - کیفر سخت
معنی أَثْخَنتُمُوهُمْ: بسیار آنها را کشتید- برآنها غلبه کردید - آنان را از قدرت و توان انداختید (کلمه اثخان به معنای بسیار کشتن ، و غلبه و قهر بر دشمن است . کلمه ثِخَن به معنی غلظت و بی رحمی است و اثخان کسی به معنی بازداشتن و مانع حرکت وجنبش او شدن است مثلاً با کشتن او . د...
معنی أَثَرِ: اثر-جای پا
ریشه کلمه:
انی (۸ بار)

«آن» و «آنی» در اینجا به معنای آبی است که در نهایت حرارت و سوزندگی باشد ، و در اصل از مادّه «اِنا» (بر وزن رضا) به معنای «وقت» گرفته شده; زیرا آب سوزان به «وقت و مرحله نهایی» خود رسیده است.

[ویکی الکتاب] معنی إِنَّ: یقیناً - بی تردید
معنی إِن: اگر- حرف نفی (دراین صورت بعد از آن إلّا یا لمّا می آید) - محققاً (در این مورد مخفف إنَّ می باشد مانند "وَإِن یَکَادُ ﭐلَّذِینَ کَفَرُواْ لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُواْ ﭐلذِّکْرَ ")
معنی إِنِ: اگر- حرف نفی (دراین صورت بعد از آن إلّا یا لمّا می آید)(درجمله "إِنِ ﭐسْتَطَعْتُمْ " چون دو ساکن به هم رسیده اند نون کسره گرفته است)
معنی أَنَّ: که - اینکه(حرف تأکید)
معنی أَن: که
معنی لَوْلَا أَن: اگر نبود که
معنی عَنْ: از
معنی عَنِ: از (در اصل "عَنْ "بوده که در عباراتی نظیر"عَنِ ﭐلَّذِی "چون به ساکن یا تشدید رسیده حرکت گرفته است)
معنی أَثَاماً: سزا-مجازات - کیفر سخت
معنی أَثْخَنتُمُوهُمْ: بسیار آنها را کشتید- برآنها غلبه کردید - آنان را از قدرت و توان انداختید (کلمه اثخان به معنای بسیار کشتن ، و غلبه و قهر بر دشمن است . کلمه ثِخَن به معنی غلظت و بی رحمی است و اثخان کسی به معنی بازداشتن و مانع حرکت وجنبش او شدن است مثلاً با کشتن او . د...
معنی أَثَرِ: اثر-جای پا
تکرار در قرآن: ۱۵۶۹(بار)

دانشنامه عمومی

آن (بلژیک). ۵۰°۴۰′ شمالی شرقیشمالی شرقی
شهر آن ( به فرانسوی: Ans ) در شهرستان لیئژ در استان لیئژ در منطقه فدرال والوون در کشور بلژیک واقع شده است.
عکس آن (بلژیک)عکس آن (بلژیک)عکس آن (بلژیک)

آن (ساووا). آن ( به فرانسوی: Ayn ) یک کمون در فرانسه است که در ساووآ واقع شده است. [ ۱] آن ۷٫۴۴ کیلومتر مربع مساحت دارد.
عکس آن (ساووا)عکس آن (ساووا)عکس آن (ساووا)

