اسوس

لغت نامه دهخدا

اسوس. [ اَ وَ ] ( ع ص ) ستور که در سرین آن بیماری سوس باشد. ( منتهی الارب ). || ( ن تف ) نعت تفضیلی از سائس ، سائس تر : اما امةالفرس فاهل الشرف الباذخ و العز الشامخ و اوسطالامم داراً و اشرفهااقلیماً و اسوسها ملوکاً. ( طبقات الامم قاضی صاعد ).

اسوس. [ اَ ] ( اِخ ) این نام در کتاب اعمال رسولان ( 20: 13 ) آمده. شهری است در جوار دریا از مقاطعه ترواس در شمال میسیا برابر جزیره میتیلینی. ( قاموس کتاب مقدس ).

دانشنامه عمومی

آسوس، یک شهر کوچک و به لحاظ تاریخی غنی در منطقه آیواجیک، استان چاناق قلعه در ترکیه امروزی می باشد. ارسطو پس از ترک آکادمی افلاطون در آتن به این شهر رفت. [ ۱] وی در آکادمی اسوس به عنوان رئیس گروهی از فلاسفه و دانشمندان به جانورشناسی و زیست شناسی پرداخت. [ ۱] و هنگامی که هخامنشیان به آسوس حمله نمودند از آنجا گریخت و به مقدونیه باستان رفت. جایی که در آن به تدریس اسکندر پسر فیلیپ مشغول شد. [ ۱]
عکس اسوسعکس اسوس
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس