اش بچگان

لغت نامه دهخدا

( آش بچگان ) آش بچگان. [ ب َ ] ( اِ مرکب ) جندبیدستر. جندبادستر. قندزقوری. قندقیرس. ( مخزن الادویه ). گندبیدستر. جندقضاعه. گندسکلابی. خایه سگ آبی. جندقندز. قسطور. قسطوریون :
جندبیدستر آش بچگانست
که کند دفع علت صبیان.
یوسفی طبیب.

فرهنگ فارسی

( آش بچگان ) ( اسم ) جند بید ستر گند بید ستر خای. سگ آبی .
جند بیدستر قند قیرس

فرهنگ عمید

( آش بچگان ) = جند۱ * جند بیدستر

پیشنهاد کاربران

بپرس