آن (شخصیت). آن ( به انگلیسی: It ) که با اسامی دیگری همچون پنی وایز ( به انگلیسی: Pennywise ) نیز شناخته می شود، یک شخصیت تخیلی در رمان ترسناک آن نوشته استیون کینگ است. پنی وایز موجودی است که ماهیت مشخصی ندارد ولی در طی داستان بیشتر به شکل دلقک ظاهر می شود. محل زندگی او در شهر دری در ایالت مین آمریکاست، جایی که اتفاقات بیشتر کتاب های استفن کینگ نیز در آن رخ می دهد. پنی وایز هر ۲۷ سال یکبار از خواب طولانی خود بیدار شده و با شکار کردن بچه ها از ترس آن ها تغذیه می کند تا بتواند به زندگی خود ادامه بدهد. با اینکه او خود را به شکلی ظاهر می کند که قربانی بیشتر از هرچیزی از آن واهمه دارد اما بیشتر از همه به شکل یک دلقک ترسناک خود را نشان می دهد. پنی وایز توانایی هایی همچون تغییر شکل دارد و همچنین می تواند با استفاده از قدرت هایش بر روی ذهن افراد نیز تأثیر بگذارد و آن ها را وادار به انجام کارهایی نظیر قتل کند.
استفن کینگ در طی مصاحبه ای در سال ۲۰۱۳ و در جواب به اینکه ایده اصلی این شخصیت از کجا به ذهنش آمده گفت: «یادم است از خودم پرسیدم که کودکان بیشتر از هر چیز در دنیا از چه چیزی وحشت دارند؟ بله عجیب است اما پاسخی که به ذهن رسید دلقکها بودند. همه در بچگی وقتی برای اولین بار یک دلقک را می بینیم به خاطر ظاهر و گریمی که بر روی صورتشان است در ناخودآگاه از آن ها می ترسیم. برای همین هم تصمیم گرفتم پنی وایز را این گونه طراحی کنم». [ ۱] کینگ همچنین اعلام کرد که ایده زندگی کردن پنی وایز در فاضلاب را از داستان کلاسیک سه بز خشن بیلی الهام گرفته است. [ ۲]
تاکنون دو بازیگر در دو اقتباسی که از روی این رمان صورت گرفته است در نقش پنی وایز ظاهر شده اند. تیم کوری در مینی سریالی که در سال ۱۹۹۰ ساخته شد نقش این شخصیت را بازی کرد. گرچه بازی تیم کوری در نقش آن با استقبال مواجه شد اما خود مینی سریال توجهات چندانی را جلب نکرد. [ ۳] در اقتباس سال ۲۰۱۷ نیز که با عنوان آن ساخته شد، بیل اسکارشگورد نقش پنی وایز را ایفا کرد. هم بازی اسکارشگورد و هم خود فیلم با استقبال بسیار بالایی از سوی منتقدین و تماشاگران همراه بود. فیلم آن هم اکنون پرفروش فیلم ترسناک تاریخ سینما است و منتقدان آن را یکی از بهترین اقتباس هایی می دانند که تاکنون از کارهای استفن کینگ انجام شده است. [ ۴] [ ۵] بیل اسکارشگورد در دنباله فیلم آن که در سال ۲۰۱۹ اکران شد دوباره در نقش پنی وایز ظاهر شد. [ ۶]
عکس آن (شخصیت)عکس آن (شخصیت)عکس آن (شخصیت)

آن (عرفان). آن یکی از اصطلاحاتی است که در عرفان ایرانی و شعر فارسی به کار رفته است.
یکی از معانی «آن»، عبارت است از «لحظه و زمانی که خداوند طی آن مخلوقات را آفریده است تا خودش را به تجلی درآورد». در عین حال، معانی دیگر آن ممکن است مبهم باشد. [ ۱]
یکی از اشعار حافظ با این بین آغاز می شود: «شاهد آن نیست که مویی و میانی دارد/بندهٔ طلعت آن باشد که آنی دارد. » یکی از اشعار سلمان ساوجی که به این اصطلاح اشاره دارد، چنین است: «ترا آنی است در خوبی که هر کس آن نمی داند/خطی گل بر ورق دارد که جز بلبل نمی خواند». [ ۱]
عکس آن (عرفان)

ان (ا دو فرانس). اِن ( به فرانسوی: Aisne ) دومین شهرستان فرانسه است. این شهرستان در شمال این کشور قرار دارد و زیرمجموعه ناحیه پیکاردی می باشد . مساحت این شهرستان ۷٬۳۶۹ کیلومتر مربع و جمعیت آن ۵۳۵٬۴۸۹ نفر است. این شهرستان در سال ۱۷۹۰ بر پا گردید. [ ۱]
عکس ان (ا دو فرانس)عکس ان (ا دو فرانس)عکس ان (ا دو فرانس)عکس ان (ا دو فرانس)

ان (اوورنی رون آلپ). اَن یا اَ ( به فرانسوی: Ain ) اولین شهرستان فرانسه است. این شهرستان در شرق فرانسه قرار دارد و زیرمجموعهٔ ناحیهٔ اوورنی - رون - آلپ است. مساحت این شهرستان ۵٬۷۶۲ کیلومتر مربع و جمعیت آن ۵۷۴٬۳۷۷ نفر است. این شهرستان در سال ۱۷۹۰ برپا شد. [ ۱]
عکس ان (اوورنی رون آلپ)عکس ان (اوورنی رون آلپ)عکس ان (اوورنی رون آلپ)عکس ان (اوورنی رون آلپ)

