اسمانی

/~AsemAni/

مترادف اسمانی: ( آسمانی ) هوایی، فلکی، عرشی، قدسی، ملکوتی، آبی رنگ

متضاد اسمانی: ( آسمانی ) ارضی، خاکی، زمینی

معنی انگلیسی:
heavenly, celestial, divine, sky-blue, ethereal, godlike, holy, supernal

لغت نامه دهخدا

( آسمانی ) آسمانی. [ س ْ / س ِ ] ( ص نسبی ) سماوی. فلکی. سپهری. چرخی. گرزمانی. گردونی. || نجومی. احکامی. احکام نجومی :
ولیکن اتفاق آسمانی
کند تدبیرهای مرد باطل.
منوچهری.
|| عِلوی : اجرام آسمانی. || آسمانی ، آبی آسمانی ؛ رنگ آبی روشن. || نوعی از آتش بازی. || ربانی. الهی. خدائی. لاهوتی. غیبی. طبیعی. قدرتی ( باصطلاح عوام ) :
وگر آسمانی جز این است راز
چه باید کشیدن سخنها دراز.
فردوسی.
همان نیز چیزی که کانی بود
کجا رستنش آسمانی بود.
فردوسی.
شما را همه شادمانی بود
مرا اختر آسمانی بود.
فردوسی.
مگر کآسمانی دگرگونه کار
فراز آید از گردش روزگار.
فردوسی.
مگر آسمانی سخن دیگر است
که چرخ روان از گمان برتر است.
فردوسی.
اگر آسمانی چنین است رای
کسی را به راز فلک نیست پای.
فردوسی.
و هرکه از فیض آسمانی و عقل غریزی بهره مند شد... آرزوهای دنیا بیابد ودر آخرت نیکبخت گردد. ( کلیله و دمنه ). و افعال و اقوال او را بتأیید آسمانی بیاراست. ( کلیله و دمنه ). کسب از جائی که همت بتوفیق آسمانی آراسته باشد آسان دست دهد. ( کلیله و دمنه ). و بر خردمند واجب است که بقضاهای آسمانی رضا دهد. ( کلیله و دمنه ).
منگر ای مظلوم سوی آسمان
کآسمانی شاه داری درزمان.
مولوی.
بخت و دولت بکاردانی نیست
جز بتأیید آسمانی نیست.
سعدی.
|| به وحی. به تنزیل : کتب آسمانی. احکام آسمانی.

فرهنگ فارسی

( آسمانی ) ( صفت ) منسوب به آسمان . ۱ - سماوی فلکی سپهری : اجرام آسمانی . ۲ - نجومی احکام نجومی . ۳ - ربانی الهی خدایی . ۴- آبی روشن . ۵ - نوعی از آتش بازی .
فلکی

فرهنگ معین

( آسمانی ) ( ~. )(ص نسب . ) ۱ - سماوی ، سپهری . ۲ - نجومی . ۳ - عالی . ۴ - آبی روشن . ۵ - خدایی .

فرهنگ عمید

( آسمانی ) ۱. مربوط به آسمان.
۲. الهی، ربانی، خدایی: بخت و دولت به کاردانی نیست / جز به تٲیید آسمانی نیست (سعدی: ۸۴ ).
۳. مربوط به تقدیر و سرنوشت.
۴. به رنگ آسمان، آبی آسمانی، آبی روشن، آبی کم رنگ.
۵. (حاصل مصدر ) [قدیمی، مجاز] ارجمند بودن، گران قدر بودن.

دانشنامه عمومی

آسمانی (سرده). آسمانی، شپشو ( نام علمی: Anabasis ) نام یک سرده از تیره تاج خروسیان است.
عکس آسمانی (سرده)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

آسمانی
سماوی

فارسی به عربی

سماوی

پیشنهاد کاربران

تعدادی از واژگان علم نجوم به انگلیسی:
astronomy = علم نجوم
The solar system = منظومه شمسی
The sun = خورشید 🌞
Mercury = عطارد، تیر
Venus = زهره، ناهید
Earth = زمین 🌎
...
[مشاهده متن کامل]

Mars = مریخ، بهرام
Jupiter = مشتری، هرمز
Saturn = زحل، کیوان
Uranus = اورانوس
Neptune = نپتون
space = فضا
galaxy = کهکشان
orbit = مدار
meteorite = شهاب سنگ
comet = ستاره دنباله دار
asteroid = سیارک
asteroid belt = کمربند سیارک ها ( بین مریخ و مشتری )
meteor / shooting star / falling star = شهاب سنگی که در حال سوختن وارد اتمسفر زمین می شود
black hole = سیاه چاله
dark matter = ماده تاریک
gravity = جاذبه
axis = محور
star = ستاره
eclipse = خورشید گرفتگی، ماه گرفتگی
solar eclipse = خورشید گرفتگی
lunar eclipse = ماه گرفتگی
supernova = سوپرنوا، ابرنواختر
the Big Bang = بیگ بنگ
constellation = صورت فلکی
cosmology = کیهان شناسی
dwarf planet = سیاره کوتوله
light year = سال نوری
terrestrial = زمینی، خاکی
celestial = آسمانی
extraterrestrial = فرازمینی

سمایی. . . . .
سپهرین
سماوی

بپرس