استیاژ

فرهنگ اسم ها

اسم: آستیاژ (پسر) (فارسی) (تلفظ: āstiyāž) (فارسی: آستياژ) (انگلیسی: astiyazh)
معنی: نام آخرین پادشاه ماد، ( = آستیاگس، استیاگ و ایشتوویگو )، ( در فارسی باستان، arštivaiga )، نیزه انداز، ( اَعلام ) نام آخرین پادشاه ماد [، پیش از میلاد] وی در برابر دولت های بابل و لیدی ( لودیا ) قدرت سلطنت بر مملکت وسیع ماد را از دست داد و دولت ماد به سبب قیام کوروش منقرض گردید، ( = آستیاگس ) ( در اعلام ) نام آخرین پادشاه ماد نزد یونانیان، آسپاداس، آخرین پادشاه ماد که از کورش کبیر پادشاه و موسس هخامنشیان شکست خورد
برچسب ها: اسم، اسم با ا، اسم پسر، اسم فارسی

لغت نامه دهخدا

( آستیاژ ) آستیاژ. ( اِخ ) اَستیاژ. آسپاداس. نام آخرین پادشاه مِدو او را داریوش در 549 ق.م. از پادشاهی خلع کرد. ازدهاک. ( دمشقی ). آزی دهاک. اژدهاک. اژدها. اژدرها. ده آک. ضحاک. ضحاک ماران. و رجوع به اَستیاژ و آک شود.
استیاژ. [ اَ ] ( اِخ ) آستیاژ. استیاگس . تلفظ یونانی ایشتوویگو نام آخرین پادشاه مادی. اسم این پادشاه را هرودت «آستیاگس » نوشته و کتزیاس «آستی کاس ». راجع به اسامی پادشاهان ماد هشت جدول بدست آمده ، پنج ازهرودوت و سه از کتزیاس. در سه جدول از هشت جدول مذکور اسم این شاه «اژدهاک » نوشته شده. نبونید پادشاه بابل اسم او را «ایخ توویکو» نویسانده و محققاً معلوم نیست که آستیاگس ، آستی گاس و نیز ایخ توویکو مصحف چه اسمی است ، ظن قوی این است که مصحف اژدهاک میباشد، زیرا «مار آپاس کاتینا» مورخ ارمنستان هم اسم او را چنانکه بیاید «اشداهاک » نوشته ، که همان اژدهاک است. بهرحال او پسر هووخشترَ بود ومدت سلطنتش موافق روایات هرودوت از 584 تا 550 ق. م. در زمان او دولت ماد منقرض شد و وقایع چنین بود:
اوضاع آسیای غربی : وقتی که این شاه بتخت نشست دولت ماد بزرگترین دولت آسیای غربی بشمار میرفت و ابهتی که هووخشتره بماد داده بود، دلالت میکرد بر اینکه این دولت آینده درخشان تری خواهد داشت ، ولی برخلاف انتظار چنانکه در جای خود بیاید، دیری نگذشت که دولت مزبور بدست کوروش بزرگ منقرض شد ( 550 ق. م. ). اژدهاک در بدو سلطنت خود خواست بجهانگیریهای هووخشتره ادامه دهد، ولی بزودی دریافت که اوضاع آسیای غربی و موقع دول همجوار مانع از این کار است زیرا اگر ماد میخواست از طرف مغرب توسعه یابد می بایست با دولت لیدی و بابل بجنگد. دولت اوّلی بواسطه زحمات آلیات و کرزوس قوی بود، با یونانیها و مصر روابط دوستانه محکمی داشت و بعلاوه دختر آلیات ملکه ماد بود. بابل هم پادشاهی داشت مانند بخت النصر فعال و بااراده و درافتادن باچنین سلطانی صلاح ماد نبود بخصوص که خواهر آژدهاک ملکه بابل بشمار میرفت ، از طرف دیگر لیدیه و بابل هم چون قوت ماد را میدیدند نمیخواستند بهانه جنگ ایجادکنند. این بود که تقریباً در مدت سی سال صلح و آرامش مختل نشد و در این مدت بخت النصر استحکامات بابل راقوی کرد و این شهر را باندازه ای آراست که بابل مجدداً مقام سابق خود را بازیافت و آنرا عروس شهرها و پایتخت آسیا گفتند. بعد از بخت النصر دوم در میان جانشینانش کسی پیدا نشد که کارهای او را دنبال کند. نفاق داخلی که بواسطه وجود بخت النصر قوی و بااراده موقتاً فرونشسته بود مجدداً شروع شد. چند نفر بتخت نشسته بزودی کشته شدند یا درگذشتند و بالاخره کاهنان بابل شخصی را نبونید ( به بابلی : نبونه خید ) نام که از خانواده سلطنت نبود بتخت نشاندند. از لوحه هایی که در بابل یافته اند، معلوم میشود که پدر این شخص کاهن معبد «سین » یعنی رب النوع ماه در حران بوده و شاید قرابتی با خانواده سلطنت آسور داشته است. بهرحال او شخصی نبود که بتواند در چنین موقع باریک دولت بابل را اداره کند و فقط از این جهت او را به تخت نشاندند که در کنگاش کاهنان برضد پادشاه قبل شرکت داشت. با وجود این سستی داخلی آرامش بابل بواسطه ابهتی که دولت مزبوردر زمان بخت النصر یافته بود دوام داشت ، سوریه حرکتی نمیکرد، حتی صور از بابل میخواست کسی را برای پادشاهی بدانجا بفرستد و مصر هم بمستملکات بابل طمع نمی ورزید ولی دولت ماد که به خوبی از اوضاع داخلی بابل آگاه بود موقع را مناسب دید که خیال دیرین خود را راجع بتوسعه مملکت از طرف مغرب بموقع عمل بگذارد و پادشاه ماد با قشونی داخل بین النهرین گردید. کیفیات این جنگ معلوم نیست و حتی نمیدانیم مصادمه ای بین فریقین روی داده یا نه. ولی از لوحه های نبونید پیداست که او از این پیشآمد خیلی مکدر بوده ، ولی نه از جهت سیاسی ،بلکه از این جهت که نیت او در تعمیر معبد «سین » در حرّان بتأخیر افتاده بود. لوحه های او غالباً پر است از اطلاعات راجع به آثار عتیقه بابل بمعابد و استوانه هایی که در پی های معابد قدیم مییافت و نیز راجع بسلاطین بسیار قدیم بابل ، اکد و غیره ، از قشون کشی پادشاه ماد هم اگر اطلاعی میدهد بطور اجمال و بمناسبت معبدحران است. از یک لوحه او چنین مستفاد میشود که اگرکوروش بر پادشاه ماد خروج نکرده بود، جنگ ماد و بابل امتداد می یافت.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

( آستیاژ ) نام آخرین پادشاه مد

پیشنهاد کاربران

آستیاژ = آخرین پادشاه ماد
به معنای برادر کش در شیراز باستان
اسم دخترونه و به معنی ستاره خوش شانس
مطمئنم از معنیش!
اسم پدربزرگ کورش بوده. پدر ماندانا . آخرین پادشاه ماد. و اسم فوق العاده زیبایی هیت
نام مادرماندانا اسم اصیل واسم دختر
به معنی بانوی جنگجو
همان ضحاک میباشد پدر بزرگ مادری کوروش کبیر

این اسم به معنی مرد نیزه انداز است
آستیاژ مادر کورش کبیر

بپرس