ان (خواننده). چا هاک - یون ( زادهٔ ۳۰ ژوئن ۱۹۹۰ ) شناخته شده با نام هنری اِن، خواننده، بازیگر و مجری اهل کره جنوبی در حال فعالیت زیرنظر کمپانی جلی فیش می باشد. او به عنوان عضوی از گروه ویکس در می ۲۰۱۲ شروع به کار کرد. [ ۱] او کار خود را در بازیگری از سال ۲۰۱۴ با سریالی با عنوان «پادشاه هتل» با نقش نوآه آغاز کرد. [ ۲] بعد از آن او در سریال هایی همچون «خانواده در حال آمدن است» در سال ۲۰۱۵، «تشویق کن» در سال ۲۰۱۵ و «پسر فردا» در سال ۲۰۱۶ ایفای نقش داشته است. او مجری گری رادیوی خود را در سال ۲۰۱۵ با برنامهٔ «ویکس ان کی پاپ» آغاز کرد. [ ۳]
متولد چانگوون کره جنوبی، خانوادهٔ او متشکل از او، پدر و مادرش، یک برادر بزرگ تر و دو خواهر بزرگ تر می شود. او در دانشگاه هوان تحصیل کرده و یک سال را در ژاپن گذرانده است. [ ۴] قبل از شروع کارش همراه با ویکس، او در موزیکالی با عنوان «آهنگ عاشقانهٔ گوانگ هامون» حضور داشته و در مسابقات رقص بسیاری شرکت کرده است. او پیشینهٔ طولانی در رقص به خصوص در سبک های هیپ هاپ، باله، جاز و هم دوره دارد. در سال ۲۰۰۹، او در مسابقه ای که توسط کمپانی های اِس اِم، وای جی و جی وای پی برگزار می شد شرکت کرد و جایزه ای هم دریافت کرد. رقص چشم بستهٔ او، که طراحی آن هم توسط خودش بوده، جایزهٔ بزرگ را در جشنوارهٔ رقص جوانان کره دریافت کرد. [ ۵] [ ۶]
اِن یکی از ده کارآموزی بود که در برنامهٔ اِم نت با نام مایدول شرکت کرد و به عنوان عضوی از گروه شش نفرهٔ پسرانه ویکس انتخاب شد. او نهایتاً در سال ۲۰۱۲ همراه با ویکس با آهنگ ابر قهرمان شروع به کار کرد. [ ۷] [ ۱] [ ۸] [ ۹] او هم چنین در ویدیوی «بذار این از بین بره» از بریان جو و «تکونش بده» از سئو این گوک حضور داشته است. [ ۱۰] [ ۱۱]
در سال ۲۰۱۲، بعد از شروع به کار با ویکس، او عضوی از برنامهٔ «عاشق و آیدول» شد. [ ۱۲]
در سال ۲۰۱۳ همراه با انتشار آلبوم جکیل از ویکس، اِن طراحی رقص آهنگ «توی فوق العاده» را برای ریپکیج هاید انجام داد. [ ۱۳] او هم چنین در قسمت چهارم سریال وارثان همراه با دیگر اعضای گروه حصور داشته. در همان سال او اجراهایی دیگر از ویکس همچون «تاریکی رو روشن کن» را طراحی کرد و طراحی رقص استیج ویژهٔ ویکس با آهنگ «سنگسارِ عشق شده» از جاستین تیمبرلیک هم توسط او صورت پذیرفته است. [ ۱۴]
عکس ان (خواننده)

ان (رود). ان رودی است که از شامپاین - آردن سرچشمه می گیرد و به اوآز می ریزد. این رود از کشور فرانسه می گذرد.
عکس ان (رود)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

آن. آن (۱۶۶۵ـ۱۷۱۴)(Anne)
ملکۀ بریتانیای کبیر و ایرلند (۱۷۰۲ـ۱۷۱۴). در ۱۷۰۲ جانشین ویلیام سوم۱ شد. وقایع مهم دوران حکمرانی او عبارت اند از جنگ جانشینی اسپانیا۲، پیروزی های مارلبورو۳ در بلنهایم۴، رامیه۵، اودنارد۶، مالپلاکه۷، و اتحاد پارلمان های انگلستان و اسکاتلند در ۱۷۰۷ براساس قانون اتحاد۸. آن براساس تعالیم پروتستان پرورش یافت و در ۱۶۸۳ با شاهزاده جورج۹ (۱۶۵۳ـ۱۷۰۸) از دانمارک ازدواج کرد. از میان فرزندان آنان فقط ویلیام (۱۶۸۹ـ۱۷۰۰)، دوکِ گلاستر۱۰ به ۱۱ سالگی رسید. آن بیشتر عمر خود را به دوستی نزدیک با سارا چرچیل۱۱ (۱۶۵۰ـ۱۷۴۴)، همسر جان چرچیل۱۲ (۱۶۵۰ـ۱۷۲۲)، گذراند؛ جان چرچیل در ۱۷۰۲ لقب «دوکِ اول مارلبورو۱۳» را دریافت کرد. نفوذ خانوادۀ چرچیل تا حدودی به سبب دوری اختیارکردن آن از پدرش و حمایت از برادرشوهرش ویلیام اورانژ۱۴ (بعدها ویلیام سوم)، درخلال انقلاب شکوهمند۱۵ (۱۶۸۸) بود. تأثیرپذیری از خانوادۀ چرچیل، بعدها او را به مشارکت در توطئه های هواداران جیمز دوم (جیکوبی ها۱۶) سوق داد. اگرچه هوادار حزب توری (حزب محافظه کار)۱۷ بود، از ۱۷۰۴ تا ۱۷۱۰ با به روی کارآمدن دولتی موافقت کرد که اکثر اعضای آن هوادار حزب ویگ۱۸ (حزب لیبرال) بودند. از ۱۷۰۷ به بعد نفوذ خانوادۀ چرچیل کاهش یافت. پس از مشاجره ای تند در ۱۷۱۰، سارا چرچیل از دربار اخراج و اَبیگیل مَسِم۱۹ ندیمۀ آن شد. آن به مسم توجه کرد و مسم از نفوذش برای تقویت موقعیت هواداران حزب محافظه کار استفاده کرد. آن در زمینۀ جانشینی، به اعتبار وابستگی خانوادگی، اعتقاد داشت که برادر ناتنی اش جیمز ادوارد استوارت۲۰، معروف به مدعی پیر۲۱ (فرزند جیمز دوم از همسر دومش ماری مودنا۲۲یی)، باید به سلطنت برسد. به هر حال، براساس سند قانون جانشینی۲۳، مصوب ۱۷۰۱، جانشینی پادشاه پروتستان تضمین شد و پس از ملکه آن، جورج اول، نتیجۀ جیمز اول، به سلطنت رسید.

مترادف ها

minute (اسم)
یادداشت، دم، مسوده، پیش نویس، لحظه، ان، دقیقه، گزارش وقایع

moment (اسم)
دم، اهمیت، زمان، هنگام، لحظه، ان، موقع

instant (اسم)
دم، لحظه، وهله، ان

split second (اسم)
ان، قسمتی از ثانیه

those (ضمير)
ان، انها، انان

that (ضمير)
ان، ان یکی، اشاره بدور

it (ضمير)
او، ان، آن، ان چیز، ان جانور

yonder (قید)
دور، ان، آنجا، انسو، انطرف

yon (قید)
ان

فارسی به عربی

تغوط , دقیقة , ذلک , لحظة , هنالک , هو

پیشنهاد کاربران

ان در پارسی خیلی کابرد دارد!
نخست اینکه این واژه آن عن نیست.
ان می تواند برابر آن باشد که گونه ای از نام اشاره ( اسم اشاره ) است و نام اشاره دور در زبان پارسی است.
ان می تواند نشانه چندگانه ( جمع ) کردن باشد در زبان پارسی، برای نمونه درختان
...
[مشاهده متن کامل]

اگر ان برای چندگانه کردن یک وازه بیاید و آن واژه پایانش واج ه بود، آن ه برداشته می شود و به جای اینکه ان را به واژه بییفزاییم، "گان" را می افزاییم برای نمونه واژه ان=واژگان.
بنگرید که برای نمونه ما برای واژگان نمی گوییم واژ گان، می گوییم واژه گان.
پس خود واژه را می گوییم افزون بر گان. پس برای نمونه واژگان را به شیوه "واژه گان " می خوانیم.
ان می تواند پیشوند هم قرار گیرد در پارسی پهلوی اَن برابر "بی" است. برای نمونه اَنسپاس برابر بی سپاس است.

طبق تحقیقی که من کردم ( ( ان ) ) به معنی میوه هست
ان نار=میوه نار یا همان آتش
ان گور= میوه گور یا همان خاک
ان ناب= میوه ناب
ان جیر = ان نخجیر یا همان شکارگاه
ان به = میوه به یا بهترین
ان ناب= میوه ناب و ارزشمند
...
[مشاهده متن کامل]

ان بار= بار میوه
ان جبین. . . . . . و غیره
با عرض پوزش از آنجایی که این محلی است برای تحقیق. . ایرانی های باستان برای هر چیزی که به انسان ربط داشته اسم بد نمی گذاشتند مانند شمرگاه ( چه برای مرد و چه برای زن ) . . . . . کان ( محل استخراج ) . . . . و آن چیزی که پس ورود اعراب به ایران از محصول انسان به اشتباه با عین نوشته می شود نیز با الف نوشته می شده و به معنی ثمره و تولید انسان محسوب می شده.

آن: آن، دَم، گاه، هنگام، اندک - زمان، اندک - وخت، لَخت
صرف آن مصدر یا فعل یعنی انیدن در زمان و بیزمانی ماضی بعید استمراری یعنی در گذشته دور دست و در حال جاری بودن :
در حالی که تو ای دلبر عزیز و محبوبم زنگ در یا تلفن را به صدا در آورده بوده ای من مشغول یا در حال انیدن بوده ام ، لذا به رسم و سنت پسا مدرنیان بسی پوزش می طلبم بابت آن تاخیر در افتتاح یا گشودن یا باز کردن در به روی مبارک یا برداشتن گوشی تلفن و استماع یا شنیدن صدای نازنین شما و قول می دهم که در آینده چنین قصور و کوتاهی از طرف من سر نزد و امیداوریم که زنگ زدن ها هم از طرف تو بی موقع روُخ ندهند در حالی که چشم و گوش دل من در واترکلوست در حین رفع حاجت و نیاز تن خاکی مشغول روئیت یا مشاهده جمال و جلال بی مثال و شنیدن کمال تام و بی نقصان سلطان عشق باشند.
...
[مشاهده متن کامل]

دلا ای ان یک آن در خود سفر کن تا عمق و ژرفا / وانگاه باز آ و خبر کن مرا از نهاد ناپایدار این دنیا/
تا منم واقف گردم و شوم بیدار و هوشیار و آگاه /
که چگونه شخصیت ها و چهره های هفتگانه این دنیا/ پشت سر و در طول همدیگر خارج میشوند از قوه به فعل / و به ظهور و پیدایش و کثرت میرسند و میشوند ظاهر و پیدا / سمبل های سنگی گردونه مهر و چرخه تولد در این باره چه میگویند بما خموش و گویا / آیا پیام نمادی شان این نبوده ست که تدریجی و خطی و متصل و پیوسته جاودان نمی باشند عشق ها و زندگانی های ما/ بلکه اشتدادی یا جهشی و منفصل و منقطع یا ناپیوسته و دایره وار / هر بار در مداری برتر و کمال یافته تر از قبلیان یا پیشی ها / تا آخر رسیم و رسند در پایان این شاهراه به سطح کمال ایده آل خوبی ها و زیبایی ها /لیلیا مرین ان ت را بر سر انیت و انانیت ات که مرا خوش نیاد / برین آن را بر سر کج روی های دل برده و سر و فهم و عقل از دست داده شده این مجنون/ تاکه شاید از رنگ و بوی انت و رسم و روش انیدنت وی را ز قبل و پیش خوش تر آید/ این ان بر سر آن دل و سر و فهم و عقل که نداند در این حال و جا و در این زمان و مکان / که چه بودند این و آن انو در ازل و که باشند دوباره در ابد و در آن حال و جا در آن لازمان و لامکان / شیخا دست کم بگذار که دیگران رسند به سعادت های نسبی دنیوی در همین جا و حال در این زمان و مکان/ در عوض پیشکش خود و جمیع گذشتگان و حالیان و آیندگانت باد ان شاءالله کلیه سعادت های برزخی و اخروی در لازمان و لامکان/بیا تا با هم پیاله ای از شراب ویانه و قندی نوشیم در همین جا و حال بر گرد این میز زرین/ که به قول حافظ شیرین سخن نمونه اش را نیابی در قنات کوثر و جویبار زمزم در بهشت برین/

" اُن" ها، موجودات جاودانه یا ذرّات نور در جهانِ روشنی، واسطه ی میان زُروان و جهان اند در آموزه های مانی.
او = آن
همه کارم ز خودکامی به بدنامی کشید آخر
نهان کِی مانَد آن رازی کزو سازند محفل ها
حافظ
دو معنی دارد : ۱. نزدیک ، حاضر ، پیدا ، قریب:
مثل زمان اکنون را آن می گویند چون خیلی به ما نزدیک است یا آب وقتی به آخرین درجه ی جوش خودش می رسد آن را حمیم آن می گویند یعنی آبی که به نزدیک ترین و آخرین نقطه ی جوش خود رسیده است.
...
[مشاهده متن کامل]

۲. تعلق و اختصاص را می رساند : مثلا می گوییم این جعبه برای چی اینجا است؟ می گوید برای آن که در مواقع اضطراری استفاده کنیم. یعنی بودن جعبه در اینجا تعلق و اختصاص دارد به آن که در آینده از او برای مواقع اضطراری استفاده کنیم.
یا می گوییم برای چه دیر آمدی؟ می گوید برای آن که ماشینم خراب شد . یعنی دیر آمدن من تعلق و اختصاص دارد به خراب شدن ماشینم.

ان : یکی از علامت های اصلی جمع در زبان فارسی است. مانند درخت که جمع آن می شود درختان یا درخت ها
ان : یکی از علامت های مثنی یا دوتا در زبان عربی است. مانند: أخوان یا دو برادر.
ممنون و سپاس برای نوشتن دیدگاهتان
ولی درباره واژه ( انداختن ) کارساز نیست. همچنین انبر بسیاری چیزها را می بُرَد و هسته تنها یکی از آنهاست و یا انبار جای نگهداری تنها هسته نیست. در جاهایی مصادره به مطلوب شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

1 - پیشوندِ ( اَن ) و ( هَن ) با پیشوند ( هم ) نباید یکی انگاشته شوند. بگمانم تنها در برخی کارواژه ها اَن و هَم معنای یکسانی پیدا می کنند ولی این دو از یکدیگر جدا هستند که اگر چنین نیز باشد، به سود زبان پارسی است چراکه افزایش شمار پیشوندها، شمار واژگان را به طور فزاینده ای بالا می برد.
2 - ( اَن ) و ( هَن ) در زبان اوستایی و پهلوی بکار می رفته اند و یک پیشوند کم و بیش فراگیر در زبانهای هندواروپایی است که در زبان آلمانی به دیسه ( an ) و در زبان انگلیسی به دیسه ( at یا on ) در آمده است. چنانکه در زبان آلمانی کارواژگانی همچون:anbringen، andeuten، anfangen و. . . را داریم که an در آنها یک پیشوند است. کاربردِ آن در زبان اوستایی و همچنین شاید در زبان آلمانی می تواند رهگشا باشد.

به نظر من پیشوند جدایی ناپذیر �اَن� به معنای هسته است. و مدفوع انسان را کنایتا ان می گویند که بعدها معنی اصلی آن شده است گویا هسته از مقعد انسان خارج می شود. اگر پیشوند ان را به معنای هسته بگیریم کلمات زیر این معانی را خواهند داشت:
...
[مشاهده متن کامل]

انگور: محل دفن هسته یعنی انگار هسته در آن دفن شده است.
انجیر: هسته ریز یعنی چیزی که هسته های خیلی ریز دارد.
انبر: وسیله ای که هسته می برد.
انبار: مکانی که هسته در آن جمع آوری می شود.
اندیشه: فعل و انفعالاتی و تحلیل هایی که در هسته مغز اتفاق می افتد
انباز: هسته باز یعنی کسی که برای فریب مردم هسته را در دست خود طوری می چرخاند که مردم متوجه سرقت و کم شدن هسته نمی شوند.
انبوه:
انگیزه:
انجام:

( اَن ) یک پیشوند جدایی ناپذیر در زبان پارسی است. بمانند زبان آلمانی که با پیشوندهای جداپذیر و جدایی ناپذیر روبرو هستیم، در زبان پارسی نیز پیشوندهای جداپذیر و جداناپذیر داریم:برای نمونه:
( برخوردن. . . برمی خورد ( ( بر ) پیشوند جدایی پذیر است ) .
...
[مشاهده متن کامل]

