ادمکش کور

دانشنامه عمومی

آدمکش کور. آدمکش کور ( به انگلیسی: The Blind Assassin ) یک رمان نوشته شده توسط نویسنده کانادایی، مارگارت اتود است. [ ۱] این رمان اولین بار در سال ۲۰۰۰ منتشر شد و در برگیرنده رویدادهایی در قرن بیستم و کشور کانادا است. این رمان در سال ۲۰۰۰ برنده جایزه ادبی من بوکر[ ۱] [ ۲] و جایزه همت[ ۳] و همچنین نامزد دریافت جایزه ادبیات داستانی زنان و جایزه ایمپک دوبلین در سال ۲۰۰۲ شد. [ ۴]
رمان آدمکش کور با خبر مرگ لورا شروع شده و با اعتراف اصلی و حقیقیِ آیریس به پایان می رسد. داستان از دو روایت کاملاً مجزا تشکیل شده. روایت اول نوشته ها و خاطره نگاری های آیریس است که در سن هشتادوچند سالگی مشغول شده تا بنویسد آن چیزی را که بر او و اطرافیانش گذشته، و روایت دوم داستان آدمکش کور است. آدمکش کور نیز در دو روایت مجزا جلو می رود. روایت اول داستان معاشقه ها و پنهان کاری های نهان دختری با مردی فراری است که در جاهای مختلف همدیگر را ملاقات می کنند. روایت دوم داستان اصلی آدمکش کور شامل داستان هایی است ساخته و پرداختهٔ مرد برای زن. داستان هایی خیالی ای که در یک بعد فضای دیگر اتفاق می افتد. در حاشیهٔ این سه روایت، تکه های جراید و اخبار روزنامه ها نیز به مدد و یاری کلیت اثر می آید. روایت هایی درهم تنیده و جدای از هم در یک خط. این تنیدگی روایات اثری مستقل، تصویری یگانه و محکم از لحاظ ساختار و چارچوب را برای خواننده به نمایش می گذارد.
شخصیت اصلی رمان، آیریس چیس، و خواهرش لورا، در شهری کوچک در جنوب انتاریو، اما بدون مادر بزرگ می شوند. آیریس به عنوان یک پیرزن وقایع و روابط دوران کودکی، جوانی و میانسالی خود را به یاد می آورد، از جمله ازدواج ناخوشایند خود با تاجر تورنتو، ریچارد گریفن. این کتاب شامل یک رمان در رمان، قاتل کور، یک کلید رومی است که به لورا نسبت داده شده اما توسط آیریس منتشر شده است. این در مورد الکس توماس، نویسنده رادیکال سیاسی داستان های علمی تخیلی است که رابطه ای مبهم با خواهران دارد. این داستان تعبیه شده خود شامل یک داستان سوم است، یک داستان علمی تخیلی که توسط همتای تخیلی الکس به قهرمان رمان دوم روایت می شود، که تصور می شود همتای تخیلی لورا باشد.
این رمان به شکل مکاشفه ای تدریجی است که هم جوانی و هم پیری آیریس را روشن می کند، قبل از اینکه به رویدادهای محوری زندگی او و لورا در زمان جنگ جهانی دوم بپردازد. لورا و آیریس در خانه ای به نام آویلیون زندگی می کنند. مادر آنها در جوانی می میرد و رنی، سرپرست، مسئولیت کامل دختران را به عهده می گیرد. همان طور که رمان آشکار می شود، و رمان - در - رمان به وضوح از رویدادهای واقعی الهام می گیرد، آیریس، نه لورا، به عنوان نویسنده و قهرمان واقعی رمان - در - رمان آشکار می شود. اگرچه مدت ها تصور می شد که رمان درون یک رمان از عشق لورا با الکس الهام گرفته شده است، اما مشخص می شود که قاتل کور توسط آیریس بر اساس رابطه خارج از ازدواج او با الکس نوشته شده است. آیریس بعداً پس از خودکشی لورا با اطلاع از مرگ الکس در جنگ، این اثر را به نام لورا منتشر کرد. پس از خودکشی، آیریس از طریق دفترهای خاطرات خواهرش متوجه می شود که ریچارد در بیشتر دوران ازدواجشان به لورا تجاوز کرده بود و با تهدید به تسلیم الکس به مقامات، از او باج گیری می کرد تا از او تبعیت کند. آیریس دختر کوچکش ایمی را می گیرد و از خانه اش فرار می کند و تهدید می کند که ریچارد لورا را باردار کرده و او را به زور سقط کرده است. این حرکت آیریس را از آخرین افرادی که از او حمایت می کردند بیگانه می کند و باعث ایجاد تلخی بین او و ایمی بالغ می شود. آیریس ریچارد را فریب می دهد و معتقد است که لورا کسی است که با الکس توماس رابطه دارد و همین امر او را به خودکشی سوق می دهد. این رمان با مرگ آیریس به پایان می رسد و حقیقت را در زندگی نامه منتشرنشده اش که او به تنها نوه بازمانده اش واگذار می کند، می گذارد.
عکس آدمکش کور
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس