امد و نیامد داشت

لغت نامه دهخدا

( آمد و نیامد داشت••• ) آمد و نیامد داشتن. [ م َ دُ ن َ م َ ت َ ] ( مص مرکب ) آمدنیامد داشتن. برای بعضی یُمن و برای بعضی شآمت داشتن. برای برخی خجسته و میمون و برای برخی شوم و بداُغر بودن : مرغ خواباندن آمد و نیامد دارد. سرکه انداختن آمد و نیامد دارد.

پیشنهاد کاربران

بپرس