( انجامیدن. . . می انجامد ( ( اَن ) پیشوند جدایی ناپذیر است ) . دیگر نمونه ها:انداختن، انبازیدن/انباختن، اندودن، اندوختن، ( انگاشتن؟! ) ، انبوسیدن ( پدیدآوردن، موجود گردیدن ) ، اندیشیدن، انباشتن و. . .
بسیاری بر این باورند که ( اَن یا هَن ) با ( هم ) پیوند معنایی دارد که به گمان من، در واژگان بسیاری همچون اَنباشتن و انبازیدن و. . . درست می باشد، ولی گمان من این است که این پیشوند معنای دیگری هم می دهد. برای نمونه در واژه انداختن، گمان نمی کنم ( ان/داختن ) معنای ( هم ) بدهد. ( دوستان آگاه خواهشمندم چنانچه در این زمینه آگاهی دارید، من را یاری کنید ) . باسپاس

دستشویی متفو
آن به معنی: دم ، لحظه ، روز ، در ایران باستان به معنی خورشید و روز بوده است
اِنَّ = یقیناً ، بی تردید ، که ، اینکه ( حرف تاکید )
اِن = اگر ، حرف نفی
عَن / عَنِ = از
واژه هان یا هین گویش دیگر سان san به معنای دارا - مالک ( بودن ) lord از ریشه هندواروپایی senh به معنای gain یافتن، تسخیر، کسب است که امروزه آنرا خان xān میخوانند. از تکرار هان واژه هانهان ( مانند شاه شاهان=شاهنشاه ) و سپس هاهان و خاقان به دست آمده که لقب پادشاهان ترکستان بوده است.
...
[مشاهده متن کامل]

هات از ریشه هان در واژگان هاتیک hātika و هاتونhātuna ( ئون=پسوند زنیت در اوستایی ) به معنای خانم lady به کار رفته که هاتون را امروزه خاتون xatun میخوانند. بدل شدن هاتون به خاتون مانند بدل شدن هورشید به خورشید است. واژه هین در کوردستان و لورستان و واژه آن در پارسی به معنای مال - ملک ( از آن شما =هین شما - از آن او=هین او ) گویش دیگر هان هستند.
منبع : http://parsicwords. mihanblog. com/

�آن� به معناى مایعی است که در نهایت سوزندگی باشد.
که ، اینکه ، قطعا
معنی إِنَّ: یقیناً، بی تردید، بی گمان. مانند "ﻗُﻞْ ﺇِﻥَّ ﺍﻟﻠَّﻪَ ﻗَﺎﺩِﺭ"
معنی إِن: اگر - حرف نفی ( دراین صورت بعد از آن إلّا یا لمّا می آید ) - محققاً ( در این مورد مخفف إنَّ می باشد مانند "وَإِن یَکَادُ ﭐلَّذِینَ کَفَرُواْ لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُواْ ﭐلذِّکْرَ " )
...
[مشاهده متن کامل]

معنی إِنِ: اگر - حرف نفی ( دراین صورت بعد از آن إلّا یا لمّا می آید ) ( درجمله "إِنِ ﭐسْتَطَعْتُمْ " چون دو ساکن به هم رسیده اند نون کسره گرفته است )
معنی أَنَّ: که - اینکه ( حرف تأکید )
معنی أَن: که
معنی لَوْلَا أَن: اگر نبود که
روشی برای یادسپاری بهتر :
حروف" أَن" و "اِن" را با شبه جمله ی"اَکِّه هِیْ" محک می زنیم متوجه می شویم که [اَ] در "اَکِّه هِیْ" با حرف "أَن" متناسب است و معنی آن [که] است چراکه در "اَکِّه هِیْ" وجود دارد و به حرکت نون هیچ گونه توجهی نمی کنیم در همه ی موارد معنی [که] می دهد. اما در مورد حرف "اِن" اگر نون تشدید داشته باشد معنی "بی تردید" می دهد و اگر نون ساکن باشد یا معنی " اگر" می دهد یا معنی "نیست" و تمام.
در ضمن معنی :
عَنْ: از
معنی عَنِ: از ( در اصل "عَنْ "بوده که در عباراتی نظیر"عَنِ ﭐلَّذِی "چون به ساکن یا تشدید رسیده حرکت گرفته است )

آن در تاریخ بیهقی به معنی " نصیب" و " قسمت" آمده است.
" عاقبت کار ایشان همان بود که از آن ِ این وزیر آمد" ( یعنی نصیب این وزیر شد. )
تاریخ بیهقی، دکتر فیاض، ۱۳۸۴ ، ص ۲۲۳.
بدرستی که
اگر _ نسیت
اشاره به بالا منظور ( باران )
آن یا آنو یکی از خدایان میان رودان است.
در عرفان، حد فاصل میان گذشته و آینده می آید.
مانند انسان
ضمن تشکراز اقای حسین فلاح در شهرستان دشتستان به محل و گودی که آب در ان جمع میگیرد ان گفته میشود که به معنای محل ومکان ذخیره آب است.
پیشوند"اَن" به معنی و مفهوم مجموعه، مجتمع، با هم و یکجا بودن است. وبرای ساختن اسم نیز بکار رفته است. مثلاً نام میوه هایی مانند "انگور" و "انار" به این مضمون اشاره دارد. و به میوه هایی اطلاق می شود که از
...
[مشاهده متن کامل]
تعداد زیادی عنصر به هم چسبیده و در قالب یک بسته می باشند. در واژه هایی مانند " انبار" و انباز" نیز معنی ومفهوم مکان را می دهد یعنی جایی که چیزهایی در آن بصورت یکجا آورده شده و یا قرار گرفته است.

معنی: زبانِ بدن، حالت های شخصیت، تَنگویی، پیکر بیان،
body language !
این رفتار ها می تواند مربوط به :
1. وضعیت و حالت های بدنی ( مثل: محلّ قرار گرفتن و چگونگی بدن مانند: سر و گردن، دست ها، پاها - نحوه دست دادن، نشستن، ایستادن، راه رفتن، خوابیدن و. . . )
...
[مشاهده متن کامل]

2. حرکات بدن ( مثل: حالت ها، ادا و اطوار ها ( ( ژست ها ) ) )
3. اشارت ( رمز و ایما ) و جلوه های هیجانی صورت و چشم و ابرو و. . . باشد.
یکی از شیوه های بکارگیری زبان بدن: پانتومیم ( ادا اطوار، ادا بازی ) هست، که بارزترین نمونَش: چارلی چاپلین
این مبحث در ادبیات عاشقانه: آنچه عاشق را به سوی معشوق جذب می کند،
تنها زیبایی و خوشگلی معشوق نیست؛این که، معشوق چجوری دلبری می کند یا چگونه بدنش و اَعمالش را
بکار می گیرد تا به دل عاشق بشیند، موضوعی کلیدی و مهمتر است.
مثالی از شعر وحشی بافقی:
تو قد بینی و مجنون جلوه ی ناز / تو چشم و او نگاه ناوک انداز
تو مو بینی و مجنون پیچش مو / تو ابرو او اشارت های ابرو
یعنی: برای مجنون کرشمه، خرامیدن، گرازان و راه رفتن با ناز یار، دل انگیزتر از بلندی قد اوست -
افسون نگاه معشوق، عاشق را بیشتر مفتون می کند تا شکل چشمان او -
پیچش مو دلرباتر از خود مو است - اشارت ابرو مهمتر از خود ابرو است.
همه عواملی که به کیفیت و چگونگی بکارگیری بدن مربوط می شود در ادبیات فارسی ( آن ) می گویند.
این واژه قدمتی دراز دارد و شاعران زیادی درباره ی آن شعر سروده اند.
مثالی از شعر حافظ:
شاهد آن نیست که مویی و میانی دارد /
بنده ی طلعت آن باش که آنی دارد
معنی: معشوق ( محبوب، زیبارو ) کسی نیست که زیباست ( مثل: مو خوشگل و کمر باریک و. . . ) دارد/
بنده ی چهره ی کسی باش که زبانِ بدن ( حالت های شخصیت ) جالبی داشته باشد.
مثالی از شعر سعدی:
صبر از وصال یار من، برگشتن از دلدار من/
گر چه نباشد کار من، هم کار از آنم می رود
معنی: اگرچه صبور بودن در راه رسیدن به یار و دل بُریدن از او/
کار من نیست! ولی همونَم با ( اشارت یار ) سر و سامان می گیرد
( ( کار از آن رفتن: کنایه از سر و سامان گرفتن، روال و هماهنگ شدن ) )
اگه در شعر فرزاد فرزین به جای واژه ی حال، ( آن ) را بکار می بردیم شعر زیباتری می شد:
من به فدای نگاه تو / دوست دارم اینجوری آنِ تو!

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٨)

بپرس